خطبه ی13 و14 نهج البلاغه
(روز جمعه سال 36.هجرى پس از پایان جنگ در مسجد جامع شهر در نکوهش مردم بصره فرمود):
عوامل سقوط جامعه (روانشناسى اجتماعى مردم بصره)


شما سپاه یک زن،  و پیروان حیوان «شتر عایشه» بودید، تا شتر صدا مى کرد مى جنگیدید، و تا دست و پاى آن قطع گردید فرار کردید .


اخلاق شما پست، و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دو رویى، و آب آشامیدنى شما شور و ناگوار است(مردم بصره). کسى که میان شما زندگى کند به کیفر گناهش گرفتار مى شود، و آن کس که از شما دورى گزیند مشمول آمرزش پروردگار مى گردد.

گویا مسجد شما را مى بینم که چون سینه کشتى غرق شده است، که عذاب خدا از بالا و پایین او را احاطه مى کند، و سرنشینان آن، همه غرق مى شوند.

و در روایتى است: سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق مى کند، گویا مسجد شما را مى نگرم که چون سینه کشتى یا چونان شتر مرغى که بر سینه خوابیده باشد بر روى آب مانده است.  و در روایت دیگر: مانند سینه مرغ روى آب دریا. و در روایت دیگرى آمده: خاک شهر شما بد بوترین خاکهاست، از همه جا به آب نزدیک تر  و از آسمان دورتر، و نه دهم شرّ و فساد در شهر شما نهفته است، کسى که در شهر شما باشد گرفتار گناه، و آن که بیرون رود در پناه عفو خداست. گویى شهر شما را مى نگرم که غرق شده، و آب آن را فرا گرفته. چیزى از آن دیده نمى شود، مگر جاهاى بلند مسجد، مانند سینه مرغ بر روى امواج آب دریا.

سرزمین شما به آب نزدیک  و از آسمان دور است، عقل هاى شما سست و افکار شما سفیهانه است پس شما نشانه اى براى تیرانداز، و لقمه اى براى خورنده، و صیدى براى صیّاد مى باشید.

«لطفاً از نظردریغ نفرمایید- ققنوس بی بال در اوج آسمان»