...آنهایى که در «آخر الزّمان» مى آیند و به من ایمان مى آورند در حالى که مرا ندیده اند، به خدا قسم من آنها را به نام هایشان مى شناسم، آنها براى حفظ دین خود با مشکلات زیادى روبرو مى شوند، به راستى که آنها چراغ هایى هستند که مردم را هدایت مى کنند و خداوند آنها را از فتنه هاى بسیارى نجات مى دهد، اى کاش من آنها را مى دیدم!

همه در مسجد نشسته ایم و منتظر هستیم تا پیامبر بیاید، دیگر وقت زیادى تا اذان نمانده است، مردم کم کم براى خواندن نماز به مسجد مى آیند.
نگاه کن! این پیامبر است که به این سو مى آید، همه به احترام او از جاى خود بلند مى شوند. پیامبر به سوى محراب مى رود و نماز برپا مى شود.
بعد از نماز، پیامبر رو به مردم مى کند تا براى آنان سخن بگوید، همه منتظر هستند تا امروز هم از سخنان پیامبر بهره مند شوند.
در این هنگام پیامبر چنین مى فرماید: کاش مى توانستم برادرانم را ببینم!
پیامبر این موضوع را دو بار تکرار مى کند.
همه ما مى خواستیم بدانیم که منظور پیامبر از این سخن چیست؟ برادران پیامبر چه کسانى هستند که این قدر او مشتاق دیدار آنهاست.
بعضى ها خیال مى کنند که حتماً کسانى برادران پیامبر هستند که آن حضرت را یارى نموده اند و از اصحاب او هستند. براى همین یکى از آنها چنین مى گوید: اى رسول خدا! شما دعا کردى که خدا توفیق دیدار برادرانتان را به شما عنایت کند، آیا ما که به تو ایمان آوردیم و تو را یارى کردیم برادران تو نیستیم؟
پیامبر نگاهى به سوى او مى کند و مى گوید: شما یاران من هستید، امّا برادران من کسان دیگرى هستند، آنهایى که در «آخر الزّمان» مى آیند و به من ایمان مى آورند در حالى که مرا ندیده اند، به خدا قسم من آنها را به نام هایشان مى شناسم، آنها براى حفظ دین خود با مشکلات زیادى روبرو مى شوند، به راستى که آنها چراغ هایى هستند که مردم را هدایت مى کنند و خداوند آنها را از فتنه هاى بسیارى نجات مى دهد، اى کاش من آنها را مى دیدم!
ایمان آنان از ایمان همه مردم بهتر است، زیرا آنان بر سیاهى روى کاغذ ایمان آورده اند، آنان مرا ندیده اند و امام زمان خویش را به چشم سر ندیده اند، امّا قلب هاى آنان از نور ایمان روشن است.
وقتى سخن پیامبر به اینجا رسید، همه ما به فکر فرو رفتیم. ما که پیامبر را در جنگ ها با تمام وجودمان یارى کرده ایم، برادر پیامبر نیستیم! بلکه کسانى که در آینده خواهند آمد، برادران پیامبر هستند، اى کاش ما هم در آن زمان به دنیا مى آمدیم!!


۱-أمالی المفید، ابو عبدلله محمد بن العنان العکبری البغدادی المعروف بالشیخ المفید (ت۴۱۳ه) ،تحقیق :حسین ٱستاد ولی و علی اکبر الغفاری ،قم:موسسه النشر الاسلامی ،الطبعه الثانیه ،۱۴۰۴ه
۲-الأمالی ، ابو جعفر محمد بن الحسن المعروف بالشیخ الطوسی(ت۴۶۰ه) تحقیق : موسسه البعثه قم : دار الثقافه ،الطبعه الأولی ۱۴۱۴ه
۳-الأمالی ،محمد بن علی بن بابویه القمی (الشیخ الصدوق) (ت۳۸۱ه)، تحقیق موسسه البعثه ،الطبعه الٱولی ،۱۶۱۷ه
۴-الإمامه و التبصره من الحیره، أبو الحسن علی بن الحسین بن بابویه (ت۳۲۹ه) تحقیق: محمد رضا الحسینی،قم:مؤسسه آل البیت،الطبعه الاولی۱۴۰۷ه
۵-بحار الأنوار الجامعه لدررأخبار الأئمه الأطهار، محمد بن تقی مجلسی (ت۱۱۱۰ه) طهران :دارالکتب الاسلامیه ،الطبعه الٱولی،۱۳۸۶ه