بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه اول رسالت الهی
بخش اول : ضرورت عمل و روش تربیتی پروردگار متعال در بستر آن
(مدت ارائه: 30 دقیقه)
دانشگاه حکیم سبزواری - دروس معرفت جویان . نام ستاد: شرفی
اهداف بحث:
- تصحیح نگرش در خصوص نقش عمل در حقیقت معرفت جویی و تعلّم معارف تا معرفت جویان سهم خود را در تعلّم و کاربردی شدن معارف بیابند و نقش فعال در تمامی کلاسها داشته تا ورودشان به حوزه، ورودی آگاهانه و عازمانه و با دوام باشد. همچنین نگاه کارگاهی و آیه ای به کل متن زندگی پیدا کنند تا اولا برای به کارگیری آموزه ها در زندگی تلاش کرده و ثانیا برای کشف مسائل و آموزه های نو از کارگاه تجربی زندگی همت نمایند.
- بسترسازی برای تکلیف جهاد فرهنگی و پذیرش کار کارگاهی به عنوان لازمۀ آن و لزوم نقش مشارکت فعال در کارگاه رسالت الهی
برای معرفت جویان بیان شود که این جلسه بحث بسیار مهمی بناست مطرح شود و تلقی درست از این بحث قطعا نقطۀ عطفی در زندگی آنان خواهد بود و این جلسه مقدمه کانونی است برای ورود به حوزه علوم اسلامی و دیگر دروس حوزه.یک سری سؤال و دغدغه پایه و اصلی رو امروز میخواهیم با هم بحث کنیم تا با یک نگاه کلان و با افقی بلند کارمون رو در حوزه آغاز کنیم. با چه زاویه دیدی باید این دوره رو شروع کنیم؟ امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند: اَلْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ اَلطَّرِیقِ لاَ یَزِیدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّیْرِ إِلاَّ بُعْداً :کسى که بدون بینش عمل کند، همچون کسى است که در بیراهه رود، هر چه تندتر رود، از راه دورتر مى افتد. اصول الکافی،ج1 ،باب من عمل بغیر علم،حدیث
1
آزاد و فارغ از اینکه این درس چیست و هدفش چیست و سرفصلهاش چیست که موضوع جلسه آینده است، میخواهیم آزاد اندیشانه ببینیم آنچه که از معرفت و معنویت دنبالشیم چطور به دست میاد؟ رسم و فرهنگ معرفت جویی در دستگاه تربیتی خدا چگونه است؟ با چشمی باز وارد این دورۀ مبارک شویم.
طرح چند سؤال دغدغه ساز:
- خدا چطور تربیت میکند آیا فقط درکلاس درس است و با تعلیم کتب آسمانی است؟ درس توحید و ایمان رو چطور و کجا باید درس گرفت؟دستگاه تربیتی خداوند چگونه است؟این کلاسها و دوره های آموزشی در کجای این دستگاه و نظام تربیتی جای دارد؟ آیا برای شناخت و سلوک معرفتی و معنوی دوره هایی مثل حوزه علوم اسلامی کافی است؟
- چرا حوزه دانشجویی رو انتخاب کردید؟ بیشتر دنبال تعالی معنوی معرفتی خودمونیم یا فقط برای اثرگذاری بر دیگران آمده ایم؟متعالی ترین انگیزۀ ورود به این دوره چی میتونه باشه؟عالی ترین انگیزه ای که تمام ظرفیت شما رو میتواند بیاورد تو میدون چیست؟
- شرط ایمان حقیقی چیه؟با عمل چه نسبتی داره؟عالی ترین سطح عمل صالح چیه؟
در بخش اول نیم ساعت در باب سؤال اول با هم بحث میکنیم و 45 دقیقه هم به سؤالات بعدی در بخش دوم می پردازیم.
استاد پس از طرح پرسش اول و شنیدن نظرات با توجه به نکات ذیل شروع به جمع بندی می کند:
جایگاه کلاس های آموزشی در میان کارگاه الهی زندگی
کلاس قرارگاه و ایستگاهی است برای کشف و رمز گشایی از قواعد تربیتی خداند در کارگاه زندگی. متن اصلی تعلیم و تربیت الهی در میدان زندگی رقم می خورد. در واقع کلاس خدا به شیوۀکارگاهی است و در فراز و فرود زندگی قولش را با فعلش بیان می کند. تمامی آموزههای دین باید خرج زندگی شود و اقامه شود. تمامی معارف دین حتی عمیق ترین و باطنی ترین معارفش از جمله ایمان در کشاکش مسائل و اتفاقات و موقعیتهایی که خود پروردگار عالم طراحی و هدایت میکند رشد کرده و محک خورده و به کار خواهد آمد. ایمان در ظرف عمل صالح تجلی می یابد و تا قلۀ تواصی به حق و صبر میدان می یابد و محک می خورد.
پس نکته اول اینکه همه چی توی کلاس تموم نمیشه بلکه کلاس دریچه ای به کارگاه زندگی و حیات انسان است.باید چرخه و جریان بین کلاس و زندگی برقرار باشه تا آموزه ها زنده و پویا باشه و الا آموزه های راکد قطعا زندگی ساز نخواهد بود.باید بیش از آنکه اشتهای انبار کردن دانش داشته باشیم باید عزم اقدام و عمل داشته باشیم.
مثال: این سبک و شیوۀ تعلیمی تربیتی خداوند متعال در تمامی آیات قرآن نمایان است و مدام توجه انسان رو به قواعد عالم هستی و دستگاه تربیتی خداوند متوجه میکند. به عنوان نمونه قدری در معارف این آیۀ شریفه تدبر کنیم: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ155الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ156أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ 157 با چند تأکید می فرماید حتی به چیزی از خوف و...امتحان میکنم برای آنکه ما را صبور کند برای آنکه نگاه توحیدی ما را تقویت کند . در مقابل در کلاس فقط می توان از چنین سنتها و قواعدی پرده برداشت و سخن گفت و پس از آن نوبت به عمل خواهد رسید با شرایط و اقتضائاتی نو به نو که همه نشان از ربوبیت و هدایت و تربیت لحظه به لحظه پروردگاری حکیم دارد.
ضرورت عمل به علم و نقش تجربه و عمل (کارگاه زندگی ) در کسب علم و معرفت
- 1. امیرالمؤمنین علیه السلام : العلم یُرشدک و العمل یَبلُغ بک الغایه: دانایی فقط راهنماست ،مهارتهای عملی است که نتیجه بخش است
- عن النبی صلى الله علیه و آله و سلم : مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَم
- 3. حدیث عنوان بصری:...وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ یُفْهِمک ... و علم را با عمل کردن به آن بطلب، و از خدا فهم بخواه، که به تو خواهد فهماند .
- 4. «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَأَجَابَ ثُمَّ عَادَ لِیَسْأَلَ عَنْ مِثْلِهَا فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع مَکْتُوبٌ فِی الْإِنْجِیلِ لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَ لَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا لَمْ یُعْمَلْ بِهِ لَمْ یَزْدَدْ صَاحِبَهُ إِلَّا کُفْراً وَ لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْدا » الکافی، ج1، باب استعمال العلم ،ح4 مردى خدمت امام سجاد علیه السلام آمد و از او مسائلى پرسید و آن حضرت جواب داد سپس بازگشت تا همچنان بپرسد حضرت فرمود: در انجیل نوشته است که: تا بدان چه دانستهاید عمل نکردهاید از آنچه نمی دانید نپرسید، همانا علمى که به آن عمل نشود جز کفر [ناسپاسى] داننده و دورى او را از خدا نیفزاید.
- 5. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْعِلْمُ مَقْرُونٌ إِلَى الْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ مَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْه امام صادق علیه السلام فرمود: علم با عمل همدوش است (نجات و رستگارى انسان بهر دو مربوط است) هر که بداند عمل کند و هر که عمل کند بداند، علم عمل را صدا زند اگر پاسخش گوید بماند و گر نه کوچ کند .
- 6. امام علی علیه السلام : العَقلُ غَریزةٌ تَزیدُ بالعِلْمِ و التَّجارِبِ غرر الحکم : 1717. خرد قریحه اى است که با دانش و تجارب زیاد مى شود.
- 7. امام علی علیه السلام : العَقلُ حِفْظُ التَّجارِبِ غرر الحکم : 673.خرد، اندوختن تجربه هاست.
- 8. امام علی علیه السلام : حِفْظُ التَّجارِبِ رأسُ العَقلِ غرر الحکم : 4916. اندوختن تجارب ریشه خرد است.
- 9. امام علی علیه السلام : لولا التَّجارِبُ عَمِیَتِ المَذاهبُ، و فی التَّجارِبِ عِلمٌ مُسْتَأنَفٌ بحار الأنوار : 71/342/15 اگر تجربه ها نبود ، راهها پوشیده مى ماند. و در تجربه [کردن]هاست که دانش جدید به دست مى آید
- 10. امام علی علیه السلام : العاقلُ مَن وعَظَتْهُ التَّجارِبُ . تحف العقول : 85.خردمند کسى است که تجربه ها او را پند دهد.
- 11. امام علی علیه السلام : التَّجارِبُ لا تَنْقَضی ، و العاقِلُ مِنها فی زِیادَةٍ غرر الحکم : 1543.تجربه ها را پایانى نیست و خردمند همواره بر تجربه هاى خویش مى افزاید.
- 12. الإمامُ الحسینُ علیه السلام : العِلمُ لِقاحُ المَعرفةِ ، و طُولُ التّجارِبِ زِیادَةٌ فی العَقلِ أعلام الدین : 298. دانش، بارور کننده شناخت است و تجربه هاى زیاد، افزاینده خرد است.
نکته: آموزگار و مربی تجربه، پروردگار حکیم است و کلاس آن ،میدان زندگی است . تجربه محصول کاربست آموزه ها و اندوخته هاست .و هرچه توجه و آگاهی و نیاز بیشتر ،کشف و اصطیاد تجارب نیز بیشتر خواهد شد.
بخش دوم: تبیین رابطۀ دو سویۀ معرفت جویی با جهاد فرهنگی
مبتنی بر سورۀ عصر و آیات امر به معروف
(مدت ارائه 45 دقیقه)
هدف از بحث:
بهترین ورود به بحث رسالت الهی آنهم برای معرفت جویان مشتاق و جویای معارف دین و تهذیب نفس ،تبیین معرفتی اتصال رُشد و سلوک معرفتی به خدمت و جهاد فرهنگی است. خدمت و جهادی که در معارف دینی از آن به حقیقت ممتاز امر به معروف و نهی از منکر و تواصی به حق و صبر تعبیر می شود.
لذا ابتدا در پیِ تبیین جایگاه تواصی به حق و صبر به اجمال به تبیین معارف بلند سورۀ نورانی عصر در بیان رهبر فرزانه انقلاب پرداخته و تأکید می گردد که تنها کسانی مشمول قاعده عمومی خسران و سرمایه سوزی نیستند که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و به ایمان و عمل فردی اکتفا نکردند بلکه با توصیه یکدیگر به حق و صبر ، دایرۀ ایمان و عمل صالح را در جامعۀ خود توسعه دادند.
و سپس به تفصیل به تبیین امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از مصادیق تواصی به حق و صبر و جلوه های جهاد فرهنگی در معارف دینی در میان آیات الهی و با تبیین رهبر معظم انقلاب می پردازیم.
تبیین سورۀ عصر در بیان رهبر انقلاب
«والعصر»، سوگند به عصر، سوگند به زمانه، در واقع سوگند به زندگی، به خود زندگی است«انّ الانسان لفی خسر» خسر یعنی همین؛ یعنی سرمایهسوز شدن، از دست رفتن سرمایه. همهی ما هر لحظه در حال از دست دادن سرمایه هستیم. سرمایه چیست؟ عمر ماست. لحظه به لحظه من و شما داریم این سرمایه را از دست میدهیم. امروز ما نسبت به دیروز بخش دیگری از سرمایه را باز از دست دادهایم. در این عمر چند ده ساله مثلاً، لحظه به لحظه در حال سوختنِ این شمع است؛ در حال نابود شدنِ این سرمایه است. خوب، در مقابل او چه به دست میآوریم؟ این مهم است. «الّا الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر». اگر ایمان بود، عمل صالح بود - که بخشی از عمل صالح هم که مهمتر است، این است که تواصی به حق بود، تواصی به صبر بود - آن وقت این سرمایه رفته است، اما چیز بهتری جای آن را خواهد گرفت. مثل اینکه شما پولتان را برمیدارید، میروید بازار؛ از بازار که میآئید بیرون، این پول از دست رفته است و دیگر توی جیب شما نیست؛ مهم این است که در مقابلش چه با خودتان آوردید؛ از این بازار دست خالی برنگشته باشید.۱۳۸۸/۰۴/۰۳
«وَ تَواصَوا بِالحَقِّ و تَواصَوا بالصَّبرِ»، این عمر را به تواصی حق بگذرانید و همدیگر را توصیه بکنید به پیروی از حق، به پایداری در راه حق، و به صبر، صبر یعنی همان پایداری، یعنی حق شنوی و پایداری. و این یک چیز لازمی است؛ چون ما در این جاده ای که داریم می رویم، بعضی هامان خسته می شویم، بعضی مان می افتیم و دست و پایمان می شکند، بعضی هامان تشنه می شویم، بعضی هامان گرسنه می شویم، بعضی هامان به یاد راحتی داخل شهر می افتیم، راهش چیست؟ این آدمی را که تشنه شده، گرسنه شده، خسته شده، دست و پایش شکسته، برای اینکه این انسان نومید نشود، راهش چیست؟ راهش این است که شما که همسفرش هستی، برای او بیان کنی فایده رسیدن به آن مقصد را، برای او شرح بدهی فایده پایداری در این راه را، پیمودن این جاده را؛ تواصی به حق این است، تواصی به صبر این است. سرانجامِ این راه سرانجامِ بسیار خوبی است، لذّت دنیا و آخرت است، غلبه بر همه مشکلات زندگی است، غلبه بر شیطان های عالم است. یک عده ای وسط راه یک آسیبی می بینند، یک مشکلی پیدا می کنند، استقامتشان کم است، خسته می شوند، دلشان برای این چرب و شیرین دنیا غَنج می زند، آن وقت آینده برایشان مبهم می شود، تیره و تار می شود، امیدشان کم می شود، وقتی امید کم شد، پای انسان دیگر به پیش نمی رود. حتماً دیده اید کسانی را که یک روزی خوب و تند می رفتند، ولی وقتی چشمشان افتاد به این چرب و شیرین دنیا، پایشان لغزید، ماندند در وسط راه، آینده برایشان مبهم شد، خودشان ماندند و با ماندن خودشان دیگران را هم توصیه کردند که راه را ادامه ندهند، دیگران را هم ناامید کردند. حال برای اینکه یک چنین حالتی برای رفیقتان پیش نیاید، باید چه کار کنید؟ باید شما او را توصیه کنید به پایداری، به ایستادگی، به صبر، به حق. خود این یک سرمایه است. اگر این کار را کردید، در واقع این عمر در حال گذر را تبدیل کردید به یک سرمایه ماندگار. فروردین84
حفظ ایمان با سفارش به حق و سفارش به صبر
عزیزان من! بعضی از سرمایههای معنوی، با همهی ارزشی که دارند، نیازمند حفظ کردنند. مثلاً محبّت را باید حفظ کرد؛ مثل گیاهی است که اگر به آن نرسیدید، از دست خواهد رفت. ایمان از این قبیل است. ایمان را باید حفظ کنید. حفظ ایمان، با رفتار خوب، با تأمّل و تدبّر خوب، با توجّه به خدا، با حفظ و تقویت ارتباط با خداست. حفظ این گوهر، با تواصیِ به حق و تواصیِ به صبر است. هر دو نفرتان، یکدیگر را به حق و صبر توصیه کنید. صبر، یعنی پایداری و استقامت.۱۳۷۷/۰۷/۲۶
سعی کنید این ارتباطات را حفظ کنید. این زنجیرهی مبارک را، این ارتباطات را -هم حالا، هم بعد از عبور از مسیر دانشآموزی و ورود به مسیر دانشجویی یا هرجا که خواهید رفت- حفظ کنید؛ مصداق «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر» بشوید؛ همدیگر را حفظ کنید و نگه دارید؛ مثل کوهنوردها در جاهای خطرناک که با ریسمان یکدیگر را، کمرها را، به هم وصل میکنند؛ یکی اگر پایش بلغزد، پرت نمیشود تا آخر کوه؛ وقتی به همدیگر وصل شدند، ریسمان بستند، اگر یکی لغزید، دیگران که هنوز نلغزیدهاند، او را نگه میدارند و بالا میکشند؛ ارتباط و اتّصال، اینجوری است. تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛ هم به پیمودن راه حق یکدیگر را توصیه کنید، هم به صبر؛ صبر یعنی استقامت، ایستادگی، ثبات قدم، در مقابل حوادث تلخ نلغزیدن، نلرزیدن، مردّد نشدن؛ این عرض ما با شما است.۱۳۹۵/۰۲/۰۱
مفهوم شناسی امر به معروف و نهی از منکر در افق نگاه رهبر فرزانه انقلاب
امربهمعروف یعنی همهی مؤمنان در هر نقطهای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را بهسمت نیکی، بهسمت معروف، بهسمت همهی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدیها، از پستیها، از پلشتیها دور بدارند. .. این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگترین معروفها و نهی از بزرگترین منکرها. بزرگترین معروفها در درجهی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آمادهی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهمترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطهی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد. 1/1/1394
رسالت امت اسلام، امر به معروف و نهی از منکر تمام مردم جهان
(آیه 110 ، سوره آلعمران)
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْراً لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شدهاید: به کار پسندیده فرمان مىدهید، و از کار ناپسند بازمىدارید، و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود؛ برخى از آنان مؤمنند و[لى] بیشترشان نافرمانند.
نسبت ایمان با امر به معروف و نهی از منکر
در این آیه امت اسلام به عنوان بهترین امتی معرفى شده که براى خدمت به جامعه انسانى بسیج گردیده است ، و دلیل بهترین امت بودن آنها نیز به جهت امر به معروف و نهى از منکر کردنشان و ایمان بخدا است . اگر وظیفه امر به معروف و نهی از منکر اجرا نگردد ریشه هاى ایمان در دلها نیز سست مى گردد، و پایه هاى آن فرو مى ریزد، همانگونه که در سوره عصر ملاک ایمان و عمل صالح را تواصی به حق و صبر دانسته است.حضرت امیر علیه السلام در حکت 31 نهج البلاغه نیز آنگاه که ارکان چهارگانه ایمان را برمی شمارند رکن چهارم را جهاد معرفی می کنند و جهاد را نیز دارای چهار رکن دانسته که از آن جمله امر به معروف و نهی از منکر می باشد.( اساتید شایسته است مطالعه و تحقیق در شرح این حکمت شریف را به معرفت جویان کارسپاری کنند.)
تبیین رهبر معظم انقلاب (مدظلّه العالی ) از آیه:
قرآن کریم، رسا و زنده، ما را مخاطب میسازد: « کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ». امت اسلامی در این خطاب عزتمند، پدیدآمده برای بشریت است. هدف از پیدایش این امت، نجات بشر و خیر بشر است. وظیفهی بزرگِ آن هم، فرمان دادن به نیکی و بازداشتن از بدی و ایمان راسخ به خداست. هیچ معروفی برتر از نجات ملتها از چنگال قدرت اهریمنی استکبار و هیچ منکری زشتتر از وابستگی و خدمت به مستکبران نیست. امروز کمک به ملت فلسطین و محاصره شوندگان غزه، همدردی و همراهی با ملتهای افغانستان و پاکستان و عراق و کشمیر، مجاهدت و مقاومت در برابر تعدی آمریکا و رژیم صهیونیستی، پاسداری از اتحاد مسلمانان و مبارزه با دستهای آلوده و زبانهای مزدوری که به این اتحاد ضربه میزنند و گستردن بیداری و احساس تعهد و مسئولیت در میان جوانان مسلمان در همهی اقطار اسلامی، وظایف بزرگی است که متوجه خواص امت است.24/8/1389
دشمن میخواهد آن روح اسلامی، آن احکام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آنها با یک عدّه مسلمانِ مرده بیاطّلاع از مبانی عالیه اسلام، ولو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان کاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما اینکه اسلام نیست! اسلامی اسلام است که پیغمبر آورد و قرآن فرمود که « کُنْتُم خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَت للنّاس» آن اسلام نیست که عدّهای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی که نیروی خودشان رابرای بنای عالم، به شکل صحیح به کار میگیرند و مسلمانانی که از هیچ مانعی نمیترسند؛ این اسلام و اینگونه مسلمانان مورد حداکثر بغض استکبار جهانیاند و ما در این چند سال، اِعمال این بغض را به انواع مختلف دیدهایم و امروز هم، بیشترین شکلش را در زمینههای مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده میکنیم. (7/5/1371)
ما نمایندهی ملتی هستیم که حقاً و انصافاً مصداق آیهی شریفه «کنتم خیر امّة اخرجت للناس» است. اگر ملتهای مظلوم دنیا بخواهند به کارنامهی یک ملت نگاه کنند و نیرو بگیرند؛ احساس عزّت و شرف کنند و درس بگیرند، باید به این ملت نگاه کنند. این، ملتی است که مادرِ چهار شهیدش، احساس افتخار میکند که چهار شهید در راه خدا داده است. این، ملتی است که جانباز و آزادهاش که ده، دوازده سال در زندان دشمن مانده است، به خاطر سربازیِ اسلام و قرآن، احساس افتخار میکند. (8/3/1374)
( آیه 41 سوره حج)
ٱلَّذِینَ إِن مَّکَّنَّٰهُمْ فِى ٱلْأَرْضِ أَقَامُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَمَرُوا۟ بِٱلْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا۟ عَنِ ٱلْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلْأُمُورِ .همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همه کارها از آن خداست!
توضیح :
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او که خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى میراند.» این آیه توصیف دیگریست از نوع مؤمنان ، می فرماید: آنها کسانی هستند که اگر ایشان را در زمین قدرت و نیرو ببخشیم به گونه ای که هر کاری اراده کنند بتوانند، انجام دهند و هیچ مانعی نتواند سد راه آنها شود، جامعه صالحی را بوجود می آورند که در آن شرایع و احکام الهی را بر پا می نمایند و در آن جامعه نماز بپا داشته و زکات داده می شود و امر به معروف و نهی از منکر انجام می گیرد. و اینکه از میان همه عبادات نمازو زکات را نام برد به جهت آن است که نماز والاترین مظاهر عبودیت و مظهر ارتباط بنده با خداست و زکات نیز مظهر ارتباط فرد با جامعه اوست . و فریضه امر به معروف و نهی از منکر هم تضمین کننده اجرای آنهاست.
امر به معروف و نهی از منکر شرط نصرت الهی است.
تبیین رهبر فرزانه انقلاب(مدظلّه العالی ) از آیه:
خداوند متعال برای آن کسانی که وعدهی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر..؛ اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور. خداوند متعال چهار شاخص را در این آیهی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطهی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبهی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبهی اجتماعی و تأثیر در نظامسازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی» است، وسیلهی فوز و سعادت است، از همهی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبهی اجتماعی هم هست. جنبهی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان بهوسیلهی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همهی مسلمانان در همهی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همهی دلها به یک مرکز واحد، یک مسئلهی اجتماعی است، یک مسئلهی نظامساز است، معیّنکننده و شکلدهندهی هندسهی نظام اسلامی است. زکات که دارای جنبههای فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان میآموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحی است که در آیهی شریفهی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق انفاقات مالی، [امّا] جنبهی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظامساز زکات این است که انسانی که در محیط اسلامی و جامعهی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعهی اسلامی میداند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیلالله؛ بنابراین زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظامساز است. و امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همهی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛ امربهمعروف یعنی همهی مؤمنان در هر نقطهای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را بهسمت نیکی، بهسمت معروف، بهسمت همهی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدیها، از پستیها، از پلشتیها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص بهنحوی ترجمان ساخت و هندسهی نظام اسلامی است. بیانات در حرم مطهر رضوی.1/1/1394
( آیه 157 سوره اعراف)
ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِىَّ ٱلْأُمِّىَّ ٱلَّذِى یَجِدُونَهُۥ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِى ٱلتَّوْرَىٰةِ وَٱلْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِٱلْمَعْرُوفِ وَیَنْهَىٰهُمْ عَنِ ٱلْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ ٱلْخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَٱلْأَغْلَٰلَ ٱلَّتِى کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُوا۟ ٱلنُّورَ ٱلَّذِىٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُو۟لَٰٓئِکَ هُمُ ٱلْمُفْلِحُونَ
ترجمه: همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکی ها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.
توضیح:
بر اساس این آیه یکی از مهم ترین وظایف و ویژگی های پیامبر گرامی اسلام به عنوان رهبر جامعه اسلامی اقامه امر به معروف و نهی از منکر است تا در پرتو اجرای این فریضه مهم نیکی ها که سمبل و نماد آن طیبات است را به عنوان حلال های الهی گسترش دهد و زشتی ها را که نماد آن خبائث است را به عنوان حرام های الهی از روی زمین برچیند. تنها در سایه انجام این رسالت مهم است که می توان انسانها را از قید و بندها رها ساخت و غل و زنجیرهایی را که بواسطه آلوده شدن به منکرات بر دست و پای آنان زده شد، باز نمود .
نکته مهم در آیه این است که آیه برای تبعیت کنندگان از پیامبر شاخص هایی را برای پیروی مطرح می کند که اولین آنها آمر به معروف و ناهی از منکر بودن آن حضرت است، لذا از آنجا که وظیفه ما اقتدای به این الگوی متعالی است باید در پیاده سازی و اقامه این برنامه انسان ساز پیشگام باشیم همچنانکه این روش را در سیره امامان معصوم علیه السلام بویژه در سیره سیدالشهداءعلیه السلام مشاهده می کنیم که در تبیین فلسفه قیام خود فرمود: ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب علیه السلام.
نکته مهم و زیبا این است که خداوند رستگاری و نجات را برای کسانی می داند که از پیامبر حمایت و به ایشان کمک نموده اند فالَّذِینَ ءَامَنُوا بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ... أُولَئِکَ هُمُ ٱلْمُفْلِحُونَ . مفهوم حمایت و یاری پیامبر در زمان ما چیست؟ یقینا یکی از بزرگترین مصداق کمک وحمایت از پیامبر در عصر حاضر تلاش در جهت تحقق رسالتش است یعنی گسترش معروف و برچیدن منکر که در این آیه بعنوان یکی از ویژگی ها و رسالتهای پیامبر به آن اشاره شده است.
رسول خدا بزرگترین آمر به معروف و ناهی از منکر
تبیین رهبر فرزانه انقلاب(مدظلّه العالی ) از آیه:
اوّلین آمر به معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِیالقُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیهی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛ ائمّه (علیهمالسّلام) بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛ مؤمنین و مؤمنات در هر نقطهای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوة؛ اینها چهار پایهی اصلی برای نظامسازی است که از هرکدام از اینها، شاخههایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامهی صلات، ایتاء زکات، امر به معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی. بیانات در حرم مطهر رضوی.1/1/1394
مسئلهی جمهوری اسلامی، مسئلهی بازتولید معارف والای اسلامی است، تا مسلمانها احساس هویت کنند، احساس شخصیت اسلامی کنند، با تعالیم اسلام که نجاتبخش بشریت است، آشنا شوند؛ بدانند این معنایش چیست که خداوند متعال میفرماید: پیغمبر را فرستادیم «و یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم»؛ این غلها و زنجیرهائی که در محیط شرکآلود به پای انسانها بسته است و اسلام میخواهد اینها را بگشاید، چیست؟ امت اسلامی بر اثر غفلت، مدتهای طولانی این حقایق را از یاد برده بود. امت اسلامی میتواند آزاد باشد، پیشرفته باشد، عالم باشد، عزیز باشد، مقتدر باشد؛ اینها به برکت تعالیم اسلامی بهدستآمدنی است. استکبار و دستگاههای استعماری در طول دویست سال سعی کردند این مفاهیم را از یاد مسلمانها ببرند؛ آنها را از هویت خودشان غافل کنند تا بتوانند دست تجاوز را به محیط سیاسی آنها، به محیط اقتصادی آنها، به فرهنگ بومی آنها دراز کنند و تطاول کنند. انقلاب اینها را به یاد امت اسلامی آورد. بیانات در دیدار طلاب غیرایرانی حوزهی علمیهی قم.3/8/1389
( آیه78و79سوره مائده )
لُعِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ مِنۢ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِیسَى ٱبْنِ مَرْیَمَ ۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوا۟ وَّکَانُوا۟ یَعْتَدُونَ کَانُوا۟ لَا یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍۢ فَعَلُوهُ ۚ لَبِئْسَ مَا کَانُوا۟ یَفْعَلُونَ
کافران بنی اسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند! این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز مینمودند. آنها از اعمال زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند؛ چه بدکاری انجام میدادند!
حضرت داود علیه السلام، بنىاسرائیل را به خاطر تخلّف از حکم تعطیلى روزهاى شنبه لعنت کرد. و حضرت عیسىعلیه السلام بدان جهت که بنىاسرائیل پس از خوردن مائدهى آسمانى که با دعاى آن حضرت و براى اطمینان قلبى آنها نازل شده بود، باز کفر ورزیدند، آنان را لعنت کرد
امام باقرعلیه السلام فرمود: نفرین حضرت داود، آنان را خوک و نفرین حضرت عیسى، آنان را میمون کرد.
امام صادق علیه السلام مىفرماید: این دسته از بنىاسرائیل که خداوند از آنها در این آیه مذمّت کرده است، کسانى بودند که در جلسات گناه وارد نمىشدند، لیکن در برخورد با گنهکاران با لبخند و انس برخورد مىکردند
در روایت دیگرى از امام علىعلیه السلام چنین آمده است: چون بنىاسرائیل از ظالمان، منکر را مىدیدند ولى به جهت منافعى که از آنان مىبردند، نهى از منکر نمىکردند، (تا منافعشان به خطر نیافتد و یا خطرى متوجّه آنان نشود،) خداوند از آنان به بدى یاد کرده است.
تبیین رهبر معظم انقلاب(مدظلّه العالی ) از آیه:
امروز اگر ما امر به معروف و نهی از منکر نکنیم باید بدانیم با اینکه انقلاب کردیم و در قدم اول پیش رفتیه ایم، عقب خواهیم ماند و دچار لعنت خدا خواهیم شد امروز بر همه ما لازم است که امر به نیکی و نهی از بدی کنیم.5/2/1359
فایده امر به معروف و نهی از منکراین است که وقتی در جامعهگناه منتشر بشود و مردم با گناه خو بگیرند، آنگاه اگر در راس جامعه همکسی بخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکی سوق بدهد، کارش با مشکلمواجه خواهد شد; نمیتواند; یا به آسانی نمیتواند; مجبور استبا صرفهزینه فراوان این کار را انجام بدهد.یکی از موجبات نا کامی تلاشهایامیرمؤمنان با آن قدرت و عظمت در ادامه این راه، که بالاخره هم به شهادتآن بزرگوار منجر شد، همین بود.این روایت تکان دهنده و عجیبی است;میفرماید:«لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلطن الله علیکمشرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم»; باید امر به معروف و نهی از منکررا میان خودتان اقامه کنید، رواج بدهید و نسبتبه آن پایبند باشید; اگرنکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابستهها را بر شما مسلط میکند; یعنی زمامامور سیاست کشور به مرور به دست امثال حجاج بن یوسف خواهد افتاد! همانکوفهیی که امیرالمومنین در راس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهی میکرد ودر مسجدش خطبه میخواند، به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر، به مروربه آنجایی رسید که حجاجبنیوسف ثقفی آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبهخواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حجاج چه کسی بود؟ حجاج کسی بودکه خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتی نداشت! به همانراحتی که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حجاج یک انسان را میکشت.یک بارحجاج دستور داد و گفت همه مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرهستند و از کفر خودشان توبه کنند; هر کس بگوید نه، گردنش زده میشود! باترک امر به معروف و نهی از منکر، مردم اینگونه دچار ظلمهای عجیب و غریب واستثنایی و غیر قابل توصیف و تشریح شدند.وقتی که امر به معروف و نهی ازمنکر نشود و در جامعه خلافکاری، دزدی، تقلب و خیانت رایج گردد و بتدریججزو فرهنگ جامعه بشود، زمینه برای روی کار آمدن آدمهای ناباب فراهم خواهدشد. 25/9/1379
بحث امر به معروف نتیجه اخوت و ولایت بین مؤمنین است
توبه/71
وَٱلْمُؤْمِنُونَ وَٱلْمُؤْمِنَٰتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍۢ یَأْمُرُونَ بِٱلْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ ٱلْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤْتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَیُطِیعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ أُو۟لَٰٓئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ ٱللَّهُ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌۭ .
مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر میکنند؛ نماز را برپا میدارند؛ و زکات را میپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت میکنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمیدهد؛ خداوند توانا و حکیم است!
تبیین رهبر معظم انقلاب(مدظلّه العالی ) از آیه:
اوّلین آمر به معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِیالقُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیهی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛ ائمّه (علیهمالسّلام) بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛ مؤمنین و مؤمنات در هر نقطهای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوة؛ اینها چهار پایهی اصلی برای نظامسازی است که از هرکدام از اینها، شاخههایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامهی صلات، ایتاء زکات، امر به معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی. بیانات در حرم مطهر رضوی.1/1/1394
میبینیم که خطّ تشنّج و خطّ ایجاد اختلاف و تفرقه، از طرف دشمن انقلاب و دشمن اسلام، از طرف مارهای زخمخورده، از طرف کسانی که انقلاب، نَفَس آنها و جلوِ مطامع آنها را در طول سالهای متمادی گرفت و حرفها و آرزوهای دور و درازشان را علیه این ملت، به عکس کرد، تعقیب میشود!
حالا خیال میکنند که فرصتی پیدا کردهاند، هر گاهی یک بار - مخصوص الان هم نیست، بار اوّل نیست؛ لیکن الان هم یکی از آن اوقات است - احساس میکنم که میخواهند بین آحاد مردم، بین دلها، بین ذهنها، بین مسؤولین و ردههای گوناگون، اختلاف بیندازند! از ردههای بالا مأیوسند، سراغ ردههای بعدی میروند. باید هوشیار باشید. معنای ولایت، معنای اعتقاد به راه قرآن و اسلام، معنای دل دادن و سرسپردن به حکومت الهی، این است که باید دلها در ظلّ این حکومت، با هم نزدیک باشد. «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض»
ولایت در بین مؤمنین، لازمه حکومت الهی و تسلّط الهی است؛ لازمهی حکمروایی آیات قرآن و احکام نورانی قرآن است. اگر دلها جدا بود، اگر دشمنی بود، اگر بغضاء بود، دیگر این حکومت الهی نیست؛ این حکومت طاغوت است. - «جان گرگان و سگان از هم جداست.» - این حکومت، غیرالهی و غیر انسانی و نظام، نظام غیرولایتی است! آن وقت نمیشود ادّعای نظام الهی کرد؛ لیکن حقیقت قضیه این است که دلها با هم است، مردم در خطّ اسلامند، مردم در خطّ خدا و راه خدا هستند.البته ممکن است سلایق، اختلاف داشته باشد؛ مذاقها اختلاف داشته باشد. مسأله مذاق و سلیقه، غیر از دل و جهت و راه و جهتگیری کلّی است. در این جهتگیری کلّی - «واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً» - اعتصام به حبلاللَّه، باید با اجتماع باشد، باید با هم اعتصام کنند. همه با مسؤولین کشور، همه برای تقویت نیروهای خدمتگزار کشور، احساس وظیفه کنندبیانات در دیدار کارگزاران نظام.27/1/1377
وحدت هم که ما گفتیم منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین. آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.31/5/1389
آیه از اینجا شروع مى شود که مى فرماید: مردان و زنان با ایمان دوست و ولى و یار و یاور یکدیگرند (و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض.
جالب اینکه درباره منافقان کلمه اولیاء ذکر نشده بود، بلکه جمله بعضهم من بعض که دلیل بر وحدت هدف و هماهنگى صفات و کردار است ، به چشم مى خورد، اشاره به اینکه منافقان هر چند در صف واحدى قرار دارند و گروههاى مختلفشان در مشخصات و برنامه ها شریکند، روح مودت و ولایت در میان آنها وجود ندارد! و هرگاه منافع شخصى آنان به خطر بیفتد حتى به دوستان خود خیانت خواهند کرد، به همین دلیل در آیه 14 سوره حشر مى خوانیم : تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتى : آنها را متحد فکر مى کنى در حالى که دلهایشان پراکنده است .
نتایج:
1.مؤمنان در جامعهى اسلامى، نسبت به یکدیگر از طرف خداوند، حقّ ولایت و نظارت همراه با محبّت دارند و بىتفاوت نیستند«بعضهم اولیاء بعض»
2.امر به معروف ونهى از منکر که بر همهى مردان وزنان با ایمان واجب است، برخاسته از حقّ ولایت بر یکدیگر است. «بعضهم اولیاء بعض یأمرون... وینهون»
3.یکی از نتایج و آثار امر به معروف ونهى از منکر و..، جلب رحمت الهى است. «یَأمرون، یَنهون، یُقیمون، یُؤتون، یُطیعون، سیرحمهم اللّه»
اشاراتی در اخوت و برادری
حکمت تشریع قانون برادری دینی و دوستی در راه خدا و تاکید بر وجوب محبت مسلمانان، همان وحدت کلمه و تحقق امت اسلامی و زمینه سازی برای تمدن اسلامی است.و یکی از مهمترین خصیصه های جامعه اسلامی محسوب می شود و ضامن حفظ و بقای آن در برابر انواع بلایا و مشکلات است. از این رو، دین مبین اسلام همواره تلاش کرده تا در سایه برادری و برابری، این خصیصه را در جامعه اسلامی بوجود آورد و رحمت و عطوفت را در قلب های مومنان بیدار کند. در همین راستا، پیامبر بزرگوار اسلام(ص) فرموده اند: خداوند میان مومنان عقد اخوت جاری نمود تا قلبهایشان را نسبت به یکدیگر مهربان و نزدیک کند و از مومنان یک امت متحد و همدل بسازد.و امر به معروف و نهی از منکر نیز بر این پایه استوار است و نشان از رابطۀ اخوت و ولایت در امت اسلام است.
به کارگیری برادری در روابط مومنان، اساسی ترین و مهمترین جنبه روابط اجتماعی است. با رعایت این اصل افراد مومن واحد و یکپارچه می شوند وجامعه اسلامی را شکل می دهند که مصداق «کنتم خیر امه اخرجت للناس» باشد. براین اساس، برادری مومنان سنگ بنای روابط اجتماعی همچون محبت و مودت، انفاق، امر به معروف و نهی از منکر، عدالت، مشورت و اصلاح روابط و حتی روابط اخلاقی، اقتصادی و حقوقی است.
دین اسلام برای هر چه نزدیک تر شدن مسلمانان، به تشریع قانون «برادری دینی» می پردازد؛ «انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم واتقوا الله لعلکم ترحمون». این آیه شریفه با اسلوب حصر «انما» همراه شده، تا یادآوری کند که اخوت و برادری منحصر و محدود به مومنان است. ایمانی که مومنان را به حالت برادری با یکدیگر نرساند، ایمان حقیقی نیست. آنگاه به برادران مومن فرمان می دهد که روابط میانشان را به نحوی نیکو درآورند؛زیرا اصلاح روابط و ایجاد تفاهم و زدودن کدورت-ها ودشمنی ها و تبدیل آن به صمیمیت و دوستی یکی از مهمترین برنامه¬های اسلامی است و به اندازه¬ای به این موضوع اهمیت داده می شود که به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی می گردد. حضرت علی (ع) می فرماید: از پیامبر(ص) شنیدم، که می فرمود: اصلاح رابطه بین مردم از انواع نماز و روزه برتر است
قرآن کریم، ایجاد الفت و برادری بین مومنان را یکی از نعمتهای خود برمی شمارد؛«فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا» ، تکرار واژه نعمت در این آیه در حقیقت برای گوشزد کردن اهمیت نعمت برادری و اخوت است. قرآن، بهترین دعای مومنان در حق برادران مومن شان را به آنها می آموزد که:«ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لاتجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رئوف رحیم» ؛یعنی پروردگارا بر ما و بر آن برادران مان که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفتند، ببخشای و در دل هایمان نسبت به کسانی که ایمان آورده¬اند کینه¬ای مگذار، پروردگارا راستی که تو رئوف و مهربانی.
(در پایان توصیه می شود استاد برای تفصیل بحث معرفت جویان را به بحث اخوت و ولایت –جلسه هجدهم-در درس جهاد اکبر ارجاع دهد. )
ضرورت خودسازی آمران به معروف و صالح شدن مصلحان
توجه و ملاحظه ای مهم:
دو برداشت غلط افراطی و تفریطی نسبت به نقش و تکلیف تبلیغی و امر به معروف وجود دارد:1.از سویی برخی گمان می کنند توجه به دیگران و امر به معروف و تواصی به حق و صبر همگی باید تعطیل شود تا زمانیکه ما به سطح قابل قبولی از خود سازی و تهذیب نفس رسیده باشیم.2. از سویی دیگر توجه ما چنان به عیوب و نقص و اصلاح دیگران معطوف می شود که از پرداختن به اصلاح و تهذیب خود غفلت میکنیم.
کلام نورانی حضرت امیر پاسخ روشنی است به این دو برادشت غلط. حضرت امیر المومنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید: و أمر بالمعروف تکن من أهله. امر به معروف کن تا از اهل معروف باشی. برابر این روایت، که حضرت آن را خطاب به فرزند گرامیاش امام حسن مجتبی علیهالسلام نوشتهاند، از جمله آثار مثبت امر به معروف آن است که شخص «آمر»، در زمرهی افراد نیکوکار جامعه قرار میگیرد؛ به عبارت دیگر، اولین فایدهی امر به معروف، به خود امرکننده میرسد؛ چراکه طبعاً انسان خردمندی که به اصلاح دیگران همت میگمارد و آنان را به کارهای نیک فرا میخواند، در وهلهی اول خودش از آن متأثر میشود و آن را به کار میبندد. در نتیجه امر به معروف، خودش را هم تعلیم و آموزش میدهد و از خطاها و اشتباهات احتمالی خودش نیز جلوگیری مینماید. اگر بخواهیم خودمان را در صالح بودن حفظ کنیم چاره ای نیست جز اینکه مصلح بشویم، چون صالحین در معرض خطر سقوط هستند. اگر به فکر دیگران بودیم خدا هم قطعاً ما را در این مرتبه صالحین حفظ می کند.
(آیه 44 سوره بقره)
أَتَأْمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ ٱلْکِتَٰبَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت میکنید، اما خودتان را فراموش مینمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید! آیا نمیاندیشید؟!
«یا أیّها الّذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتا عند اللَّه ان تقولوا ما لا تفعلون».
توضیح و تفسیر
در انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر یکی از مهم ترین محورها مساله ویژگی های آمران به معروف و ناهیان از منکر است که باید در گفتار خود حقیقتا صادق باشند و خود به آنچه امر میکنند عمل نموده و از چیزهای که دیگران را نهی می کنند اجتناب و دوری نمایند. قران و سنت و سیره صالحان ، مومنین را به مقدم داشتن خود سازی بر دیگر سازی و جامعه سازی دعوت می کند" علیکم انفسکم". در اینجا به فرازهای از بیانات رهبری در تقدم خودسازی اشاره می کنیم:
برادران عزیز! اگر ما شخصاً خودمان صالح باشیم و حکومت نیز صالح باشد، مىتوانیم صلاح را در همه جاى دنیا و پیش از همه در کشور خودمان گسترش بدهیم؛ولى اگر ما صالح نبودیم، هیچ اتفاق مثبتى در جهت اهداف به وقوع نخواهد پیوست. هرکس هم که تلاش کند، بىخود تلاش کرده است. بنابراین، باید من و شما خوب باشیم. خوب بودن هم یک معناى پیچیدهیى ندارد. یعنى باید متدین و باتقوا باشیم و دروغ نگوییم و غیبت نکنیم و به مال دنیا حرص نزنیم و اهل تجمل و تشریفات و اسراف و بدخواهى نباشیم و ادعاهاى دروغ نکنیم. 9/11/68
هر کس که خود را در معرض ریاست، امامت و پیشوایی جامعه میگذارد - در هر محدودهای - اوّل باید شروع به تأدیب و تربیت خود کند؛ بعد شروع به تربیت مردم کند. یعنی اوّل خودش را اصلاح کند، بعد به سراغ دیگران برود. میفرماید: «ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه»؛ اگر میخواهد دیگران را تربیت کند، باید با سیره و روش و رفتارِ خود تربیت کند؛ نه فقط با زبان خود. به زبان بسیار چیزها میشود گفت؛ اما آن چیزی که میتواند انسانها را به راه خدا هدایت کند، سیره و عمل کسی است که در محدودهای - چه در آفاق یک جامعه و، چه در محدودههای کوچکتر - او را به عنوان پیشوا و معلّم و کسی که مردم بناست از او پیروی کنند، منصوب کنند. بعد میفرماید: «و معلّم نفسه و مؤدّبها احقّ بالأجلال من معلّم النّاس و مؤدّبهم»؛ کسی که خود را تعلیم میدهد و تأدیب میکند، بیشتر مستحقِّ اجلال و تکریم است، از آن کسی که میخواهد دیگران را تأدیب کند، در حالی که خودش را تأدیب نکرده است. 26/12/1379
اول باید دلمان را پاک کنیم: «من نصب نفسه للنّاس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ کسی که پیشاهنگ، پیشوا و جلودار جمعیتی می شود، اول باید خود را آماده کند. اگر بنده و جنابعالی می خواهیم صد نفر را به دنبال خود بکشانیم اول باید قوت راه رفتن را در خودمان ایجاد کنیم؛ والّا اگر ده قدم رفتیم و بعد گفتیم آخ قلبمان گرفت، پایمان خسته شد، این صد نفر هم هر چند چهار نفرشان همت کنند و بروند، اما دیگر نمی شود اینها را به مقصد رساند. راه معنویت هم همین طور است؛ خودمان را باید درست کنیم. 23/10/1383
روایاتی در این موضوع:
امام على (علیه السلام ) مى فرمایند: ایها الناس انى و الله ما احثکم على طاعة الا و اسبقکم الیها، و لا انها کم عن معصیة الا و اتناهى قبلکم عنها: اى مردم به خدا سوگند شما را به هیچ طاعتى تشویق نمى کنم مگر قبلا خودم آنرا انجام مى دهم و از هیچ کار خلافى باز نمى دارم مگر اینکه پیش از شما از آن دورى جسته ام
امام درجای دیگر آمران بی عمل را نفرین کرده و می فرماید: «لعن الله الآمرین بالمعروف التارکین له، والناهین عن المنکر العاملین به» . نفرین خدا بر آن کسانى باد که امر به معروف کنند و خود آن را ترک گویند، و نهى از منکر کنند و خود مرتکب آن شوند .
و نیز می فرماید: «کن آمرا بالمعروف و عاملا به، و لاتکن ممن یامر به و یناى عنه، فتبوء باثمه، و تتعرض لمقت ربه» . همیشه امر به معروف کن و خود به آن عمل نما و از آنانى مباش که به نیکى فرمان دهند و خود از آن شانه خالى کنند، که چنین افراد به گناه خویش گرفتارند و مورد خشم پروردگار واقع مىشوند آن حضرت رفتار خود را اینگونه توصیف می کند: إنی لارفع نفسی أن انهی الناس عمالست انتهی عنه او آمرهم بما لا اسبقهم الیه بعملی اوارضی منهم لا یرضی ربی: من نفس خود را بالاتر از این میدانم که مردم را از چیزی نهی کنم که خودم دست از آن برنداشته باشم، یا آنان را به چیزی دستور دهم که خودم قبل از آنان بدان عمل نکرده باشم، یا به کاری از آنان راضی باشم که خداوند از آن رضایت نداشته باشد». امر و نهی بدون عمل، که در سیرهی شخص آمر و ناهی مورد توجه نباشد و صرفاً دیگران را مدنظر قرار دهد و در آن، آمر و ناهی از کردار خودش غافل باشد، آنچنان ناپسند و خلاف شأن یک انسان وارسته است که حضرت شأن خود را بالاتر از آن میداند که اینگونه باشد.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم من اشد الناس عذابا یوم القیامة من وصف عدلا و عمل بغیره (از کسانى که در روز قیامت عذابشان از همه شدیدتر است کسى است که سخن حقى بگوید و خود به غیر آن عمل کند.)
اهمیت امر به معروف و نهى از منکر در کلام معصومین
1- پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله مى فرماید: ((من امر بالمعروف و نهى عن المنکر فهو خلیفة الله فى ارضه و خلیفة رسول الله و خلیفة کتابه ؛کسى که امر به معروف و نهى از منکر کند جانشین خداوند در زمین ، و جانشین پیامبر و کتاب او است))
از این حدیث بخوبى استفاده مى شود که این فریضه بزرگ قبل از هر چیز یک برنامه الهى است و بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانى همه جزء این برنامه است .
2 - مردى خدمت پیامبر آمد - در حالى که حضرت بر فراز منبر نشسته بود – پرسید من خیر الناس ؛ از همه مردم بهتر کیست ؟پیامبر فرمود: ((آمرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم لله و ارضاهم ؛ آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهى از منکر کند و آن کس که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودى خدا از همه بیشتر گام بردارد))
3- در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: ((باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و گرنه خداوند ستمگرى را بر شما مسلط مى کند که نه به پیران احترام مى گذارد، و نه به خوردسالان رحم مى کند، نیکان و صالحان شما دعا مى کنند ولى مستجاب نمى شود و از خداوند یارى مى طلبند اما خدا به آنها کمک نمى کند و حتى توبه مى کنند و خدا از گناهانشان در نمى گذرد))
4 – امیرالمؤمنین (علیه السلام ) مى فرماید: ((و ما اعمال البر کلها و الجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهى عن المنکر الا کنفثة فى بحر لجى ؛ تمام کارهاى نیک و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون آب دهان است در برابر دریاى پهناور!
5 - امام باقر (علیه السلام ) مى فرماید: ((ان الامر بالمعروف و النهى عن المنکر فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر؛ امر به معروف و نهى از منکر دو فریضه بزرگ الهى است که بقیه فرائض با آنها برپا مى شوند، و بوسیله این دو، راهها امن مى گردد، و کسب و کار مردم حلال مى شود، حقوق افراد تاءمین مى گردد، و در سایه آن زمینها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته مى شود، و در پرتو آن همه کارها روبراه مى گردد))
بخش سوم: ارزش و فضیلت تبلیغ در آیات و روایات
(مدت ارائه 10 دقیقه)
آیه 33 سوره فصلت: وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلىَ اللَّهِ وَ عَمِلَ صَلِحًا وَ قَالَ إِنَّنىِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ؛ چه کسى در این دنیا خوش گفتار تر است از کسى است که (چون پیغمبران) خلق را به سوى خدا خواند و کار شایسته انجام دهد و گوید: من از تسلیم شدگان [در برابر فرمانها و احکام خدا] هستم.
آیه 32 سوره مائده : عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ- وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً- قَالَ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ. قُلْتُ فَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَی هُدًی قَالَ ذَاکَ تَأْوِیلُهَا الْأَعْظَمُ
به ابو جعفر باقر (ع) گفتم: کلام خدا که مىگوید: «... و کسى که یک نفر را نجات بخشد، به منزله آن است که همه مردم را نجات داده است» چگونه توضیح مىشود؟ ابو جعفر باقر گفت: کسى که یک نفر را از آتش و سیلاب کشنده نجات بخشد. من گفتم: پس اگر از ضلالت و گمراهى به سوى هدایت بکشاند، چطور؟ ابو جعفر گفت: این معنى، تأویل والاتر آیه است. (الکافی، ج2، ص: 211)
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: أشد من یتم الیتیم الذی انقطع عن أمه و أبیه یتم یتیم انقطع عن إمامه و لا یقدر على الوصول إلیه و لا یدری کیف حکمه فیما یبتلى به من شرائع دینه ألا فمن کان من شیعتنا عالما بعلومنا و هذا الجاهل بشریعتنا المنقطع عن مشاهدتنا یتیم فی حجره ألا فمن هداه و أرشده و علمه شریعتنا کان معنا فی الرفیق الأعلى .( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج 2، ص 2) ؛
ناگوارتر از یتیمى فرد بىمادر و پدر، یتیمى آن کسى است که از امامش دور افتاده، و توان وصول به او را ندارد، و پاسخ مسائل مورد نیازش را نمىداند، پس بدانید که شیعه ما داناى به علوم ماست، و افرادى که- به دلیل عدم دیدار- از علم ما بىخبر ماندهاند همچون یتیمى در کنف حمایت ایشانند. بدانید جایگاه کسى که هدایت و ارشاد نموده و دستورات و شرائع ما را تعلیم مىکند همراه ما در گروه انبیاء در اعلى علّیین خواهد بود.
رسول بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله خطاب به معاذ فرمود: لئن یهدى اللّه بک رجلاً واحداً خیر لک من الدنیا و ما فیها. اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند براى تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است .بحارالانوارج 1/ ص 184.)
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : رحم اللّه خلفائى فقیل یا رسول اللّه من خلفاؤک قال الذین یحیون سنّتى و یعلّمونها عباد اللّه .خداوند جانشینان مرا رحمت کند. از ایشان سؤال شد که آنان چه کسانى هستند؟ فرمود: کسانى که سنّت مرا زنده مى کنند و آنرا به بندگان خدا مى آموزند.( الحیاة ، ج 2 /ص 281(
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمْشَاهُمْ فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِه. الکافی، ج2، ص: 208 بلند مرتبه ترین مردم نزد خداوند در روز قیامت کسى است که در روى زمین بیشتر در خیرخواهى و ارشاد مردم قدم بردارد.
امام رضا علیه السلام فرمود: رَحِمَ اللّهُ عَبدًا أحیاء أمرَنا . فَقُلتُ لَهُ : فَکَیفَ یُحیی أمرَکُم ؟ قالَ : یَتَعَلَّمُ عُلومَنا و یُعَلِّمُهَا النّاسَ ، فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا ، لاَتَّبَعونا؛ خدا رحمت کند کسی را که امر ما اهل بیت را زنده کند . به حضرت عرض کردم : چگونه می شود امر شما اهل بیت را زنده کرد ؟فرمودند: به اینکه احادیث و کلمات ما را یاد بگیرد و آن را به دیگران یاد بدهد چرا که مردم اگر زیبایی و شیرینی کلمات ما اهل بیت را فراگیرند خود بخود به دنبال ما خواهند آمد
قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ علیه السلام: عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ النَّوَاصِبُ أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِکَ مِنْ شِیعَتِنَا کَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْکَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ أَدْیَانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِکَ یَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِم.( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج2 ص 5)
علمای شیعه محافظان و مرزبانان از روزنه هایی هستند که شیطان و همراهان او از آن روزنه بر شیعیان معمولی نفوذ می کنند و این علما مانع می شوند که شیطان و یارانش بر ایشان مسلط شوند. بدانید هر کدام از شما شیعیان که به این امر بپردازد برتر است از مجاهدی که هزاران هزار بار با دشمنان اسلام در مناطق مختلف بجنگد چرا که این مجاهد –[ با این که کارش خیلی سخت است و هر آن امکان دارد جان خود را در این راه از دست بدهد]- از بدن شیعیان دفاع می کند و آن عالم از دین شیعیان دفاع می کند.
(مطالعه فایل سخنان حجت الاسلام و المسلمین محمدیان نماینده رهبری در دانشگاهها در جمع معرفت جویان حوزه در این بخش برای معرفت جویان مفید فایده است.)
(برای مطالعه تفصیل روایات مراجعه شود به کتاب شریف بحار الأنوار ، ج2 ، باب 8 ثواب الهدایة و التعلیم و فضلهما و فضل العلماء و ذم إضلال الناس)