فصل پنجم: فلسفه حیات انسان

اهداف

. آشنایى با دیدگاه هاى مکاتب مادى درباره هدف آفرینش انسان.

. آگاهى از دیدگاه کلى اسلام درباره هدف آفرینش انسان.

8. آشنایى با معناى آزمودن انسان توسط خدا و نقش آن در سازندگى انسان.

4. آشنایى با حلقه هاى به هم پیوسته اهداف خدا از آفرینش انسان.

 

از بنیادى ترین مسائل انسان شناسى، مسئله هدف آفرینش انسان یا فلسفه حیات آدمى است. این پرسش که » خداوند براى چه ما را آفریده است « همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته؛ پرسشى که بر پایه اصطلاحات فلسفى بدین صورت نیز پرسیدنى است که اساساً» علت آفرینش جهان چیست «؟ از آنجاکه علت به چهار قسم فاعلى، غایى، مادى و صورى تقسیم مى شود، این پرسش چهار معنا خواهد داشت. در اینجا علت غایى آفرینش انسان مراد ماست.

روشن است که علت غایى یا هدف خدا از آفریدن انسان نمى تواند سود و منفعتى باشد که به ذات الهى بازگردد؛ زیرا لازمه این مطلب ناقص بودن خدا و کامل تر شدن او و درنتیجه تغییر در ذات الهى است که همه اینها محال بوده و با کمال مطلق و غیرمادى بودن خدا در تنافى است. این مطلب در حدیثى این گونه آمده است:

فصل پنجم: فلسفه حیات انسان

اهداف

. آشنایى با دیدگاه هاى مکاتب مادى درباره هدف آفرینش انسان.

. آگاهى از دیدگاه کلى اسلام درباره هدف آفرینش انسان.

8. آشنایى با معناى آزمودن انسان توسط خدا و نقش آن در سازندگى انسان.

4. آشنایى با حلقه هاى به هم پیوسته اهداف خدا از آفرینش انسان.

 

از بنیادى ترین مسائل انسان شناسى، مسئله هدف آفرینش انسان یا فلسفه حیات آدمى است. این پرسش که » خداوند براى چه ما را آفریده است « همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته؛ پرسشى که بر پایه اصطلاحات فلسفى بدین صورت نیز پرسیدنى است که اساساً» علت آفرینش جهان چیست «؟ از آنجاکه علت به چهار قسم فاعلى، غایى، مادى و صورى تقسیم مى شود، این پرسش چهار معنا خواهد داشت. در اینجا علت غایى آفرینش انسان مراد ماست.

روشن است که علت غایى یا هدف خدا از آفریدن انسان نمى تواند سود و منفعتى باشد که به ذات الهى بازگردد؛ زیرا لازمه این مطلب ناقص بودن خدا و کامل تر شدن او و درنتیجه تغییر در ذات الهى است که همه اینها محال بوده و با کمال مطلق و غیرمادى بودن خدا در تنافى است. این مطلب در حدیثى این گونه آمده است:

مَا خَلَقَهُمْ لِیجْلِبَ مِنْهُمْ مَنْفَعَةً وَ لَا لِیدْفَعَ بهِمْ مَضَرَةً بَلْ خَلَقَهُمْ لِینْفَعَهُمْ وَ یوصِلَهُمْ إِلَى نَعِیم الْأَبَدِ؛ 84

خداوند ایشان را نیافرید تا از آنان سودى به دست آورد و نه براى آنکه به وسیله آنان زیانى را ]از خود[دور سازد، بلکه ایشان را آفرید تا به آنان سود بخشد و آنها را به نعمت جاوید رساند.

بنابراین سودى که از آفرینش انسان و جهان حاصل مى شود، باید به غیرخدا بازگردد. در ادامه خواهیم دید همه اهدافى که در آیات و احادیث براى آفرینش انسان و جهان مطرح شده، از همین گونه است.

مکاتب بشرى به این پرسش، پاسخ هاى ناهمگونى داده اند. در این بخش فلسفه آفرینش انسان را از منظر آیات و روایات اسلامى برمى رسیم. در آیات متعددى مسئله فلسفه آفرینش مطرح گشته است. برخى آیات درباره هدف آفرینش آسمان ها و زمین و موجودات میان آنهاست. که طبعاً انسان را نیز دربرمى گیرد. پاره اى دیگر نیز درخصوص آفرینش انسان است. نخستین نکته اى که در باب آفرینش در آفرینش موجودات و تصریح به آفرینش برحق » باطل بودن « آیات و روایات بر آن تأکید رفته، نفى آنهاست:

وَمَا خَلَقْنَا السَمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلًا ذَلِک ظَنُ الَذِینَ کفَرُوا ...؛ 8 و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم، این گمان کسانى است که کافر شده ]و حق پوشى کرده [ اند ....

وَمَا خَلَقْنَا السَمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَا بالْحَق ؛ 8 و ما آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده ایم.

 

» بازیچه بودن« آفرینش موجودات رد شده است: در دسته دوم آیات

وَمَا خَلَقْنَا السَمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا لَاعِبین ؛ 88 و آسمان و زمین و آنچه را که میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم.

در دسته سوم آیات، این پندار که انسانْ بیهوده و رها آفریده شده، انکار گشته است:

أَفَحَسِبْتُمْ أَنَمَا خَلَقْنَاکمْ عَبَثًا وَأَنَکمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُون ؛ 83 آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوى ما بازگردانیده نمى شوید؟

أَیحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یتْرَک سُدًى ؛ 81 آیا انسان پندارد که بیهوده رها مى شود؟!

از مجموع این آیات مى توان دریافت که خداوند سبحان موجودات جهان و به ویژه انسان را بیهوده نیافریده، بلکه هدفى متعالى از آفرینش داشته است. ازهمین روست که در دعاها از خداوند چنین درخواست مى کنیم که او خود امور زندگى ما را عهده دار شود و ما را براى آنچه در روز قیامت از آن سؤال خواهد کرد، به کار گیرد و روزگارمان را براى پرداختن به هدفى که ما را براى آن آفریده، فراغت بخشد. 3

 

با گذرى اجمالى بر آیات و روایات موجود در باب فلسفه آفرینش انسان، مواردى چند دریافتنى است که بدانها مى پردازیم.

 

الف( اظهار صفات الهى همچون حکمت، ربوبیت، علم و قدرت

در برخى احادیث، هدف کلى از آفرینش جهان و انسان، آشکار کردن حکمت و حقیقت ربوبیت الهى معرفى شده است؛ چنان که امام رضا )ع( مى فرماید:

الْحَمْدُ لِلَهِ فَاطِرِ الْأَشْیاءِ إِنْشَاءً وَ مُبْتَدِعِهَا ابْتِدَاعاً بقُدْرَتِهِ وَ حِکمَتِهِ ... خَلَقَ مَا شَاءَ کیفَ شَاءَ مُتَوَحِداً بذَلِک لِإِظْهَار حِکمَتِهِ وَ حَقِیقَةِ رُبُوبِیتِه

؛ 3 ستایش خداى را پدیدآورنده اشیا و نوآورنده آنها ... هرچه را خواست، همان گونه که خواست، به یگانگى آفرید، براى آشکار کردن حکمت و حقیقت ربوبیت خود.

 

حضرت امیر )ع( گذشته از حکمت، به قدرت و سلطنت خدا نیز اشاره مى نماید:

لا مَا خَلَقَ زَادَ فی مُلکِهِ وَ عِزّهِ وَ لا نَقَصَ مِنْهُ مَا لَمْ یخْلُقْهُ وَ إِنَمَا أَرَادَ بالْخَلْق إِظْهَارَ قُدْرَتِهِ وَ إِبْدَاءَ سُلْطَانِهِ وَ تَبْیینَ بَرَاهِین حِکمَتِهِ فَخَلَقَ مَا شَاءَ کمَا شَاء؛ 3 نه آنچه آفرید، در ملک و عزت او افزود و نه آنچه نیافرید، ]چیزى [ از او کاست. از آفرینش، تنها اظهار قدرت و آشکار کردن سلطنت و روشن کردن برهان هاى حکمتش را اراده نمود. پس هرچه را خواست، همان گونه که خواست، آفرید.

 

یکى از ملحدان معاصر امام صادق )ع( از حضرت پرسید: خداوند که به انسان ها نیازى ندارد، چرا آنان را آفریده است؟ حضرت در پاسخ به جز حکمت و تدبیر، به علم الهى نیز اشاره فرمود:

 

خَلَقَهُمْ لِإِظْهَار حِکمَتِهِ وَ إِنْفَاذِ عِلْمِهِ وَ إِمْضَاءِ تَدْبیرِه ؛ 38 ایشان را براى اظهار حکمت و نافذ ساختن علم و گذراندن تدبیر خود آفرید.

در حدیثى دیگر آمده است: خداوند، مخلوقات خود را به عبث نیافریده و بیهوده رها نکرده، بلکه آنها را براى اظهار قدرت خود آفریده است. 34

با دقت در آفریدگان و نظم حاکم بر آنها گذشته از اصل وجود آفریدگار، بسیارى از صفات الهى چون علم و حکمت و قدرت و ربوبیت نیز اثبات مى گردد. از همین جاست که قرآن کریم انسان و تمامى پدیده هاى جهان را به عنوان آیات الاهى مطرح و از همگان دعوت مى کند که در این نشانه ها بیندیشند.

بر این بنیاد است که در متون یادشده صفاتى الاهى مانند علم و حکمت و قدرت هدف آفرینش موجودات معرفى شده است. البته چنین مى نماید که نفس اظهار صفات، هدف نهایى نباشد؛ زیرا خداوند نیازى به نمایاندن صفات خود ندارد، بلکه هدف نهایى همان شناخت خدا و صفات او و درنتیجه هدایت و تکامل آدمى است. ازاین رو، همان هدفى که خدا از آفرینش موجودات جهان در نظر داشته، با تفکر در آفریدگان براى انسان حاصل مى شود. 3

 

ب( آزمودن انسان

در برخى از متون دینى بر این نکته تصریح شده که هدف از آفرینش جهان و انسان، ابتلا و آزمودن آدمى است:

إِنَا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا؛ 3 ما انسان را از نطفه اى اندرآمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم و وى را شنوا و بینا گردانیدیم.

 

وَهُوَ الَذِی خَلَقَ السَمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَةِ أَیامٍ وَکانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیبْلُوَکمْ أَیکمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ 38 و اوست کسى که آسمان ها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید.

حال باید دانست مراد از ابتلا چیست و اساساً مقصود خدا از آزمون انسان چه بوده است؟ پاسخ اینکه، مفهوم آزمایش و امتحان درمورد خداوند با آزمایش هاى آدمیان متفاوت است؛ بدین بیان که آزمایش انسان ها به منظور شناخت اشخاص یا امور مبهم و ناشناخته و درنتیجه براى کاستن از جهل و نادانى خود است، اما آزمایش الاهى براى پرورش و سازندگى انسان هاست. به بیانى خداوند بر پایه سنت دائمى خود، بندگان را براى شکوفا شدن استعدادهاى درونى و پرورش دادن آنان مى آزماید. قرآن کریم بر این امر تصریح دارد:

... لِیبْتَلِی اللَهُ مَا فِی صُدُورِکمْ وَلِیمَحِصَ مَا فِی قُلُوبکمْ وَاللَهُ عَلِیمٌ بذَاتِ الصُدُورِ؛ 33 و ]اینها[ براى این است که خداوند، آنچه را در دل هاى شماست، ]در عمل [ بیازماید؛ و آنچه را در قلب هاى شماست، پاک گرداند؛ و خدا به راز سینه ها آگاه است.

». وَاعْلَمُوا أَنَمَا أَمْوَالُکمْ وَأَوْلَادُکمْ فِتْنَةٌ « امیرمؤمنان )ع( نیز در تفسیر آیه 31 و درباره فلسفه آزمایش هاى الهى مى فرماید:

 

إِنْ کانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بهِمْ مِنْ أَنْفُسِهمْ وَ لَکنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَتِی بهَا یسْتَحَقُ الثَوَابُ وَ الْعِقَاب ؛ 1 اگرچه خداى سبحان به آنان از خودشان آگاه تر است، ولى براى آنکه کارهایى که به وسیله آنها پاداش و کیفر ]براى بندگان [ سزاوار مى شود، ظاهر گردد.

 

بنابراین از آنجاکه در جریان زندگى انسان ها بدون آزمایش الاهى، افعال خوب و بد زمینه صدور نمى یابد و نیکوکاران از بدکاران متمایز نمى گردند، ابتلا و آزمون ضرورت مى یابد. ازهمین رو در فرهنگ دینى تمامى آنچه در اختیار آدمى است و جملگى رخدادها و وضعیت هاى خوشایند و ناخوشایندى که از طرف خدا براى او رقم مى خورد، وسیله آزمایش اوست.

وَلَنَبْلُوَنَکمْ بشَی ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَمَرَات ؛ 1 و قطعاً شما را به چیزى از]قبیل [ ترس و گرسنگى، و کاهشى در اموال و جان ها و محصولات مى آزماییم.

 

». وَنَبْلُوکمْ بالشَرِ وَالْخَیرِ « همچنین امیرمؤمنان )ع( در تفسیر خیر و شر در آیه 1 تندرستى و توانگرى را خیر شمرده و بیمارى و فقر را شر. 18 طبعاً موارد یادشده نیز برخى از مصادیق خیر و شر است. براى اینکه انسان بتواند در مسیر هدف آفرینش که همان ابتلاست، قرار گیرد، مى باید لوازم و ابزارهایى داشته باشد تا امتحانات الاهى را به نیکى پشت سر نهد. ازاین رو، خداى حکیم آدمى را به گونه اى آفریده که واجد تمام لوازم و شرایط براى انتخاب و پیمودن مسیرى است که براى آن خلق شده است.

در برخى احادیث تأکید شده که خداوند تمامى موجودات روى زمین را براى انسان آفریده تا او با آنها خود را به خشنودى و رضوان الاهى برساند و خویشتن را از آتش قهر ربوبى برهاند:

 

هُوَ الَذِی خَلَقَ لَکمْ ما فِی الْأَرْض جَمِیعاً لِتَعْتَبرُوا بهِ وَ تَتَوَصَلُوا بهِ إِلَى رِضْوَانِهِ وَ تَتَوَقَوْا بهِ مِنْ عَذَاب نِیرَانِه؛ 14 او کسى است که تمام آنچه در زمین است، براى شما آفرید تا از آنها عبرت بگیرید و به وسیله آنها به خشنودى خدا دست یابید و از عذاب آتش خدا برحذر باشید.

بى تردید انسان ها در نتیجه آزمون الهى در دو موضع کاملًا ناهمسان قرار مى گیرند؛ چنان که در آیه اى به نیکى آمده است:

إِنَا هَدَینَاهُ السَبیلَ إِمَا شَاکرًا وَإِمَا کفُورًا؛ 1 ما راه را بدو نمودیم؛ یا سپاس گزار خواهد بود و یا ناسپاس گزار.

بدین سان در مواجهه با نعمت هدایت الاهى، برخى با گزینش راهى که خداوند به آن رهنمون شده، سپاسگزار خواهند بود و ایمان خواهند آورد و گروهى نیز با انتخاب و اختیار خود راه کفر را خواهند پیمود.

 

ج( پرستش و بندگى خدا

در آیه اى، به روشنى هدف از آفرینش انسان، پرستش و بندگى خداوند دانسته شده:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَ وَالْإِنْسَ إِلَا لِیعْبُدُون ؛ 1 و جنّ و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند.

در احادیثى که در تفسیر این آیه آمده، همین نکته مورد تصریح است. براى مثال، جمیل بن دراج پرسیدم. ایشان فرمود: ». وَمَا خَلَقْتُ الْجنَ وَالْإِنْسَ إِلَا لِیعْبُدُون «

مى گوید: از امام صادق )ع( درباره آیه گفتم: ]مفاد آن [ خاص است یا عام؟ فرمود: عام ». خلقهم للعبادة « : آنان را براى پرستش آفریده است است و همه جن و انس را دربرمى گیرد. 18

امام کاظم )ع( در حدیثى مى فرماید:

إِنَ اللَهَ عَزَ وَ جَلَ خَلَقَ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ لِیعْبُدُوهُ وَ لَمْ یخْلُقْهُمْ لِیعْصُوهُ وَ ذَلِک قَوْلُهُ عَزَ وَ جَلَ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِیعْبُدُون فَیسَرَ کلًا لِمَا خُلِقَ لَهُ فَالْوَیلُ لِمَن اسْتَحَبَ الْعَمَی عَلَى الْهُدَى

؛ 13 خداى عزوجل جن و انس را آفرید تا او را بپرستند و ایشان را نیافرید تا از او نافرمانى کنند و این پس هرکسى را براى ». و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند « : سخن خداى عزوجل است هدفى- که به جهت آن آفریده شده- متمکن ساخته است. پس واى بر کسى که کوردلى ]و گمراهى [را بر هدایت ترجیح دهد!

امام باقر )ع( نیز از زبان خداى سبحان فرموده است:

آفرینش مرا دگرگونى نیست. جز این نیست که جن و انس را براى بندگى خود آفریده ام و بهشت را براى کسى از ایشان آفریده ام که مرا اطاعت کند و بندگى نماید و از پیامبرانم پیروى کند، و باکى ندارم ... و آتش ]جهنم [ را براى کسى آفریده ام که به من کفر ورزد و از من نافرمانى کند و از پیامبرانم پیروى نکند، و باکى ندارم. 11

غایت آفرینش در کلامى از امیرالمؤمنین )ع( این گونه نیز بیان شده است:

الَذِی خَلَقَ خَلْقَهُ لِعِبَادَتِهِ وَ أَقْدَرَهُمْ عَلَى طَاعَتِه ؛ 8 همان کسى که خلقش را براى پرستش خود آفریده و آنان را بر فرمان بردارى از خود توانا ساخته است.

بدین سان، هدف از آفرینش انسان عبادت خداست و به همین دلیل تمامى پیامبران، مردم را به پرستش خدا و دورى از طاغوت خوانده اند. 8 اما هدف از عبادت خدا چیست؟ آیا سودى که از عبادت خدا حاصل مى شود، به خدا بازمى گردد یا به انسان و اگر انسان منتفع مى گردد، آن سود چیست؟

چنان که پیش تر گفته شد، خداوند کمال مطلق است و نقصى ندارد تا به او سودى رسد. بنابراین سود عبادت که همان کمال است، به خود انسان مى رسد. از آنجاکه خداوند کمال مطلق است و انسان نیز فقیر محض، شرط کمال یابى آدمى اتصال به منبع کمال و کمال مطلق است و این جز از طریق عبادت و بندگى خدا به دست نمى آید.

د( دستیابى به رحمت و رضوان خدا

در قرآن کریم دراین باره آمده است:

وَلَوْ شَاءَ رَبکُ لَجَعَلَ النَاسَ أُمَةً وَاحِدَةً وَلَا یزَالُونَ مُخْتَلِفِین * إِلَا مَنْ رَحِمَ رَبکُ وَلِذَلکِ خَلَقَهُم ؛ 8 و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدى قرار مى داد، درحالى که پیوسته در اختلافند، مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده، و براى همین آنان را آفریده است.

براساس برخى احادیث که در تفسیر این آیات وارد شده و از سویى بر پایه دیدگاه مفسران اسلامى، 8 8 آفرینش انسان ها براى دستیابى به رحمت خداست:

 

خَلَقَهُمْ لِیفْعَلُوا مَا یسْتَوْجِبُونَ بهِ رَحْمَتَهُ فَیرْحَمَهُم ؛ 8 4 ایشان را آفرید تا کارهایى را انجام دهند که شایسته رحمت خدا گردند و ایشان را مورد رحمت قرار دهد.

در حدیثى دیگر همسو با روایت یاد شده، فلسفه آفرینش آدمى تکلیف او به اطاعت از خدا معرفى شده، آن هم براى رسیدن به رضوان الاهى. 8 از سوى دیگر، طبق برخى احادیث وجود امام معصوم)ع( و اطاعت از او یکى از مهم ترین راه هاى رسیدن به رحمت خداست. 8

بر پایه این دسته از آیات و روایات، هدف خلقت، دستیابى به رحمت و رضوان الهى است که تکلیف به اطاعت از خدا و اولیاى دین، مقدمه و شرط رسیدن به آن است.

 

ه( معرفت خدا

در روایتى زیبا امام حسین )ع( فلسفه آفرینش انسان ها را معرفت خدا مى داند:

أَیهَا النَاسُ إِنَ اللَهَ جَلَ ذِکرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَا لِیعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاه ؛ 8 8 اى مردم! خدا- که یاد او باشکوه است- بندگان را تنها براى این آفرید که او را بشناسند، و اگر او را بشناسند او را مى پرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از پرستش دیگران بى نیاز مى گردند.

در این حدیث، نتیجه معرفت خداوند پرستش او و بى نیازى از عبادت غیرخدا دانسته شده است. بدیهى است که معرفت خدا و پرستش او و بى نیازى از پرستش غیرخدا، از اسباب کمال آدمى به شمار مى رود.

 

جمع بندى بحث

در تحلیل موارد شش گانه اى که در متون دینى به عنوان هدف و غایت آفرینش انسان مطرح شده، باید گفت که این موارد با هم ناسازگار نبوده و بلکه جمع پذیرند، بدین معنا که مى توان تمام این موارد را در زنجیره اى طولى لحاظ کرد که برخى از نظر رتبه مقدم بر برخى دیگر بوده و حصول برخى نیز منوط به دستیابى به مرحله پیشین است. بر این پایه، نخستین هدف خدا از آفرینش انسان و بلکه همه موجودات جهان، آشکار نمودن دانش و حکمت و توانایى و حقیقت خداوندگارى خود بوده است.

نتیجه آشکار شدن این صفات براى انسان نیز توجه او به خدا و راهیابى به مسیر تکامل است. پس از آنکه آدمى پا به عرصه وجود نهاد، هماره در معرض آزمون الاهى است و این آزمون که سنت دائمى خداوند در بخش هاى مختلف زندگى آدمیان است، از باب کسب آگاهى از عملکرد ایشان نیست، بلکه وسیله اى است تا او به گوهر ناب الاهى خود دست یابد و از سویى نیکوکاران از بدکاران و فرمان برداران از نافرمانان نیز متمایز گردند. نتیجه آزمون الاهى، کسب معرفت خدا و درنتیجه پرستش اوست. پس از آنکه آدمى در پرتو معرفت خدا در مسیر پرستش او گام برداشت، حاصل این انتخاب و عملکرد او رسیدن به رحمت بى کران و رضوان الهى است؛ رحمت و رضوانى که کمال و سعادت برین آدمى است.

بدین ترتیب این اهداف حلقه هایى از یک زنجیره طولى است که آدمى با استفاده از آن به کمال انسانى خود دست یافته، مشمول رحمت الهى مى گردد.

خلاصه فصل

. یکى از بنیادى ترین مسائل انسان که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته، هدف آفرینش یا فلسفه حیات انسان است. مکاتب بشرى با رویکردهاى مختلف، به این پرسش پاسخ هاى ناهمگونى داده اند.

. هدف خدا از آفرینش منفعتى است که به ذات الهى بازنمى گردد؛ زیرا لازمه این سخن ناقص بودن خدا و کامل تر شدن او و درنتیجه تغییر در ذات الاهى است که همه اینها محال است و ناسازگار با کمال مطلق بودن خداوند.

8. در متون دینى موارد متعددى به عنوان اهداف خلقت انسان مطرح شده؛ مانند اظهار صفات الهى)همچون حکمت و ربوبیت(، آزمودن انسان، پرستش خدا، دستیابى به رحمت و رضوان الهى و معرفت خدا. این موارد در طول یکدیگر بوده و حصول برخى منوط به دستیابى به مرحله پیشین است.

4. در فرهنگ دینى تمام آنچه در اختیار آدمى است و تمامى رخدادها و وضیعت هاى خوشایند و ناخوشایندى که از جانب خدا براى انسان رقم مى خورد، وسیله آزمایش اوست؛ زیرا بدون ابتلا و آزمون، افعال خوب و بد زمینه صدور نمى یابد و نیکوکاران از بدکاران متمایز نمى گردند.

. مفهوم آزمایش و امتحان درمورد خداوند، با آزمایش هاى آدمیان تفاوت دارد؛ بدین بیان که آزمایش انسان ها براى شناخت اشخاص یا امور مبهم و ناشناخته و درنتیجه براى کاستن از جهل و نادانى خود است، اما آزمایش الاهى به منظور پرورش و سازندگى انسان هاست.

. خداى حکیم و مهربان تمامى لوازم، شرایط و امکانات مورد نیاز انسان را براى انتخاب و دستیابى به هدف خلقت- که همان شناخت و پرستش خدا و رسیدن به رضوان و رحمت الهى است- در اختیار او نهاده است.

پرسش و پژوهش

. دیدگاه هاى مکاتب مادى درباره فلسفه حیات انسان را بررسى و نقد کنید.

. به نظر شما مهم ترین هدف از آفرینش انسان چیست؟ دراین باره به بحث بنشینید.

8. فلسفه آزمایش هاى الاهى در زندگى انسان ها را بررسى کنید.

4. به نظر شما راز ابتلائات فراوان اولیاى خدا چیست؟

. در طول زندگى خود با چه آزمایش هایى روبه رو شده و چگونه با آنها برخورد کرده اید؟

. چرا براى رسیدن به سعادت و کمال، مسیرى جز پرستش خدا تصورپذیر نیست؟

8. براى دستیابى به هدف خلقت چه امکانات و شرایطى لازم است و خداوند چگونه آنها را براى انسان هاى گوناگون فراهم کرده است؟

منابعى براى مطالعه بیشتر

. محمدتقى جعفرى، فلسفه و هدف زندگى.

. محمدتقى جعفرى، حیات معقول.

8. علیرضا موفق، معناى زندگى: تأملى بر دیدگاه دین و مکاتب بشرى.

. 4. محمدرضا حکیمى و دیگران، الحیاة )ترجمه فارسى(، ج 3

. عبدالله نصرى، فلسفه آفرینش.

. مادهاو و. کاماته، فلسفه زندگى و مرگ، ترجمه على احمد بیات.

8. محمد محمدى رى شهرى، انسان شناسى از منظر قرآن و حدیث، ترجمه حمیدرضا شیخى.

1. حسین بن محمد راغب اصفهانى، فلسفه آفرینش انسان و سعادت واقعى او، ترجمه زین العابدین قربانى.

. 1 - . فصلنامه نقد و نظر )ویژه معناى زندگى(، سال 83 ، ش 8