آقای روحانی به میان مردم برود تا از واقعیتهای ملموس جامعه تصویر دقیقتری پیدا کند/ روزهای سرنوشت سازِ اردیبهشت 96، زمان انتخاب تاریخی است در بیانیه انتخاباتی قالیباف آمده است: آقایِ روحانی از بهتر شدنِ وضعیتِ اقتصادی می گویند، اما اگر ایشان پای خود را از درون اتاق شان بیرون بگذارند و میانِ مردم بروند، از واقعیت های ملموسِ دَرونِ جامعه، تصویر دقیقتری پیدا می کنند.
به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس، محمدباقر قالیباف کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری بیانیه انتخاباتی خود را منتشر کرد که مشروح آن در ادامه میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
مردمِ شریفِ ایران
روزهای سرنوشت سازِ اردیبهشتِ 96، زمانی است برایِ یک انتخابِ تاریخی؛ چرا که قرار است تصمیمی بس بزرگ برای امروزِ خود و آینده ی فرزندانمان بگیریم.
یا رئیس جمهورِ فعلی مسیری که در پیش گرفته است را ادامه خواهد داد و یا در وضعِ موجود، تغییری بنیادین ایجاد خواهیم کرد.
وضعِ موجود، نتیجه حاکم شدنِ مدیریتی است که برداشت دقیقی از واقعیت های اجرایی کشور نداشته و ندارد، لذا برای کسبِ رای، وعده 100 روزه می دهد و بعد از 4 سال حرف و بی عملی، مجبور به بی صداقتی می شود و آن وعده را انکار می کند. حال آیا می توان به دیگر وعده های او اعتماد کرد؟ «من نگفتم» نتیجه ی همین بی عملی و بی صداقتی است.
آقایِ روحانی از بهتر شدنِ وضعیتِ اقتصادی می گویند، اما اگر ایشان پای خود را از درون اتاق شان بیرون بگذارند و میانِ مردم بروند، از واقعیت های ملموسِ دَرونِ جامعه، تصویر دقیق تری پیدا می کنند و برایشان روشن می شود که تنها 4 درصدِ جامعه از وضعِ موجود رضایت دارند. واقعیت این است که اقشار مختلف از این که واحدهایِ تولیدیِ بزرگ و کوچک یکی پس از دیگری تعطیل می شوند یا کارگرانِ خود را به اجبار کاهش می دهند، بسیار ناراضی اند.
اگر آقایِ رییس جمهور میانِ مردم بودند، می دیدند خانواده ها چگونه از بیکاریِ فرزندانِ تحصیل کرده خود رنج می برند و پدران برای اینکه از عهده مخارجِ روزمره زندگی برآیند، هر روز ساعت ها کار می کنند.
اگر آقایِ روحانی میانِ مردم بودند، به جای اینکه با «آمارهایِ کاغذی» از وضعیتِ خوبِ اقتصادی سخن بگویند، با گوش های خود می شنیدند که مردم می پرسند: چقدر شعار!؟ چقدر وعده!؟ و چقدر حرف!؟
هم وطنانِ صبورم،
من میانِ شما هستم و می بینم که از این همه وعده و حرف و شعار خسته شده اید؛ دادنِ یک فرصتِ چهارساله دیگر به دولتِ فعلی نیز، نخواهد توانست این اعتراضها و نارضایتی ها را برطرف کند و در صورتِ «تکرارِ» این تجربه، نباید انتظارِ فردایی بهتر از دیروز داشت؛ اگر فردا بدتر از امروز نگردد. حرف کافی است، 4 سال کافی است.
اگر اینجا بودید، سوالی را صریح از من می پرسیدید که « قالیباف! قبلی ها هم همین حرف ها را می زدند، روی چه حسابی باید به حرف های شما اعتماد کنیم؟». پاسخِ من به دغدغه به حقِ شما، یادآوری یک نکته است که این حرف ها را قالیباف می زند و شما او را کاملا می شناسید، با همه قوت ها و ضعف هایش.
شما می توانید به او اعتماد کنید، چون قالیباف هیچگاه از پشتِ میزها مدیریت نکرده است، بلکه با لباسِ کار میان شما، وسطِ میدانِ عمل بوده است. شما می توانید به او اعتماد کنید، چون مثل تمامِ مسئولیت های قبلی اش، برنامه ای عملیاتی و متکی به ظرفیت های بزرگِ داخلی دارد.
شما می توانید به او اعتماد کنید، چون تیمی توانمند و پرانرژی، با ترکیبی از جوانی و تجربه، و روحیه ای جهادی را مسئولِ امور اجرایی کشور خواهد کرد. قالیباف هم، کم خطایِ فردی و کاری ندارد، اما همیشه بر این باور تکیه داشته است: «حرفی بزن که بتوانی عمل کنی» و سابقه اش نشان داده که همیشه متعهد به وعده هایش بوده است.
و امروز یعنی 26 فروردین ماهِ 1396 من، محمد باقر قالیباف، به شما تعهد می دهم، با توکل به خداوند منان و به پشتوانه شما، «دولتِ مردم» را تشکیل دهم و در یک دوره چهارساله با انقلابی اقتصادی:
درآمدِ کشور را دو و نیم برابر افزایش دهم،
پنج میلیون شغل ایجاد کنم،
نظامِ مالیاتی را به نفع 96 درصدِ مردم تغییر دهم.
و از همه مهم تر، برنامه ای مدون و دقیق برای حلِ مشکلاتِ فوریِ اقشارِ کم درآمد، اجرا کنم.
به عمل کار برآید به سخندانی نیست.
انتهای پیام/
سلام آقای قالیباف. من خیلی موافق شما هستم ولی وعده سرخرمن زیاد شنیده ام.
شما اگر می خواهید مثل روحانی عمل نکنید.
1. از غرب صدرصد قطع امید کنید و در تدبیر امور به خدا توکل کنید. مثالش خود امام است که چون به خدا امید داشت موفق بود 2. اگر می خواهی موفق باشی برای خدا و صدرصد برای خدا کارکنید ومنهای اینکه از پشت میز بیرون بیایی هرچه داری برای مردم رو کن از ملک و املاک و ماشین و پول و کلا مادیات دنیایی
3. به خدا قسم بخور که هیچ وقت به مردم دروغ نگویی ولازم هم نیست همه راست ها راهم بگویی.
تازه اگه اینجوری شدی شاید بشی مثل امام علی و تنها خواهی ماند وبعد هم می گویند مگر علی نماز هم می خواند که در مسجد شهید شود.
یک جانباز جنگ تحمیلی