گزارش فارس از پشت صحنه فیلم سینمایی «رسوایی 2»
مسئولین برای نزدیک‌تر شدن به خدا پنت هاوس را بر می‌دارند/ اکبر عبدی با دیالیز هم سر پا است + عکس

ده نمکی ششمین فیلم خود را متفاوت تر از همیشه جلوی دوربین برده است. فیلمی که شریفی‌نیا معتقد است با کیفیت‌تر،سیاسی‌تر و جناحی‌تر از همه آثار اوست و اکبر عبدی هم با وجود بیماری همچنان تمام بار فیلم را بدوش می‌کشد.

گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، مسعود ده نمکی دوباره دست به ساخت یک فیلم سنیمایی دیگر زده است. اصولاً ده‌نمکی دست به هر کاری می‌زند دیده می‌شود چه در حوزه مطبوعات و چه در عرصه سینمای مستند و داستانی گویا حاشیه و حرف و حدیث جزو لاینفک آثار او هستند. در زمانی که مردم با مستند رابطه چندانی نداشتند او با ساخت «فقر و فحشاء» به نکاتی اشاره کرد که قابل تامل بود. بعد از آن او به سراغ ساخت فیلم در حوزه سینمای داستانی آمد اولین تجربه اش تبدیل به اولین سه گانه او شد. «اخراجی‌ها» سینمای ایران را بدون تعارف و با هر انتقاد و سلیقه‌ای با مخاطب آشتی داد؛ اما همچنان کسانی هستند که نیمه خالی لیوان را ببینند و انتقاد کنند.

او در دهمین سال فعالیتش در سینما مشغول ساخت ششمین اثر سینمایی خود با نام «رسوایی 2» است. 10 مرداد حوالی امام زاده یحیی جایی است که ده نمکی فیلمش را کلید زد. اکبر عبدی، سحر قریشی، امیر نوری و محمدرضا شریفی نیا و فخرالدین صدیق شریف از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

طی این سال ها کارگردان «اخراجی ها» تعامل خوبی با رسانه‌ها داشته است. به همین واسطه از سوی او دعوت به تهیه گزارش از پشت صحنه این فیلم سینمایی شدیم.

فیلمبرداری «رسوایی 2» در میدان آرژانتین، ساختمان مرکزی راه آهن ادامه داشت. ساعت 12 و نیم قرار بود رسانه ها به همراه عکاس و خبرنگار در آنجا حضور پیدا کنند. ساعت دوازده و پانزده دقیقه در محل فیلمبرداری بودم.  گویا زودتر از سایر همکارانم رسیده بودم. در ورودی محوطه باز ساختمان مرکزی راه آهن ابتدا مسعود ده نمکی را دیدم که قدم می‌زد.

 

فرشاد گل سفیدی مدیر فیلمبرداری «رسوایی 2» مشغول توضیح به گروهش بود و آنها نیز دوربین را آماده می کردند. گودرزی دستیار ده‌نمکی نیز هماهنگی‌های لازم را انجام می‌داد و تلاش می کرد همه چیز به موقع انجام شود. از دور چشمم به ساختمان بزرگ راه آهن افتاد و به یکباره انبوهی از خبرنگارها و عکاسان را به روی پله های ساختمان دیدم با خودم گفتم پس آنقدر ها هم زود نرسیدم اما خوب که دقت کردم متوجه شدم هیچ کدام از آن ها را نمی شناسم.

هوا واقعاً گرم بود. ده نمکی کلاه آفتابگیری به سرگذاشته بود بعد از احوال پرسی با او بقیه دوستان و همکاران خبرنگارم را دیدم سپس متوجه شدم آن خبرنگارهایی هم که در بالای پله ها قرار داشتند بازیگران فیلم بودند بازیگرانی در نقش خبرنگار. گویا این بار ده نمکی قرار است صابونش را به تن رسانه ها هم بزند. این جا است که باید گفت: «گهی پشت به زین و گهی زین به پشت».

«3...2.....1، حرکت» این صدای آشنا برای گرفتن پلان مورد نظر بود. سریع برگه و کاغذهایم را در آوردم تا چیزی از قلم نیافتاد.

از دور اکبر عبدی، امیر نوری و محمدرضا شریفی نیا را دیدم که از پله های ساختمان پایین می‌آمدند. اکبر عبدی در نقش «حاج یوسف» جلوتر و امیر نوری و شریفی نیا عقب تر از او به پایین پله‌ها جایی که دوربین بود می‌آمدند.

ده نمکی: «کات. به بچه ها بگو سریع پلان بعدی را برای گرفتن «هلی شات» آماده کنند». گویا راضی بود. گروه فیلمبرداری صحنه را به همین منظور آماده می‌کرد. ده نمکی با بی‌سیمی که به دست داشت به بچه‌های صحنه گفت: «تسبیح حاج یوسف را به دستش بدهید فراموش نشود». خانمی از بالای پله ها گفت: «تسبیح دستشان است». این پلان هم گرفته شد.

در این فاصله اکبر عبدی در سایه برروی صندلی نشست. امیر نوری هم کنار او بود ده‌نمکی هم به سراغ آنها آمد. توضیحاتی به امیر نوری می‌دهد. ده نمکی رو به امیر نوری گفت: «ماشین از این سمت می‌گذرد و تو از این قسمت پله ها بالا می‌ روی. او یک کت و شلوار شیک به تن و محاسنی هم به تناسب نقشی که بازی می کرد داشت.

در این لحظه متوجه شدم اکبر عبدی بازیگری که سینمای ایران او را همواره به دلیل نقش های ماندگارش به یاد خواهد داشت کمی ناخوش احوال است. مثل این که تازه از دیالیز برگشته بود. تمام گروه تلاش می‌کردند کارها سریع انجام شود تا مرد خوش گریم سینمای ایران کارش سریع به اتمام برسد و استراحت کند. اما عبدی با طنازی‌های زیر لب خاص خودش لبخند اطرافیانش را فراهم می‌کرد. اکبر عبدی با دیالیز هم سر پا است. برای او نیز همواره آرزوی سلامتی می‌کنیم.

پلان بعد: یک ماشین بنز قهوی قدیمی که قرار بود اکبر عبدی، محمدرضا شریفی نیا و امیر نوری سوارش بشوند وارد تصویر می شود. صحنه برای گرفتن نمای هلی شات آماده بود.

این وسیله که همچون بالگرد است و دوربین را به پرواز در می‌آورد توسط فردی از راه دور کنترل می‌شد.  در این صحنه امیر نوری خودش را زودتر رساند و کمی خطر ساز شد چرا که ممکن بود با این وسیله معلق در هوا برخورد داشته باشد.

ده نمکی: «کات، امیر مواظب باش زودتر نیا خطرناکه چرا این طوری وسط میدوی؟». بعد با لحنی طنز گفت: «البته من نگران تو نیستم این ملخ (منظورش وسیله مورد نظر که دوربین را حمل می کند است) حیف می شد».

زمانی که قرار شد این پلان را بگیرند برای این که سایر افراد در معرض دید قرار نداشته باشند در اتاقکی در محوطه که گویا نگهبانی بود ایستادیم. در این فاصله که با دوستان و همکاران گپی می‌زدیم نیم نگاهی هم به بیرون داشتم. اکبر عبدی به همراه امیر نوری و محمدرضا شریفی نیا از ماشین پیاده شدند. حاج یوسف جلوتر حرکت می کرد. دو فرد دیگر که از نوع لباس و بازی آنها به راحتی می شد فهمید که در نقش محافظ هستند آن‌ها را همراهی می‌کردند. از فاصله دور در مقابل آنها بازیگرانی بودند که نقش عکاس و خبرنگار را بازی می کردند و عکاسان به سرعت عکس می گرفتند. به عنوان یک خبرنگار خیلی کنجکاو بودم تا ببینم این عکاسان و خبرنگارها و در راس آن‌ها سحر قریشی که نقش یک خبرنگار را ایفا کرده چگونه بازی می‌کند.

ده نمکی رو به فرشاد گل سفیدی می گوید: « دوربین ها آماده‌اند؟ وقت نداریم.» گل سفیدی: «بله لنز تله گذاشتم این جا، یه دونه هم فیش آی داریم که تا یک دقیقه دیگه می رسه». در پایان این صحنه به عوامل استراحتی داده می شود. شریفی نیا به سمت خبرنگارها می‌آید با او گپی می‌زنیم و می‌خواهیم در مورد این پروژه صحبت کنیم که باید به سرعت برود و پلان بعدی را بگیرند. و در این فاصله تنها در مورد کارهایی که مربوط به خودش بود صحبت‌هایی انجام شد.

شریفی‌نیا در فرصت دیگری در جمع خبرنگارها در ارتباط با حضورش در پروژه سینمایی «رسوایی 2» گفت: این فیلم به نسبت سایر کارهای ده نمکی از کیفیت بالاتری برخوردار است. البته باید بگویم که این اثر سیاسی‌تر و جناحی‌تر نیز هست و در مجموع کار خوبی شده است.

او در ادامه گفت: نقش من در این فیلم ادامه کاراکترم در فیلم سینمایی «رسوایی 1» است اما او تغییراتی کرده و در اینجا دنبال‌روی «حاج یوسف» شده است. در این نقش طی مسیری که شاهد هستیم تحولی صورت می‌گیرد و می‌توان گفت که او مرید «حاج یوسف» شده که البته در جاهایی تردید و شک به سراغش می‌آید.

پلان‌های مربوط به سکانس خارجی گرفته شد. به داخل محوطه ساختمان مرکزی راه آهن می‌رویم. گروه فیلمبرداری مشغول آماده شدن هستند. در این فاصله خبرنگارها که از ابتدا به دنبال فرصت بودند تا با ده‌نمکی صحبت کنند به سراغ او می روند. دوربین فیلمبرداری خبرگزاری فارس هم سر و کله اش پیدا می شود. ده‌نمکی با خنده میگوید: «می خواهی فیلم بگیری؟! اجازه بده پس موهایم را شانه کنم». جدی جدی شانه‌ای از جیبش در می‌آورد و موهایش را شانه می‌کند. در این بین شریفی‌نیا که در جهت مخالف ده‌نمکی نشسته است به شوخی می‌گوید: «به عکاس ها بگویید یک عکس بیاندازند از ده نمکی که رویش به این طرف است و من که رویم به آن طرف است».

 هر کدام از خبرنگارها سوال‌های خود را می پرسند برگه‌هایی که گرفته بودم در حال تمام شدن بود که در همین بین اکبر عبدی که معلوم بود خسته است آمد و پرسید این پلان را کی می‌گیریم تا من برای استراحت بروم. ده‌نمکی رو به سایر عوامل صدا زد و گفت: « بچه ها صحنه را سریع بچینید، پلان این بنده خدا را بگیریم برود برای استراحت».

در پایان گفتگو در جمع خبرنگارها، ده نمکی به سمت شریفی نیا می‌رود و به شوخی می گوید: «در جواب سوال یکی از خبرنگارها گفتم اگر این بازیگرها پر فروش هستند، بهتر است که در بقیه فیلم ها هم از آن ها استفاده کنند» با هم که در حال خندیدن هستند به ده نمکی می‌گویم «حاجی شوخی شوخی تیکه‌ات را دو طرفه انداختیا...» او هم با خنده تایید می‌کند.

تقریباً صحنه آماده فیلمبرداری شده است و در این فاصله  با ده‌نمکی گپی می‌زنم روبه او با لحنی دوستانه می‌گویم: «آقا گله داری زنگ بزن به خودم». او هم با خنده‌ای که گویا کار از کار گذشته است گفت: «آخه بابا چرا اون خبر را منتشر کردی؟!» من هم الکی مثلاً، گفتم: «چی کار کنم من نمی‌دونستم نمی‌خواهید خبرش منتشر بشود» ده نمکی هم گفت: «آخه خیلی دقیق بود. حالا از کجا گیر آورده بودی؟» من باخنده‌ای که می خواستم سریع بحث را عوض کنم گفتم: «دیگه بگذریم» خلاصه بعد گله‌گی او من هم از دلش در آوردم اما از آنجایی که ده‌نمکی شرایط کار خبر را درک می‌کند آخر حرفمان هم با لبخند تمام شد.  

ده نمکی: «می گیریم صدا... دوربین....بچه‌های خبرنگار سکوت لطفاً... حرکت.» دوربین در سالن رو به عقب می‌آید اکبر عبدی، محمدرضا شریفی‌نیا و امیر نوری رو به دوربینی که به عقب میرود حرکت می‌کنند و عکاسان و خبرنگارها را می‌بینم که به دنبال آنها می‌آیند و محافظ‌ها از جایی به بعد جلوی آن‌ها را می‌گیرند تا جلوتر نیایند.

ده نمکی:«کات. بچه ها در نیامد.»او رو به شریفی نیا می‌گوید: «این دیالوگ را حتماً بگو». همه چیز تکرار می‌شود. دوباره صدا .... دوربین.... حرکت. همان صحنه تکرار می‌شود.

در بخشی از این صحنه امیر نوری حین راه رفتن می‌گوید: «حاجی بیا با آسانسور بریم .حاج یوسف قبول نمی‌کند از آسانسور عبور کرده و به سمت راه پله ها حرکت می‌کند. امیر نوری: «حاج آقا میونه‌تون با تکنولوژی خوب نیست بیاید با آسانسور بریم». دربخشی دیگر از دیالوگ‌های این صحنه امیر نوری می‌گوید: «حاج آقا مسئولین به خاطر این که به خدا نزدیکتر شوند پنت هاوس را بر می‌دارند». امیر نوری رو به شریفی نیا می گوید: «گل گفتم نه؟!» شریفی‌نیا: «آره گل گفتی ولی از تو بعید بود».

ده نمکی:«کات.....» و این پایانی بود بر یک روز حضور خبرنگران در پشت صحنه جدیدترین فیلم ده‌نمکی که گویا با کیفیت‌تر،سیاسی‌تر و جناحی‌تر از همه آثار اوست.

انتهای پیام/