معلوم است من به سپاه امام علی(ع) می پیوستم

گفت:

ولی من جزو سپاه معاویه می شدم

ناگهان شمشیرش کشید وگفت:

امروز جنگ صفین است و بر من حمله کرد.تا به خود جنبیدم شمشیری برکتف من زد و من افتادم .او خواست که کار را تمام کند و مرا بکشد! که سواری از راه رسید و با ضربه ی شمشیری او را از پیای در آورد.

سوار بالای سرمن آمد و زخم مرا بست و گفت:

هرکس از تو پرسید این زخم چیست. بگو زخم جنگ صفین است.

در حالی که از جنگ صفین قرن ها گذشته بود.


شرکت آیندگان در پاداش گذشتگان (نقش نیّت در پاداش اعمال) یک داستان واقعی واقعی!

 

امروز بعداز صرف سحری با خانواده و اذان صبح و تعقیبات مخصوص ماه رمضان چند صفحه ای قرآن خواندم و معمولا نهج البلاغه را هم بعد از تلاوت قرآن می خوانم. در قرآن سوره ی نساء آیه ی 95 امروز خواندم:

...وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا

...و جهاد کنندگان را بر آنها که از جهاد سر می تابند به مزدی بزرگ برتری نهاده است

وخطبه ی 12 نهج البلاغه، داستانی به خاطرم آمد که شنیده بودم یا از آقای کافی (ره) یا جایی دیگر، دقیق یادم نیست.

و اماّ داستان واقعی واقعی،که این روزها نمونه اش زیاد است با وجود "داعش و تکفیری های خدا نشناش"

دو همسایه بودند دیوار به دیوار،یکی از همسایه ها هر روز جمعه صبح زود از خانه خارج می شد و بیرون می رفت ، همسایه ی دیگر برایش سئوال پیش آمده بود که : این دوست ما هر جمعه کجا می رود!

یک روز جمعه او را تعقیب کرد. دید او به سمت نجف اشرف حرکت کرده،در راه به آبی رسید لباس هایش را از تن بیرون کرد تا غسل کند. مخفیانه او را زیر نظر گرفته بود. ناگهان چشمش به زخم شمشیری می افتد که کهنه است و مشخص است زخم عمیقی بوده! در حالی به او نزدیک می شود که مشغول غسل کردن است.

سلام دوست عزیز

با تعجب برمی گردد ومتوجه می شود که همسایه ی دیوار به دیوار اوست

می خواهد که زخم کتف خود را پنهان کند

همسایه می گوید:

مدتی است برایم سئوال پیش آمده بود که هر روز جمعه صبح زود این دوست ما کجا می رود!

پس به نجف می روی

می گوید: آری

این زخم کهنه چیست؟ برادر

می گوید:اگر همسفرم باشی براید می گویم.

روزی در مسیر راهی می رفتم که فردی نیز در همان مسیر در حرکت بود.سر سخن باز شد وبه اینجا رسید که اگر در صفین بودی در کدام گروه قرار می گرفتی؟

من گفتم :

معلوم است من به سپاه امام علی(ع) می پیوستم

گفت:

ولی من جزو سپاه معاویه می شدم

ناگهان شمشیرش کشید وگفت:

امروز جنگ صفین است و بر من حمله کرد.تا به خود جنبیدم شمشیری برکتف من زد و من افتادم .او خواست که کار را تمام کند و مرا بکشد! که سواری از راه رسید و با ضربه ی شمشیری او را از پیای در آورد.

سوار بالای سرمن آمد و زخم مرا بست و گفت:

هرکس از تو پرسید این زخم چیست. بگو زخم جنگ صفین است.

در حالی که از جنگ صفین قرن ها گذشته بود.

 

امروز نیز داستان این چنین است.ما در کدام طرف جنگ صفین قرار داریم

 خطبه ی 12 نهج البلاغه

(پس از پیروزى در جنگ بصره در سال 36.هجرى یکى از یاران امام علیه السّلام گفت: دوست داشتم برادرم با ما بود و مى دید که چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز کرد)


شرکت آیندگان در پاداش گذشتگان (نقش نیّت در پاداش اعمال)


امام علیه السّلام پرسید: آیا فکر و دل برادرت با ما بود. گفت: آرى. امام علیه السّلام فرمود: پس او هم در این جنگ با ما بود، بلکه با ما در این نبرد شریکند آنهایى که حضور ندارند، در صلب پدران و رحم مادران مى باشند، ولى با ما هم عقیده و آرمانند، به زودى متوّلد مى شوند، و دین و ایمان به وسیله آنان تقویت مى گردد.

واینک آیه ی95 وتفسر آن

لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُـلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا

مؤمنانی که بی هیچ رنج و آسیبی از جنگ سر می تابند با کسانی که به مال و، جان خویش در راه خدا جهاد می کنند برابر نیستند خدا کسانی را که به مال و جان خویش جهاد می کنند بر آنان که از جنگ سر می تابند به درجتی برتری داده است و خدا همه را وعده های نیکو داده است و جهاد کنندگان را بر آنها که از جهاد سر می تابند به مزدی بزرگ برتری نهاده است

 

 

سخن از جهاد در میان بود، این دو آیه مقایسه اى در میان مجاهدان و غیر مجاهدان به عمل آورده ، مى گوید: ((افراد با ایمانى
که از شرکت در میدان جهاد خوددارى مى کنند، و بیمارى خاصى که آنها را از شرکت در این میدان مانع شود ندارند، هرگز با مجاهدانى که در راه خدا و اعلاى کلمه حق با مال و جان خود جهاد مى کنند یکسان نیستند.))
(لا یستوى القاعدون من المؤ منین غیر اولى الضرر و المجاهدون فى سبیل الله باموالهم و انفسهم ).
روشن است که منظور از قاعدون در اینجا افرادى هستند که با داشتن ایمان به اصول اسلام ، بر اثر نداشتن همت کافى ، در جهاد شرکت نکرده اند، در صورتى که جهاد بر آنها واجب عینى نبوده ، زیرا اگر واجب عینى بود، قرآن با این لحن ملایم درباره آنها سخن نمى گفت و در آخر آیه به آنها وعده پاداش نمى داد، بنا بر این حتى در صورتى که جهاد واجب عینى نباشد برترى روشن ((مجاهدان )) بر ((قاعدان )) قابل انکار نیست .
و به هر حال آیه کسانى را که از روى نفاق و دشمنى از شرکت در جهاد خوددارى کرده اند شامل نمى شود، ضمنا باید توجه داشت تعبیر ((غیر اولى الضرر)) مفهوم وسیعى دارد که تمام کسانى را که به خاطر نقص عضو، یا بیمارى و یا ضعف فوق العاده و مانند آنها قادر به شرکت در جهاد نیستند، استثناء مى کند.
سپس برترى مجاهدان را بار دیگر به صورت صریحتر و آشکارتر بیان کرده و مى فرماید: ((خداوند مجاهدانى را که با مال و جان خود در راهش پیکار مى کنند بر خوددارى کنندگان از شرکت در میدان جهاد برترى عظیمى بخشیده )).
(فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم على القاعدین درجة . <142>
ولى در عین حال چون همانطور که گفتیم نقطه مقابل این دسته از مجاهدان افرادى هستند که جهاد براى آنها واجب عینى نبوده و یا اینکه به خاطر بیمارى و ناتوانى و علل دیگر قادر به شرکت در میدان جهاد نبوده اند لذا براى اینکه پاداش نیت صالح و ایمان و سایر اعمال نیک آنها نادیده گرفته نشود به آنها نیز وعده نیک داده و مى فرماید: ((به هر دو دسته (مجاهدان و غیر مجاهدان ) وعده نیک داده است )) (و کلا وعد الله الحسنى ).
ولى بدیهى است میان وعده نیکى که به این دو دسته داده شده است فاصله بسیار است - در حقیقت قرآن با این بیان نشان مى دهد که سهم هر کار نیکى در جاى خود محفوظ و فراموش نشدنى است ، بخصوص ‍ اینکه سخن از قاعدانى است که علاقمند به شرکت در جهاد بوده اند و آن را یک هدف عالى و مقدس مى دانستند ولى واجب عینى نبودن آن مانع از تحقیق بخشیدن به این هدف عالى شده است ، آنها نیز به اندازه علاقهاى که به این کار داشته اند پاداش خواهند داشت ، همچنین افراد اولى الضرر (کسانى که به خاطر بیمارى و یا نقص عضو در میدان جهاد شرکت نکرده اند) در حالى که با تمام وجود خود به آن علاقه داشته و عشق مى ورزیده اند نیز سهم قابل ملاحظهاى از پاداش مجاهدان خواهند داشت ، چنانکه در حدیثى از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که به سربازان اسلام فرمود:
لقد خلفتم فى المدینة اقواما ما سرتم مسیرا و لا قطعتم وادیا الا کانوا معکم و هم الذین صحت نیاتهم و نصحت جیوبهم و هوت افئدتهم الى الجهاد و قد منعهم عن المسیر ضرر او غیره :
افرادى را در مدینه پشت سر گذاشتید که در هر گام در این مسیر با شما بودند (و در پاداشهاى الهى شرکت داشتند) آنها کسانى بودند که نیتى پاک داشتند و به اندازه کافى خیر خواهى کردند و قلبهاى آنها مشتاق به جهاد بود ولى
موانعى همچون بیمارى و زیان و غیر آن آنها را از این کار باز داشت . <143>
ولى از آنجا که اهمیت جهاد در منطق اسلام از این هم بیشتر است بار دیگر به سراغ مجاهدان رفته و تاکید مى کند که ((خداوند مجاهدان را بر قاعدان اجر عظیمى بخشیده است )).
(و فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما).
این اجر عظیم در آیه بعد چنین تفسیر شده : درجات مهمى از طرف خداوند و آمرزش و رحمت او (درجات منه و مغفرة و رحمة ).
و اگر در این میان افرادى ضمن انجام وظیفه خویش مرتکب لغزشهائى شده اند و از کرده خویش پشیمانند خدا به آنها نیز وعده آمرزش داده و در پایان آیه مى فرماید: و کان الله غفورا رحیما.
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد: 1 - در آیه فوق سه بار نام ((مجاهدان )) به میان آمده ، در نخستین بار مجاهدان همراه با ((هدف )) و ((وسیله )) جهاد ذکر شده اند (المجاهدون فى سبیل الله باموالهم ) و در مرتبه دوم نام مجاهدان فقط با وسیله جهاد، ذکر شده اما سخنى از هدف به میان نیامده است (المجاهدین باموالهم و انفسهم ) و در مرحله آخر تنها نام مجاهدان به میان آمده است (المجاهدین …) و این یکى از نکات بارز بلاغت در کلام است که چون شنونده مرحله به مرحله به موضوع آشناتر مى شود از قیود و مشخصات آن مى کاهند و کار آشنائى بجائى مى رسد که تنها با یک اشاره همه چیز معلوم مى شود.
2 - در آیه نخست برترى مجاهدان را بر قاعدان به صورت مفرد (درجه ) ذکر شده در حالى که در آیه دوم به صورت جمع (درجات ) آمده است ،
روشن است که میان این دو تعبیر منافاتى نیست زیرا در تعبیر اول منظور بیان اصل برترى مجاهدان بر غیر آنها است ، ولى در تعبیر دوم این برترى را شرح میدهد، و لذا با ذکر ((مغفرت )) و ((رحمت )) نیز توام شده است ، و به عبارت دیگر تفاوت میان این دو تفاوت میان ((اجمال )) و ((تفصیل )) است .
ضمنا از تعبیر به ((درجات )) نیز مى توان این معنى را استفاده کرد که مجاهدان همه در یک حد و پایه نیستند و به اختلاف درجه اخلاص و فداکارى و تحمل ناراحتیها، مقامات معنوى آنها مختلف است ، زیرا مسلم است همه مجاهدانى که در یک صف در برابر دشمن مى ایستند به یک اندازه ، جهاد نمى کنند و به یک اندازه اخلاص ندارند، بنابراین هر یک ، به تناسب کار و نیت خود پاداش مى گیرند.
اهمیت فوق العاده جهاد :
جهاد یک قانون عمومى در عالم آفرینش است ، و همه موجودات زنده جهان اعم از نباتات و حیوانات به وسیله جهاد موانع را از سر راه خود بر مى دارند، تا بتوانند به کمالات مطلوب خود برسند.
و به عنوان مثال ، ریشه درختى را مى بینیم که براى بدست آوردن غذا و نیرو، بطور دائم در حال فعالیت و حرکت است ، و اگر روزى این فعالیت و کوشش را ترک گوید، ادامه زندگى براى او غیر ممکن است .
بهمین دلیل در هنگامى که در حرکت خود در اعماق زمین با موانعى برخورد کند، اگر بتواند آنها را سوراخ کرده و از آنان مى گذرد، عجیب این است که ریشه هاى لطیف گاهى همانند مته هاى فولادى با موانع به نبرد بر مى خیزند، و اگر احیانا این توانائى را نداشت ، راه خود را کج کرده و با
دور زدن از آن مانع مى گذرد.
در وجود خود ما در تمام شبانه روز حتى در ساعاتى که در خوابیم نبرد عجیبى میان گلبولهاى سفید خون ما و دشمنان مهاجم وجود دارد، که اگر یکساعت این جهاد خاموش گردد و مدافعان کشور تن دست از پیکار بکشند، انواع میکربهاى موذى در دستگاههاى مختلف رخنه کرده ، و سلامت ما را به مخاطره خواهند افکند.
و عین همین مطلب در میان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم وجود دارد، آنانى که همیشه در حال ((جهاد)) و ((مراقبت )) به سر مى برند، همواره زنده و پیروزند، و دیگرانى که به فکر خوشگذرانى و ادامه زندگى فردى هستند، دیر یا زود از بین رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت . و همین است که رسول گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى فرماید:
فمن ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه ان الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها. <144>
((آن کس که جهاد را ترک گوید، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند، و فقر و احتیاج بر زندگى ، و تاریکى بر دین او سایه شوم مى افکند، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانى که به میدان جهاد پیش ‍ مى روند و به وسیله پیکانهاى نیزهها، عزت مى بخشد.))
و به مناسبت دیگرى مى فرماید: ((اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا.)) <145>
((جهاد کنید تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به میراث بگذارید))!
و امیر مومنان على (علیه السلام ) در ابتداى خطبه جهاد چنین مى فرماید:
((… فان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه و هو لباس التقوى و درع الله الحصینة و جنته الوثیقة ، فمن ترکه رغبة عنه البسه الله ثوب الذل و شمله البلاء و دیث بالصغار و القماءة …)) <146>
((جهاد درى است از دربهاى بهشت ، که خداوند آن را به روى دوستان خاص خود گشوده است ، جهاد، لباس پر فضیلت ((تقوى )) است جهاد، زره نفوذناپذیر الهى است ، جهاد، سپر محکم پروردگار است ، آن کس که جهاد را ترک گوید، خداوند بر اندام او لباس ذلت و بلا مى پوشاند، و او را در مقابل دیدگاه مردم خوار و ذلیل جلوه مى دهد...))
ضمنا باید توجه داشت که جهاد، تنها به معنى جنگ و نبرد مسلحانه نیست بلکه هر نوع تلاش و کوششى را که براى پیشبرد اهداف مقدس ‍ الهى انجام گیرد، شامل مى شود، و به این ترتیب علاوه بر نبردهاى دفاعى و گاهى تهاجمى ، مبارزات علمى ، منطقى ، اقتصادى ، فرهنگى و سیاسى را نیز در بر مى گیرد.

پاورقی :
142-درجة به صورت نکره ذکر شده ، و همانطور که در کتب ادبی آمده است نکره در اینگونه موارد برای بیان عظمت و اهمیت است ، گویا آنقدر درجه آنها بالا است که کاملا شناخته نمی شود و این همانند چیزی است که به هنگام بیان ارزش فوق العاده چیزی گفته می شود هیچکس قیمت آن را نمی داند!
143-تفسیر صافی ذیل آیه فوق.
144-وسائل کتاب جهاد ، ابواب جهاد العدو ویناسیه باب یک حدیث 2 و 16.
145-وسائل کتاب جهاد ، ابواب جهاد العدو ویناسیه باب یک حدیث 2 و 16.
146-نهج البلاغه خطبه 27.