ققنوس بی بال در اوج آسمان

سیاسی،فرهنگی،تاریخی ،مذهبی و اجتماعی

۲۵ مطلب با موضوع «مطالب خواندنی - داستان و حکایت» ثبت شده است

در اصول مشورت گرفتن

روباهی از شتری پرسید عمق این رودخانه چقدر است؟
شتر پاسخ داد، تا زانو.
روباه به رودخانه زد تا از آن عبور کند.
چند قدمی که برداشت نزدیک بود که غرق شود، و به هر زحمتی که بود خود را نجات داد و برگشت.
به شتر گفت: تو که گفتی تا زانو! نزدیک بود غرق شوم، اینکه از قدّ من خیلی عمیق تر است.!
شتر گفت :تو که نپرسیدی که زانوی من یا خودت. 😉

۲۳ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

اهمیت عبرت آموزی

آورده اند که شیر سلطان جنگل و قوی ترین شیر مریض شد. بسیاری از حیوانات جنگل به عیادت او رفتند مگر روباه.
سلطان جنگل برای روباه پیغام فرستاد که همه حیوانات جنگل به عیادت من آمدند مگر تو.
روباه پیام فرستاد که چند بار قصد عیادت تو را کردم، و دیدم رد پای حیواناتی که به عیادت تو آمدند بیشتر از حیواناتی است که برگشتند، به همین دلیل از عیادت تو منصرف شدم تا زنده بمانم.

قابل توجه دولت مردان ابله سینه چاک مذاکره با شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار

۲۳ مرداد ۰۴ ، ۲۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

بعضی وقت ها خاک برسرشدن باعث نجات است.

آورده اند که، جوان کشاورزی الاغ پیری داشت، یک روز به طور اتفاقی در چاه متروکه ای سقوط کرد، جوان کشاورز هرچه تلاش کرد نتوانست الاغ پیر خود را از چاه بیرون آورده و نجاتش دهد، و تصمیم گرفت که برای اینکه زجرکش نشود با ریختن خاک چاه را پرکند.
او به کمک دوستان و همسایگان خود شروع به ریختن خاک در چاه کردند و خاک ها را بر سر و روی الاغ بیچاره می ریختند.
ولی الاغ خاک هایی که بر سر و روی او که می ریختند پاهایش را برداشته روی خاک ها می ایستاد.
چند مدتی که خاک ریختن را ادامه دادند، دیدند که چاه پر شد ولی الاغ دفن نشد و از چاه بیرون آمد.

۲۳ مرداد ۰۴ ، ۲۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

هوش و ذکاوت ایرانی

نوشته اند که نادرشاه افشار با روس ها در کنار برکه ای کنار مرز دو کشور جلسه داشتند. قورباغه ها بسیار قور قور می کردند و صدای آنها باعث مزاحمت شده بود. طرف روسی پیشنهاد کرد که مکان جلسه را عوض کنیم تا از شرّ صدای قورباغه ها دور شویم.
نادرشاه گفت: الآن به قورباغه ها دستور می دهم تا ساکت شوند! و چند دقیقه ای طول نکشید که صدای قورباغه ها قطع شد.
طرف روس با تعجب علت اینکه قورباغه ها دستور نادرشاه را گوش کردند پرسید. 
نادرشاه گفت : روده های گوسفندان را که برای جلسه کشته بودیم دستور دادم قطعه قطعه کنند و داخل آن را باد کرده و گره دادند و داخل آب رها کردند، قورباغه ها به خیال اینکه این روده ها مار هستند مخفی شده و ساکت شدند.
#ایران_قوی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#ایران_جان
#ققنوس_بی_بال_در_اوج_آسمان

۲۳ مرداد ۰۴ ، ۲۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

قصه حضرت یونس (علیه‌السلام) بر اساس قرآن کریم

«داستان حضرت تونس در قرآن کریم»


#تدبر_در_قرٱن #سوره_الصافات #اَعُوذُ_بِاللَّهِ_مِنَ_الشَّیطانِ_الرَّجیِم
#بِسْمِ_اللَّهِ_الرَّحْمَنِ_الرَّحِیمِ -
وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿۱۳۹﴾
و یونس از رسولان ما بود.

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۴۰﴾
به خاطر بیاور زمانی را که به سوی کشتی مملو (از جمعیت و بار) فرار کرد

فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ ﴿۱۴۱﴾
و با آنها قرعه افکند (و قرعه بنام او اصابت کرد و) مغلوب شد.

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﴿۱۴۲﴾
(او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحق ملامت بود!

فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ ﴿۱۴۳﴾
و اگر او از تسبیح کنندگان نبود…

لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿۱۴۴﴾
تا روز قیامت در شکم ماهی می‏ ماند.

فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ ﴿۱۴۵﴾
(به هر حال ما او را رهائی بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود.

وَأَنْبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ ﴿۱۴۶﴾
و کدوبنی بر او رویاندیم (تا در سایه برگهای پهن و مرطوبش ‍ آرامش یابد).

وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ ﴿۱۴۷﴾
و او را به سوی جمعیت یکصد هزار نفری، یا بیشتر، فرستادیم.

فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ ﴿۱۴۸﴾
آنها ایمان آوردند و تا مدت معلومی آنان را از مواهب زندگی بهره مند ساختیم.
#صدق_الله_العلی_العظیم

ادامه مطلب...
۲۳ دی ۰۱ ، ۱۶:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان