ققنوس بی بال در اوج آسمان

سیاسی،فرهنگی،تاریخی ،مذهبی و اجتماعی

۳۵ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

برخوردهای تحقیرآمیز سعودی در کنار انفعال وزارت امور خارجه و شخص ظریف

فارس از پیامدهای «سفر نیویورکی» گزارش می‌دهد

...

علی جنتی وزیر ارشاد دولت روحانی که متولی مستقیم سازمان حج کشور است برای پیگیری وضعیت حجاج، عزم جزم کرد تا به نمایندگی از دولت عازم مکه شود اما با کمال تعجب عربستان برای این وزیر ایرانی ویزا صادر نکرد. وزیر بهداشت به عنوان دومین مقام مسئول نیز از این برخورد تحقیرآمیز در امان نماند و برای او نیز روادید صادر نشد.

اینجا بود که دومین موج انتقاد به ظریف و دستگاه دیپلماسی آغاز گردید و همچنین گزاره «بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی» که شعار انتخاباتی حسن روحانی بود در چالشی سخت گرفتار شد.تلاش محمدجواد ظریف برای مدیریت از راه دور افاقه نکرد. وزیر خارجه جوان عربستان سعودی که او نیز در نیویورک به سر می برد، از انجام ملاقات با ظریف سرباز زد و مرد خندان دیپلماسی مجبور شد امیر کویت را واسطه کند تا سعودی ها برای ورود وزرای ایران به کشورشان مانع تراشی نکنند.

اما در نهایت ویزایی برای وزیر ارشاد صادر نشد و وزیر بهداشت نیز مجبور شد تا به عنوان یک پزشک ایرانی نه مستقیما که از طریق کشور قطر به عربستان سفر کند.

این برخوردهای تحقیرآمیز سعودی در کنار انفعال وزارت امور خارجه و شخص ظریف، تصویر وهم آلود « ما هستیم و 6 قدرت جهانی» را به چالش کشید و اگر نبود مواضع قاطع و مقتدرانه رهبر انقلاب مبنی بر «برخورد خشن و تند» ایران در صورت تداوم رفتار کینه توزانه آل سعود، شاید یک موج سرخوردگی جدی در سطح جامعه و مردم شکل می گرفت. اظهارات رهبر انقلاب در اندک زمانی ورق را برگرداند و به گفته مسئولان سازمان حج، یک روز پس از این موضع گیری صریح، دولتمردان سعودی رفتار احترام آمیزی را در پیش گرفتند؛ تمامی بیمارستان ها و سردخانه ها را برای جستجوی پیکرهای مفقودین ایرانی گشودند و نوع برخورد سعودی ها با وزیر بهداشت ایران از یک شهروند عادی به تراز یک مقام مسئول بازگشت.

اگرچه با ورود رهبرانقلاب به ماجرا تا حدودی ورق برگشت و عزت ملی ایرانیان خدشه دار نگردید، اما این موجب نشد تا موج انتقاد از غیبت تامل برانگیز محمدجواد ظریف در عرصه ای که او مسئولیت مستقیم داشته است، کاهش یابد.

ادامه مطلب...
۱۶ مهر ۹۴ ، ۰۷:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

مذاکره یا معامله

۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۳:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

صفحات اول سایت وزارت خارجه آمریکا را که باز کنید می بینید که نوشته «fusing thought with action» «ما آمده ایم که اندیشه و عمل را با هم بیامیزیم.»

قبل از این که به آلماتی دو برویم، دوستان ما در دبیرخانه با تمام صاحبان پتروشیمی بحث کردند. همه خندیدند. گفتند ما به اروپا صادراتی نداریم. ما همه جنس‌مان را داریم در منطقه می‌فروشیم. اکر دولت می‌خواهد به ما کمک بکند جلوی صادرات ما را نگیرد. بعد آمدند این را به اسم امتیاز در توافق ژنو به ما دادند! جالب است که بدانید همان هم عملی نشد.

این که شما می‌بینید برخی بیان می‌کنند که سیاست خارجی جای ایدئولوژی نیست و باید از سیاست خارجی ایدئولوژی‌زدایی کرد، این حرف، حرف دقیقی نیست. حرف ضعیفی است. خود غربی‌ها هم همچین ادعایی ندارند. بله. شاید شما بتوانید این ادعا را بکنید و این حرف را بزنید که سیاست خارجه جای این سیاست نیست. مثلاً می شود گفت که سیاست الف نباشد و سیاست ب باشد. این حرف می‌تواند زده شود اما کسی نمی‌تواند مطلق اندیشه را از سیاست جدا کند.

 
شما همان صفحات اول سایت وزارت خارجه آمریکا را که باز کنید می بینید که نوشته «fusing thought with action» «ما آمده ایم که اندیشه و عمل را با هم بیامیزیم.» بنابراین، اینکه بعضی ها می گویند سیاست خارجی اصلاً جای اندیشه نیست، حرف دقیقی نیست.
ادامه مطلب...
۱۴ مهر ۹۴ ، ۲۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

حسنک کجایی

حسنک دیگر نمی دود وپدرش یک موتور تیزرو خریده و یکسره با موتورش گاز می دهد وبه فکر پدرش نیست که باید بنزین را لیتر1000تومان بخرد. پدر حسنک با آنکه یارانه ی او و مادرش و مادر بزرگش را که  در خانه سالمندانست می گیرد هشتش گرو نهش است.

موی حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست دیگر او به موهای خود ژل و واکس می زند . دیروزکه حسنک با کبری چت می کرد کبری  گفت  که تصمیم بزرگی گرفته است . کبری تصمیم داشت که دیگر حسنک را رها کند با او چت نکند زیرا که او با پترس چت می کرد . پترس هم با کامپیوتر خود چت می کرد . پترس دید که سد سوراخ شده است اما انگشت او به خاطر اینکه زیاد چت کرده بود درد می کرد او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند. پترس در حال چت کردن غرق شد. .

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت که با قطار به سرزمین او سفر کند اما کوه روی ریل ریزش کرده بود. ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت او چراغ قوه داشت. ریزعلی سردش بود و نمیخواست لباسش را درآوردتازه نفت هم نداشت که روی لباسش بریزد.چند سال است که شهرشان گاز کشی شده  . قطار به سنگها برخوردکردو منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند . اما ریزعلی بدون توجه به خانه برگشت چون کاری از دستش بر نمی آمد . مبایلش خط نمی داد که حتی خبر دهد تازه دیشب تا دیر وقت با تلگرام پیام وفیلم دانلود می کرد. خانه ریزعلی مثل قبل پر از میهمان نیست سوت و کور شده. الان چند سالی است کوکب همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد حتی مهمان خوانده هم ندارد او حوصله مهمان ندارد زیرا با تبلت وکامپیوتر فیلم آشپزی دانلود می کند ولی همیشه غذا هایش می سوزد وریز علی مجبور است هر روز از هاداگ فروشی نزدیک خانه شان ساندویچ یا فلافل بخرد. او فامیلهای پولدار دارد او کلاس بالایی دارد او آخرین بار که گوشت خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت اما او از چوپان دروغگو گله ای ندارد زیرا که آن روزها همه چوپان دروغگو را می شناختند و برای گوشت خرش از او گله ای نداشتند اگر آن روز چوپان دروغگو به خاطردروغهایش به کام گرگ شد .حالا به مردم ساندویج گوشت گربه می فروشند و دروغگویی هنرشده.

مریم هم که اقبلاً با اشتیاق گاوشان را به چرا می برد دیگربهانه می آورد که بابا شاخ های گاو را بریده واگر گرگ دوباره به من حمله کند حتماً این دفعه من را می خوره .او قصد دارد ساکن شهر شود و از امکانات فراوان شهر استفاده کند او بی خبر است که در شهر ها انسانهای گرگ صفت زیاد است.


  نمی دانم چرا در کتابهای دبستان ما دیگر آن داستانهای قشنگ وجود ندارد.

۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

رهسپارهفت شهرعشق

خط از ققنوس بی بال در اوج آسمان

۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان