موسسان ظلم و جور به اهل بیت علیه السلام و تغییر غدیر
لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ
در ماجرای خلافت ابوبکر پس از رحلت پیامبر(ص( عدّهای از اصحاب در سقیفه جمع شدند و (به باور شیعه) بدون توجّه به منتخب غدیر، ابوبکر را به خلافت برگزیدند و سپس با روشهایی خاص، از همه مردم بیعت گرفتند. استدلال آنان این بود که امر انتخاب خلیفه به مردم واگذار شده است و آنان باید درباره امام خود اظهارنظر کنند؛ امّا ابوبکر در اواخر عمر خود در این باره تغییر رویه داد و عمر را به جانشینی خویش منصوب کرد.!
عمر بن خطّاب دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری را در پیش گرفت و با اعتراف به این که انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد. شورایی متشکل از شش نفر را انتخاب کرد تا با مشاوره همدیگر، یکی را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند. اعضای این شورا عبارت بودند از: علی بن ابی طالب(ع)، عثمان بن عفان، طلحة بن عبیدالله، زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف .سیوطی، تاریخ خلفا،ص۱۲۹.
سومین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت و بنابر شورایی که عمر بن خطاب خلیفه دوم پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به خلافت رسید و از( ۲۳(ق (یا۲۴ق(تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ق. حکومت کرد.
موسسان ظلم و جور به اهل بیت علیه السلام و تغییر غدیر
لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ
در ماجرای خلافت ابوبکر پس از رحلت پیامبر(ص( عدّهای از اصحاب در سقیفه جمع شدند و (به باور شیعه) بدون توجّه به منتخب غدیر، ابوبکر را به خلافت برگزیدند و سپس با روشهایی خاص، از همه مردم بیعت گرفتند. استدلال آنان این بود که امر انتخاب خلیفه به مردم واگذار شده است و آنان باید درباره امام خود اظهارنظر کنند؛ امّا ابوبکر در اواخر عمر خود در این باره تغییر رویه داد و عمر را به جانشینی خویش منصوب کرد.!
عمر بن خطّاب دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری را در پیش گرفت و با اعتراف به این که انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد. شورایی متشکل از شش نفر را انتخاب کرد تا با مشاوره همدیگر، یکی را از میان خود به عنوان خلیفه برگزینند. اعضای این شورا عبارت بودند از: علی بن ابی طالب(ع)، عثمان بن عفان، طلحة بن عبیدالله، زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف .سیوطی، تاریخ خلفا،ص۱۲۹.
سومین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت و بنابر شورایی که عمر بن خطاب خلیفه دوم پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد، به خلافت رسید و از( ۲۳(ق (یا۲۴ق(تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ق. حکومت کرد.
در زمان عثمان بر سرزمینهای فتح شده مسلمانان افزوده شد. برای نمونه برخی از شهرهای منطقه فارس به دست عرب افتاد که فرماندهی این فتح با عثمان بن ابی العاص بود. همچنین در سال ۲۹ هجری مناطقی از شمال افریقا به فرماندهی عبد الله بن ابی سرح و جزیره قبرس به فرماندهی معاویة بن ابی سفیان فتح گشت.
برخی مناطق، مانند شهرهای منطقه فارس ایران نیز در این دوره شورش کردند و کوشیدند استقلال خود را بازیابند؛ ولی سرکوب گشتند.[۳۱] کشته شدن یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در زمان عثمان روی داد. به نقل منابع، یزدگرد آخرین بار در استخر با سپاه عرب رو به رو گشت و عثمان بن ابی العاص و عبد الله بن عاص که فرماندهان عرب در آن منطقه بودند، با او مقابله کردند. یزدگرد شکست خورد و به مرو گریخت و در ماجرایی که منابع نقل کردهاند، در آنجا، در خواب، به دست آسیابانی در مرو کشته شد.
عثمان از نخستین کسانی است که از مکه به حبشه هجرت کرد.با این که در زمان جنگ بدر در مدینه بود، در جنگ شرکت نکرد. تاریخنگاران گفتهاند علت عدم شرکت او در جنگ، بیماری همسرش رقیه دختر پیامبر اکرم(ص)بود و شخص پیامبر او را ملزم به ماندن در مدینه کرد و رقیه در پایان همان جنگ درگذشت.
واقدی در المغازی گفتگویی بین عبدالرحمن بن عوف و عثمان را نقل می کند که در آن گفتگو عثمان اعتراف می کند که در جنگ احد از جمله کسانی بود که از معرکه فرار کرد.
در سال ششم بعد از هجرت قبل از صلح حدیبیه عثمان به عنوان نماینده پیامبر اکرم (ص) جهت گفتگو با مشرکین به مکه فرستاده شد.
در جریان تجهیز سپاه اسلام برای جنگ تبوک عثمان به جهت وضع مالی مناسبی که داشت از جمله افرادی بود که به تجهیز سپاه کمک های مالی قابل توجهی کرد.
به گفته طبری عثمان در زمان خلافت عمر در بین مردم به عنوان جانشین او شناخته می شد.
گزارشهای تاریخی از نخستین اقدامات عثمان هنگام رسیدن به خلافت حاکی از آن است که او بسیاری از والیان و مقامات دستگاه خلافت را عزل و خویشاوندان خویش را بر جای آنها نصب کرد.[۲۸] برای نمونه، در کوفه به جای عمار بن یاسر، برادر ناتنی خود ولید بن عقبه و به جای ابوموسی اشعری در بصره، عبدالله بن عامر پسرخاله کم سن و سال خویش را نصب کرد. عثمان، عمرو بن عاص را به عنوان فرمانده فتوحات و جنگهای شمال افریقا منصوب نمود و برادر رضاعی خود عبدالله بن ابی سرح را مسئول امور مالی(خراج و غنائم) فتوحات آن منطقه کرد؛ ولی سپس عمرو عاص را عزل و عبدالله را به جای او نشاند.
در زمان عثمان بر سرزمینهای فتح شده مسلمانان افزوده شد. برای نمونه برخی از شهرهای منطقه فارس به دست عرب افتاد که فرماندهی این فتح با عثمان بن ابی العاص بود. همچنین در سال ۲۹ هجری مناطقی از شمال افریقا به فرماندهی عبد الله بن ابی سرح و جزیره قبرس به فرماندهی معاویة بن ابی سفیان فتح گشت.[۳۰]
برخی مناطق، مانند شهرهای منطقه فارس ایران نیز در این دوره شورش کردند و کوشیدند استقلال خود را بازیابند؛ ولی سرکوب گشتند.[۳۱] کشته شدن یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در زمان عثمان روی داد. به نقل منابع، یزدگرد آخرین بار در استخر با سپاه عرب رو به رو گشت و عثمان بن ابی العاص و عبد الله بن عاص که فرماندهان عرب در آن منطقه بودند، با او مقابله کردند. یزدگرد شکست خورد و به مرو گریخت و در ماجرایی که منابع نقل کردهاند، در آنجا، در خواب، به دست آسیابانی در مرو کشته شد.[۳۲]
عثمان در برخی موارد احکام اسلام را تغییر دارد. او در منا نماز را بر خلاف سنت رسول خدا(ص) تمام خواند و وقتی با اعتراض صحابه از جمله عبدالرحمان بن عوف روبرو شد و نتوانست به آنان جوابی بدهد، گفت: «هذا رَأی رَأَیتُهُ.»«این رأیی است که خود بر آن شدم!»[۳۴] به گفته متقی هندی تغییر در وضو و اختلاف در وضوی شیعه و اهل سنت نیز از زمان خلافت او آغاز شد.[۳۵] او با آنکه در جایی خود میگوید پیامبر(ص) پس از شستن صورت و دستها و مسحسر، پاها را نیز مسح کرد[۳۶] اما در جای دیگر وضوی پیامبر(ع) با شستن پاها میداند.[۳۷]
حضرت علی(ع) در این باره میفرماید:
«اگر دین تابع نظر افراد بود، هرآینه کف پاها به مسح کردن سزاوارتر از روی پاها بود؛ ولی من دیدم که رسول خدا(ص) روی پاها را مسح میفرمود.»[۳۸]
بر اساس روایاتی از اهل سنت جبرئیل نیز مسح پاها را به پیامبر(ص) تعلیم داد.[۳۹]
عثمان، عمار یاسر را از امارت کوفه عزل کرد و برادر مادری خود ولید بن عقبة بن ابی معیط را به فرمانروایی کوفه گماشت، ابو موسی اشعری را از امارت بصره برداشت و عبد الله بن عامر بن کریز پسر دایی خود را که نوجوانی بود به حکومت آنجا گماشت و عمرو بن عاص را سالار جنگ مصر قرار داد و عبد الله بن ابی سرح را بر خراج مصر گماشت که او هم برادر رضاعی عثمان بود. سپس عمرو بن عاص را از سالاری جنگ عزل کرد و هر دو شغل را به عبد الله بن ابی سرح سپرد.[۴۷]
برخی از این کسان در نظر مسلمانان پاینبدی چندانی به آیین اسلام و میراث معنوی پیامبر اکرم(ص) نداشتند. طبق نقل منابع، چند تن که پیامبر اکرم(ص)آنها از مدینه تبعید کرده بود، در زمان عثمان و به خواست او به این شهر بازگشتند و به مقام حکومتی رسیدند. برای مثال، عثمان، خویشاوند خود حکم بن ابی العاص را از تبعید بازگرداند و فرزند او مروان را مشاور خود کرد[۴۸] مروان در برخی فتنههای سالهای بعد دخالت مستقیم داشت. پیامبر حکم بن ابی العاص را از آن رو تبعید کرده بود که گفتهاند اسرار او را فاش میکرد.[۴۹] برخی برآنند که مروان که داماد عثمان نیز بوده، بر رفتار او تاثیر تامی داشته و بسیاری از تصمیمات اشتباه عثمان ناشی از القائات و جوسازیهای مروان بوده است.[نیازمند منبع] به هر حال، وجود مروان در یک مقام حکومتی بالا نارضایتیهای بسیاری را در میان مسلمانان و به خصوص صحابه تاثیرگذار موجب شد.
عبد الله بن ابی سرح، برادر رضاعی عثمان، که والی مصر شده بود،[۵۰] سابقه خوبی در اسلام نداشت. گفتهاند که او مدتی در مدینه کاتب وحی بود، ولی مرتد شد و به قریش پیوست. حتی آیهای(سوره أنعام/آیه ۹۳)در مذمت او نازل شد.[۵۱]او با توجه به آشناییاش با روحیات پیامبر اکرم(ص)به قریش برای مواجهه با آن حضرت مشورت میداد.[۵۲] پیامبر در فتح مکه فرمان قتل او را صادر کرده بود ولی او به عثمان پناه آورد و در موقعیتی مناسب به حضور پیامبر رسید و با شفاعت عثمان بخشوده شد[۵۳] هرچند به ظاهر، پیامبر چندان از این بخشودن رضایت نداشته است. منابع نقل کردهاند که عثمان به حضور پیامبر رسید و درخواست عفو عبدالله را مطرح کرد و پیامبر هیچ نگفت و سرانجام با تکرار این درخواست او را بخشید؛ ولی خطاب به یارانش که نزدیک او بودند گفت که چرا پیش از آن که من او را عفو کنم، یکی از شما او را نکشت.[۵۴]
ولید بن عقبه خویشاوند و فرماندار عثمان در کوفه حتی ظواهر اسلامی را رعایت نمیکرد. او نماز صبح را از روی مستی چهار رکعت خواند و به کسانی که در مسجد حضور داشتند، گفت: اگر میخواهید بیشتر بخوانم. ماجرایشرابخواری ولید به گوش همگان رسید ولی عثمان حد [نوشیدن شراب را بر وی جاری نکرد.[۵۵] ولید کسی بود که در زمان پیامبر اکرم(ص) آیهای درباره او نازل گشت که در این آیه، او «فاسق» خوانده شده است.[۵۶]
سرانجام عثمان در یک اقدام دیرهنگام و تحت فشار مسلمانان، ولید را از حکومت کوفه برداشت و سعید بن عاص را جانشین او کرد؛ اما عملکرد سعید اوضاع را بحرانیتر کرد. او در عمل و گفتار بیان میداشت که عراق ملک قریش و بنوامیه است. برخی صحابه و بزرگان از جمله مالک اشتر به رفتار او اعتراض کردند ولی این اعتراضات سودی نداشت و تنها به درگیری بیشتر میان سعید و آنان و اعتراضات گستردهتری انجامید. عثمان به هواخواهی والی خود، رهبران اعتراضات را به شام تبعید کرد. در میان آنان شماری از بزرگان کوفه از جمله مالک اشتر و صَعْصَعَةِ بْنِ صُوحان جای داشتند.
عدهای از اصحاب پیامبر(ص) نیز در میانشان بود، در نامهای خطاب به عثمان به مواردی اشاره کردند که به باور آنان او، سنت رسول خدا(ص) و دو خلیفه پیشین را نقض کرده بود. بعضی از آن موارد عبارت بود از: بخشیدن خمس افریقا به مروان بن حکم در حالی که در آن خمس حق خدا و رسول(ص) او وجود داشت، ساختن هفت ساختمان در مدینه، ساختن خانهای برای همسرش نائله، ساختن خانهای برای عایشه، ساختن خانهای از چوب برای مروان که به صورت قصر ساخته شده بود، قرار دادن اموال خدا در دست مروان و دیگران، دادن سرپرستی شهرها و سرزمینها به دست اطرافیانش و بخشش به غلامان و کودکان بنی امیه که هیچ گونه وابستگی و همراهی با رسول خدا(ص) نداشتهاند، گماشتن ولید بن عقبه به فرمانداری کوفه که شریعت و احکام اسلام را در ظاهر نیز رعایت نمیکرد و شرابخواری او محرز گشت ولی عثمان حد نوشیدن شراب را بر وی جاری نکرد، دوری از مهاجران و انصار به طوری که آنان را بر هیچ کاری نمیگمارد و با آنان مشورت نمیکرد، قرق کردن زمینهای اطراف مدینه، دادن زمینها و آذوقهها و بخششهای بسیار به کسانی که هیچ گونه همراهی و هم صحبتی با رسول خدا(ص) نداشتند و عوض کردن خیزران [چوبی نرم بود و ایجاد درد نمیکرد] و استفاده از تازیانه [که بسیار دردآور و گزنده است] برای تنبیه مسلمانان. مردم با یک دیگر پیمان بستند این نوشته را به دست عثمان برسانند. نامه را عمار نزد عثمان برد. مروان حکم و عدهای از بنی امیه همراه عثمان بودند. عمار نامه را به عثمان داد و او نیز نوشته را خواند. عثمان گفت: این نوشته را تو نوشتهای؟ عمار گفت: آری. عثمان گفت: چه کسی در نوشتن این نامه به تو کمک کرده است؟ عمار گفت: عدهای در نوشتن این نامه مرا یاری دادند که نیامدند. عثمان گفت: آنان را معرفی کن. عمار نپذیرفت و عثمان گفت: چطور جرئت کردی علیه من سخنی بگویی؟ مروان بن حکم گفت: امیر المؤمنین، این بنده سیاه مردم را علیه تو تحریک کرده است. اگر او را بکشی از زحمت بقیه آنان آسوده خواهی شد. عثمان گفت: او را بزنید. و خود نیز به همراه دیگران عمار را زد. آن گاه او را کشان کشان ازدار الاماره خلیفه برون بردند. سپس برخی مردم، عمار را به دستور ام سلمه همسر رسول خدا(ص)، به خانه او بردند.[۵۹]
یزیدبن ابی سفیان در فتح شامات فرهاندهی داشته و ابوبکر معاویه را در کنار برادرش ولایت داده بود.[۱۶] پس از مرگ یزید معاویه در دوره عمر، به ولایت شام منصوب شد.
در زمان خلافت عمر تمام شامات را به معاویه سپرده شد. در دوره عثمان، شام منطقه امن او به شمار میآمد. او قراء کوفه و نیز ابوذر را به آنجا تبعید کرد؛ گرچه معاویه برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از تأثیرگذاری اینان بر مردم، آنان را از شام بیرون کرد.[۲۲] شام تربیت شده معاویه بود، این امری است که در طی حکومت بنی امیه، در وفاداری کامل مردم شام به آنها، آشکار شد.
منبع ویکی شیعه
سرّ پنهان شدن فضائل اهل بیت علیه السلام
برگرفته از کتاب سیدالشهدا
مقدمه مؤلف
از زمان شهادت امیرالمومنین(ع) تا هلاکت معاویه قضایای برجسته ای راجع به تاریخ امام حسین(ع) نمی بینید ودر این مدت که حدود بیست سال بود،به حدی معاویه بر اهل بیت اطهار (ع)سخت گیری نموده که بیان از تقریر آن عاجز است.
معاویه [لعنت الله علیه] سبّ امام علی(ع) را رواج داد تا جایی که متدینین وظیفه خود می دانستند پس از نماز ها علی(ع) را سبّ نمایند،و پس از هلاکت معاویه [لعنت الله علیه] این رسم تا زمان خلافت عمربن عبدالعزیز[خلیفه ی مروانی] بر قرار بود
در زمان معاویه [لعنت الله علیه] علاقه به اهل بیت پیغمبر و تشیع موجب قتل و نابودی می شد.فرمانداران برای تقرب به معاویه،شیعیان را پیدا می کردند و می کشتند،واز دشمنان و منافقین[به اسلام]ترویج می کردند،وبه وسیله ی بذل اموال فراوان،آنان را تشویق[به کشتن شیعیان] می کردند تا بتوانند از عظمت اهل بیت پیغمبراکرم(ص) بکاهند،و آنان را در انظار[رتبه ی آنها را]پایین آورده،ساقط نمایند و دشمنان آنان را بالا برند.
به همین جهت،به حدی احادیث باطل- از عظمت دشمنان و مذمّت اهل بیت(ع) در کتاب ها و سینه های محدثان جای گرفت که به حساب نمی آید، وآثار آن تا به امروز- با گذشت قرن ها... باقی است.
[در کتاب های چاپ جدید آثار محدثان قدین اهل سنت مانند طبری و...و در فضای مجازی نیز دشمنان اهل بیت با حذف مناقب اهل بیت از آثار آنها این دشمنی را ادامه داده اند]
شما در چنین این دوره و زمانی چه انتظار دارید؟ آیا توقع دارید که مناقب امام حسین(ع)بیان گردد.؟....
منافقین و دشمنان کوشش ها کردند تا نور خدا را خاموش کنند....
بر اثر انقلاب کربلا وشهادت امام حسین(ع)و اسارت اهل بیت اطهار به تدریج تمام پرده ها بالا رفت و تاریکی ها بر طرف شد. پستی و پلیدی شجره ی خبیثه بر عموم مردم آشکار شد... و خانواده ی معاوی منقرض و سلطنت از دودمان ابوسفیان منتقل شد.
... با آنکه سیزده پسر از یزید[لعنت الله علیه] باقی مانده بود سلطنت از خانواده او بیرون رفت...
...در تاریخ از آثار امام حسین(ع) در دوران معاویه چیز درستی به دست نمی آید،.. دشمنان برای خامو.ش کردن نور خدا نقشه ها کشیدند و تقیه ی عجیبی در آن عصر حکمفرما بود،و تعجب نکنید اگر بشوید زندگی جمعی منوط بر این بود که از علی علیه السلام بیزاری جویند،وگرنه به زندگی آنان خاتمه داده می شد.! با کمال جرأت می توان گفت:در هیچ دره و زمانی مانند دوران معاویه[لعنت الله علیه] و یزید[لعنت الله علیه] بر اهل بیت(ع) سخت گیری نمی شد! حتی در زمان منصور دوانیقی و متوکل عباسی[لعنت الله علیه] این اندازه سخت گیری نبود.!
... جایی که خانواده ی پیغمبر(ع) از بزرگ و کوچک در وسط روز با حضور و شرکت هزاران نفر از مدعیان دوستی[با اهل بیت(ع)]کشته شوند،وسر فزند پیغمبر(ص)شهر به شهر برده شود،و خانواده او را به آن طرز اسیر کنند و تا شام ببرند! تواننی و جمعیت و نفوذ و عظمت و موقعیت شیعیان و دوستان اهل بیت اطهار(ع) معلوم می شود.
... تایزید[لعنت الله علیه] زنده بود برشیعیان،بلکه بر مسلمانان سخت می گرفت تا جایی که مردم را وادار کرد به عنوان بندهی یزید[لعنت الله علیه] با او بیعت کنند.!
بعداز هلاکت یزید[لعنت الله علیه] سلطنت در حجاز به ابن زبیر رسید. او در شقاوت و خباثت کمتر از یزید نبود...
در زمان عبدالملک مروان حجاج بن یوسف بر شیعیان و مسلمانان مسلط شد و چه ظلم ها و ستم ها بر شیعیان نرفت.
ادامه دارد