آزادی یواشکی دختری که در حیاط دانشکده مقنعه ‌اش را در دست گرفته تا زنی که در ساحل دریا موهایش را به باد سپرده و دختری که روی پل عابر پیاده ‌ای در شهر قم بدون روسری عکس گرفته. و اخیراً پخش تصاویر و کلیپ هایی از زنانی که به نشانه اعتراض به حجاب اجباری! شال سفید به سرانداخته و یا دستبند سفید بر دست بسته اند. اگر اهل عضویت در شبکه ‌های اجتماعی و سرزدن به آنها باشید، شاید در این مدت شما هم به این تصاویر برخورده باشید؛ تصاویر لحظه ای که برمبنای آنها ادعا می شود، زنان ایرانی یواشکی آزادی را تجربه می‌ کنند!

آزادی یواشکی دختری که در حیاط دانشکده مقنعه ‌اش را در دست گرفته تا زنی که در ساحل دریا موهایش را به باد سپرده و دختری که روی پل عابر پیاده ‌ای در شهر قم بدون روسری عکس گرفته. اینها تصاویری است که مسیح علی نژاد، خبرنگار متواری ایرانی که چند سال است به خدمت رسانه های ضدانقلاب درآمده، با هدف ترویج آزادی های غیردینی در ایران، در صفحه «آزادی های یواشکی» در فیس به نمایش می گذارد و این روزها مشغول تبلیغ برنامه جدیدی با عنوان چهارشنبه های سفید است که به پخش تصاویر و کلیپ هایی از زنانی که به نشانه اعتراض به حجاب اجباری(!) شال سفید به سرانداخته و یا دستبند سفید بر دست بسته اند، اقدام می کند؛ تصاویر لحظه ای که جریان ضدانقلاب برمبنای آنها به دنبال القاء این ادعای بزرگ است که زنان در جامعه ایران خواهان آزادی غیردینی هستند و از این رو آن را به صورت یواشکی تجربه کنند!
موج آزادی یواشکی که چند سال قبل توسط مسیح علی نژاد خبرنگار ضدانقلاب به راه افتاد، تصویر زنانی را جلو دیدگان عموم قرار می دهد که بی حجاب هستند نه بدحجاب. به همین دلیل است که این صفحه از اهمیت خاصی برخوردار است، چه برای هنجار شکنان و چه برای دلواپسان فرهنگ ایرانی و اسلامی. 
در معرفی این صفحه در فیس بوک آمده است:
«این صفحه متعلق به هیچ گروه و جریانی نیست. صفحه دغدغه ‌های زنانِ داخل ایران است و عکس ‌ها تماماً مربوط به عکس‌ هایی از شهرهای مختلف ایران است که زنان خودشان می ‌فرستند. تمامی دختران و زنان ایرانی در زادگاه ‌شان گرفتار محدودیت ‌های اجتماعی و قوانین بازدارنده هستند و در انتخاب پوشش آزاد نیستند. اما با وجود تمام این محدودیت ‌ها گاهی خودشان آزادی‌ هایی را تجربه می ‌کنند که برای لحظه ‌ای از بند این حصار‌ها‌‌ رها می ‌شوند. این صفحه فقط همین لحظه ‌ها را ثبت می ‌کند تا دست یابی زنان به حق انتخاب پوشش، آزادی‌ های یواشکی زنان در روایت ‌های این صفحه آشکار می ‌شود.»
 
در ابتدا لازم است سه نکته را در نقد این توضیح بیان کرد:

1- علی رغم ادعای موجود در بی طرفی سیاسی، بازتاب این صفحه در رسانه های معاند و استقبال و حمایت کشورهایی مانند انگلیس، آلمان و آمریکا از صفحه آزادی های یواشکی حکایت از دست های پشت پرده دارد. برای مثال بخش فارسی، پایگاه خبری دویچوله (صدای آلمان) با استقبال از این حرکت، آن را «کارزاری برای به چالش کشیدن حجاب اجباری» قلمداد کرده که پس از آن «رادیو فردا»، «بی بی سی فارسی» و شبکه «من و تو» نیزدر گزارش های مفصلی این تحرک را «جدید» اعلام کرده اند که باید سر آغاز یک «عصیان» باشد. 
در واقع حامیان این صفحه با تأکید بر حق آزادی و اختیار به صورت پوششی، آن را الگویی برای بسط اعتراض زنان علیه حجاب اجباری می دانند. شاید بتوان گفت هسته اصلی بحث موافقان و حامیان صفحه «آزادی یواشکی»، توانایی این صفحه در پررنگ کردن «نافرمانی مدنی» است. بنابراین تحلیل خوشبینانه مخالفان این چالش و فروکاستن هواداران آن به افراد مذکر و یا خارج نشینان علاقه مند به آزادی حجاب مشکلی را حل نمی کند، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که فردی که حتی برای مدت اندکی بی حجاب شد، دیگر عبور کردن از جامعه برایش کاری ندارد و دست به نافرمانی مدنی می زند که هدف این پروژه در واقع همین است.

2- ادعای دیگر تعلق تمام تصاویر به زنان داخل ایران است که وانمود می کنند نسبت به حجاب اجباری معترض هستند و صدای اعتراض خود را با ارسال تصاویر بدون حجاب به گوش دنیا می رسانند! حتی اگر بپذیریم تعداد محدودی از این تصاویر به میل صاحبان آنها به صفحه علی نژاد در فیس بوک ارسال شده اند و یا در مقایسه آمار کلی تعداد علاقه مندان به صفحه و تعداد زنان ایران بسیار محدود هستند، باز هم نباید از عمق بحران غافل شد. چراکه همانطور که گفتیم تعداد لایک و جنسیت و مکان بازنشرکنندگان آن مورد بحث نیست. اصلا هدف این کمپین تنها جمع آوری لایک و بازنشر نیست، بلکه تشکیل اتحادیه ای از کسانی است که تجربه بی حجاب شدن در جامعه را دارند. و در جهت هدف کلان تری یعنی ترویج و عادی سازی این نافرمانی مدنی فعالیت می کنند. همانطور که بدحجابی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و دهه 60 امری مذموم شناخته می شد و رفته رفته با ورود به دهه 70 و سست شدن سیاست های فرهنگی به امری طبیعی تبدیل شد. درباره بی حجابی نیز اقدامات ضدانقلاب خارج نشین و عناصر داخلی آن شروع شده است.

3- همچنین فریب نام انتخاب شده برای این صفحه، یعنی آزادی یواشکی را نباید خورد. منظور از یواشکی دور از انظار جامعه نیست، بلکه خارج از دسترس مجریان قانون است که در آن افراد بی قید و بند را از دایره شخصی خارج می کند و با القای حس فراگیر بودن سعی در همگانی کردن این حرکت دارد. 
به نام حمایت از زنان و به کام مخالفان نظام
نافرمانی مدنی سایبری
حقیقت این است که چالش موجود از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در کشور برقرار بوده است، اما هر بار شکل متفاوتی به خود گرفته است. پشت پرده این نافرمانی نیز به اقدامات استعمار به ویژه انگلیس باز می گردد که از زمان قاجاریه تا کنون سعی در ترویج پروژه حیازدایی و بی حجابی در کشور داشته است. زمانی با حمایت از حکام دست نشانده و امروز با سلاح هایی چون پخش فیلم، سی دی و نوارهای مبتذل، ترویج لباس و مدل های مو و صورت و حمایت از مطبوعات و رسانه های خبری که در راستای اهداف غربی و الحادی قلم می زنند.  
بنابراین طرح موضوع حجاب از سوی مخالفان نظام امر جدیدی نیست. با این حال، این اولین بار است که طرح آن از طریق ارسال تصاویر شخصی افراد از طریق فضای مجازی صورت می گیرد. در واقع استفاده از فناوری اطلاعات جهت تشویق مردم ایران به نافرمانی مدنی نوعی جدیدی است که از آن تحت عنوان نافرمانی مدنی الکترونیکی یا نافرمانی مدنی سایبری (Electronic civil disobedience) و یا به اختصار (ECD) یاد می شود. در تعریف این نوع نافرمانی آمده است: نافرمانی مدنی سایبری به هر نوع نافرمانی مدنی اطلاق می شود که در آن مشارکت کنندگان برای انجام اعمال خود از فناوری اطلاعات بهره می برند. در نافرمانی مدنی سایبری اغلب از کامپیوتر و اینترنت استفاده می شود.
البته از این صفحات ضد ایران و ضد اسلام در فیس بوک زیاد است، به عنوان مثال به موازات صفحه آزادی یواشکی، صفحه «برابری زن و مرد» در فیس ‌بوک فعال شد. در این صفحه افراد به جز ارایه عکس خود، به شرح خاطره نیز می‌پردازند و از طریق اظهارات پر زرق و برق و جذاب برای جنس مذکر،  قوانینی را که قرآن صراحتاً به آنها پرداخته و از لطیف ترین و عمیق ترین استدلال‌ ها برای آن بهره گرفته است، زیر سوال می برند. 
در پروژه آزادی یواشکی اما، خبرنگار ضدانقلاب، مسیح علی نژاد، با فراخوان کشف حجاب در اماکن عمومی، از مردم خواست تا تصاویر بدون حجاب از خود تهیه نمایند و در این صفحه فیس بوک قرار دهند. گرچه این حرکت و حرکت های مشابه توسط همفکران آنها به جهت عدماثرگذاری، مورد نقد قرار گرفته است، اما درباره کمپین آزادی یواشکی با توجه به فراگیر شدن این حرکت در فضای مجازی، می توان اینگونه تصور کرد که کم ترین کارایی چنین کمپین هایی سازماندهی و نهادینه سازی نافرمانی مدنی باشد.
برای مثال، دو تصویر بازنشرشده که با دقت موشکافانه‌ ای توسط بی بی سی انتخاب شده است، یکی مربوط به «آزادی یواشکی» دختری در «ظهیرالدوله نزدیک قروغ فرخزاد» و دیگری «در کنار کورش بزرگ» است. به نظر می‌رسد این خبرگزاری با اشاره به نام دو چهره ایرانی، در صدد پیوندزدن مبارزه برای بی‌حجابی با ایده کلان‌تری است که به نوبه خود محصول تلاش‌های گذشته استعمار کهنه برای ایجاد شکاف فرهنگی در ایران و بحث‌ های نخ‌ نماشده «ملی‌گرایی» در مقابل ایران اسلامی‌ است.
اخیراً نیز ضدانقلاب از طریق این صفحه، پا را فراتر گذاشته و با تشویق زنان به راه اندازی چهارشنبه های سفید تلاش دارد تا زنان را تشویق کند که روزهای چهارشنبه در خیابان بدون حجاب حاضر شوند. در طول این مدت کوتاه اعتراض هایی به صورت کلیپ و تصویر سازمان دهی شده است. از دختران جوان تا زن 80 ساله ای که می گوید از رنگ سیاه متنفر است و می خواهد جوان ها آزاد باشند!
به نام حمایت از زنان و به کام مخالفان نظام
فرهنگ مقاومتی
درحالی که بسیاری از جوانان ایرانی این روزها از طریق ماهواره، اینترنت، وایبر و تلگرام بیش از پیش تحت هجوم فرهنگ غربی قرار دارند و تأثیرپذیری آنها نیز بالا رفته است، اما انگار کسی در کشور به فکر این تهاجمات گسترده نیست. نوک حمله نیز در بیشتر این حملات زنان هستند. در واقع متصدیان تهاجم فرهنگی با بررسی نقش زن در انقلاب، جنگ تحمیلی و سایر عرصه های سیاسی و اجتماعی متوجه اهمیت نقش زنان شده اند. چرا که اگر زنی از خانواده جدا شد، نخ تسبیح کشیده شده و خانواده فرومی پاشد و با فروپاشی نهاد خانواده، جامعه نیز در سراشیبی سقوط می افتد.
اما اینکه چرا متولیان فرهنگی در زمینه تبیین فرهنگ حجاب و عفاف عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاعی داشتند؟ موضوعی است که نیازمند تعمق بیشتری است. امروز بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، خیابان شهر های بزرگ و کوچک ایران شاهد عبور و مرور زنان و حتی مردانی است که نشان می دهد نوع پوشش مردم به شدت تغییر کرده است. انکار وجود چنین شرایطی دردی را دوا نخواهد کرد. امروز زنان ما به جای حجاب برتر، عمدتاً به سمت مدهای وارداتی، مانتوهای تنگ و کوتاه تمایل پیدا کردند. 
در مقابل سیل اقدامات گسترده علیه حجاب و عفاف، اما در داخل کار عملی خاصی صورت نگرفته است. 25 نهاد مختلف ( از آموزش و پرورش و ارشاد تا مرکز امور زنان و حتی وزارت امورخارجه) در قانون عفاف و حجاب نقش دارند که تنها به ارائه گزارش کارها و فعالیت های خود برای گسترش حجاب می پردازند. کارهایی که تنها روی کاغذ بوده و همانطور که گفتیم نتیجه عملی دربرنداشته است. چه اینکه اگر نتیجه عملی داشت هر روز شاهد گسترش بدحجابی و امروز زمزمه های بی حجابی یواشکی در ایران نبودیم. 
باید بپذیریم پیکره فرهنگ ما مجروح است، و رسانه های نوین در این بین به جای مرهم به درد تبدیل شده اند. اگر می خواهیم در جنگ فرهنگی بیش از این مغلوب نباشیم باید در جهت تغییر کارکرد رسانه های نوین از اثرپذیری به اثرگذاری گام برداریم. این مهم نیز محقق نخواهد شد جز با ترسیم فرهنگ مقاومتی در فضای مجازی. در این راستا چند راه کار را پیشنهاد می دهیم:

1- در ابتدا باید نگاه خود را نسبت به برخی از شبکه های اجتماعی اصلاح کنیم. برای مثال در ارتباط با فیس بوک کاملاً خطاست که بپنداریم فیس بوک، زمینه ای را برای تعامل و تبادل فرهنگی فراهم ساخته است. چنین درک ناصوابی از آنجا ناشی می شود که میان تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی، تفاوتی در نظر گرفته نشده است. به تعبیر مقام معظم رهبری تهاجم فرهنگی این است که یک مجموعه - سیاسی یا اقتصادی - برای مقاصد سیاسی خود و برای اسیرکردن یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملّت هجوم می برد. چنین مجموعه ای چیزهای تازه ای را وارد آن کشور و آن ملت می کند؛ اما به زور؛ امّا به قصد جایگزین کردن آن ها با فرهنگ و باورهای ملی. اما در تبادل فرهنگی، ملت ها در رفت و آمدهایشان، آداب زندگی را، خُلقیّات، علم، پوشش، آداب معاشرت، زبان و... را از یکدیگر فرامی گیرند. تبادل فرهنگی انجام می دهیم تا کامل شویم؛ یعنی فرهنگ خودی را کامل کنیم.
بدیهی است که با چنین تعریفی نمی توان فیس بوک را وسیله ای برای تبادل فرهنگی دید. بنابراین رئیس جمهور و وزیر امورخارجه ما که تمایل به رفع فیلتر از شبکه ای چون فیس بوک را دارند، باید لوازم حضور در این صفحه را نیز در نظر بگیرند و از خود بپرسند با شبکه ای که در اختیار نظام سلطه قرار دارد چگونه می توانند در جهت مصالح نظام گام بردارند؟
به نام حمایت از زنان و به کام مخالفان نظام
2- با پذیرفتن این موضوع که امروز فضای مجازی، میدان مبارزه است، اما با شکلی متفاوت، باید مواضع دشمن را به خوبی شناسایی کرد و به مقتضای آن پاسخ درخوری را آماده کنیم. در این فضا دشمن بیش از همه خانواده و نقش زنان در این نهاد مقدس را هدف قرار داده است، لذا در ترسیم جبهه فرهنگ مقاومتی و حتی پیشبرد آن تا مرز پیروزی نهایی «خانواده» خط مقدم محسوب می شود.

3- بصیرت افزایی در خصوص ماهیت صفحات این چنین اقدام دیگری است که باید مورد توجه مسئولین قرار گیرد. برای مثال صفحه «آزادی های همیشگی» که توسط جمعی از دانشجویان فعال در فضای مجازی مازندارن در مقابله با صفحه مسیح علی نژاد راه اندازی شده بود در کمتر از مدت 24 ساعت مسدود می شود و این یعنی مصداق بارز آزادی بیان در فیس بوک؛ همان چیزی که حامیان آن مدعی اش هستند! از طرفی اگر اصل آزادی مورد توجه باشد باید برای زنان باحجاب نیز این حق را در نظر بگیرند، موضوعی که به ویژه در کشورهای اروپایی زیرپا گذاشته می شود. به عبارتی آزادی که در این صفحه و صفحات مشابه ادعا می شود به راحتی قابل ابطال است.

4- و اما بیماری که مدت هاست حوزه فرهنگی ما به آن دچار شده و درمان آن به مثابه درمان تمامی مضعلات فرهنگی است، نگاه غیرفرهنگی به مسائل فرهنگی است. در این نگاه به صرف تصویب قوانین و مقررات، وظایف فرهنگی پایان یافته تلقی می شود و در واقع کار فرهنگی که یک روشنگری مداوم با مدارا، صبر و برخورد نیکو هست، به یک اقدام اجرایی و تصویب قوانین و ارائه گزارش فروکاسته می شود. ضمن تأکید بر ضرورت قانون گذاری، اما نباید اقدامات فرهنگی را که هدفش اصلاح اخلاقی جامعه است و روش آن مواجهه اخلاقی است، تنها در قانون خلاصه کرد، بلکه اقدامات مردمی که البته در مخالفت با قانون نباشد و برآمده از دغدغه های اسلامی و اخلاقی است را باید پاس داشت. این موضوع در بیان اخیر رهبر انقلاب خطاب به جوانان نیز وجود دارد، آنجا که معظم له تصریح کردند: «همه‌ی هسته‌های فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور می‌دهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید»./