وظایف دیوانعالی کشور
این دیوان وظائف متعددی به عهده دارد. مهمترین آنها عبارتند از:
1 ) - نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضائی (اصل 161 قانون اساسی).
2 ) - رسیدگی به تخلف رئیس جمهور و صدور حکم درباره آن (اصل 110 قانون اساسی و قانون تعیین حدود وظائف و اخیتارات و مسئولیتهای رئیس جمهور مصوب 1365).
3 ) - رسیدگی به تقاضای تجدید نظر از احکام دادگاه کیفری استان و دادگاه نظامی 1 و نیز حل اختلاف در صلاحیت و احاله.
4 ) - رسیدگی به درخواستهای اعاده دادرسی و فرجامخواهی.
5 ) - رسیدگی به درخواستهای تجدیدنظر نسبت به آراء قطعی در شعبه تشخیص دیوان در اجرای تبصره 2 ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب (اصلاحی 81).
خبرگزاری فارس
دادستانی کل کشور در مورد کلیه آرا متناقض اظهار نظر ابتدایی نموده و به منظور ایجاد وحدت رویه قضائی، آرا مختلف فیه شعبه های دیوان عالی یا آرا معارض دادگاههای تالی در موضوع واحد را که منجر به استنباطات گوناگون از قانون شده درهیات عمومی دیوانعالی کشور مطرح مینماید.
هیات عمومی دیوانعالی کشور با توجه به ماهیت موضوع (حقوقی، جزائی و یا اصدار رای وحدت رویه ) آن را تقسیم بندی میکند:
1) – هیات عمومی شعب حقوقی متشکل از رئیس دیوان و روسای شعب حقوقی دیوان است و موضوعا به احکام اصراری دادگاههای تالی در موارد حقوقی رسیدگی میکند.
2) – هیات عمومی شعب کیفری با حضور رئیس دیوان و روسای شعب کیفری تشکیل و به احکام اصراری دادگاههای تالی کیفری در خصوص مسائل جزائی رسیدگی میکند.
3) – هیات عمومی وحدت رویه دیوانعالی کشور به منظور ایجاد وحدت رویه نسبت به آرا و احکام معارض صادره از شعب دیوانعالی و احکام متناقض دادگاههای تالی با حضور رئیس دیوان، روسا و مستشاران کلیه شعب حقوقی و کیفری تشکیل میشود. رای صادره از سوی این هیات برای کلیه مراجع قضائی کشور لازم الاتباع است.
اما در این میان به سراغ قانون اساسی میرویم
اصل یکصد و شصت و یک میگوید: دیوان عالی کشور به منظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضائی و انجام مسئولیتهایی که طبق قانون به آن محول می شود بر اساس ضوابطی که رئیس قوه قضائیه تعیین می کند تشکیل می گردد.
کار اصلی دیوان عالی کشور سه بخش است:
اول: نظارت بر تمام محاکم و دادگاهها و کنترل کار قضات و رسیدگی به احکام صادره از نظر شکلی که آیا با ضوابط و قوانین مربوط تطبیق دارد یا نه که ابرام یا نقض یا اصلاح حکم نتیجه کار است.
دوم: در مواردیکه قضات در برداشت از قانون، اختلاف نظر قضایی داشته باشند که موضوع واحد با استناد به قانون واحد، دو رأی و نظر مغایر داده باشند. هیأت عمومی با حضور روسای شعب و دادستان کل یا نماینده وی تشکیل میشود و پس از بحث و رأی گیری نظرات اکثریت، به عنوان وحدت رویه قضایی اعلام و مانند تفسیر قانونی ملاک عمل خواهد بود در حدی که رأی قاضی که طبق نظر اقلیت بوده نقض میشود و قضات موظف میشوند به نظر اکثریت عمل کنند به گونه ای که تخلف انتظامی محسوب میشود و قابل پیگرد خواهد بود.
سوم: انجام مسئولیتهایی که طبق قانون به دیوان عالی کشور محول میشود مثل آنچه در بند 5 اصل یکصد و ده قانون اساسی در خصوص حکم به تخلف رئیس جمهور آمده است. یا تجدید نظری که به عنوان ماده 35 قانون تشکیل دادگاههای کیفری 1و2 و شعب دیوان عالی کشور حق رسیدگی مجدد را به رئیس دیوان عالی کشور میدهد.
در اصل یکصد و شصت و دوم آمده است:
رئیس دیوان عالی کشور باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی باشد و در مصوب 1358 توسط رهبری و در مصوب 1368 توسط رئیس قوه قضائیه با مشورت قضات دیوان عالی کشور منصوب میشود.
از دید قانون اساسی، دیوان عالی کشور نظارت عالیه بر همه محاکم دارد با حق رد و نقض حکم. در موارد اختلاف حق تفسیر قانونی به عنوان ایجاد وحدت رویه دارد که تخلف از آن تخلف انتظامی است.
این در حالی است که رئیس دیوان عالی کشور برای 5 سال منصوب میشود.
در موارد اختلاف بین رئیس شعبه و مستشار با اضافه کردن یکی از قضات شعب دیگر که در همین سطح است با رأی اکثریت مشکل حل میشود. شعب دیوان عالی کشور بر اساس نیاز تأسیس میشود و محدودیتی ندارد.
انتهای پیام/