جلیلی می گوید: ابتدا گفته شد مذاکره می کنیم تا چرخ کارخانه ها بچرخد، امروز می گویند برجام باعث شد چرخ تانکها نچرخد!
اگر شما امروز میبینید کسی برای یک کار بیخود حقوقهای نجومی میگیرد و مدعی مردم و نظام هم می شود در همین دانشگاه شهید بهشتی، اسوههایی بودند که این گونه عمل کردند. عزیزی مثل شهید شهریاری پیدا میشود که استاد همین دانشگاه بود و برای کاری که میخواست انجام بدهد اگر میلیاردها تومان طلب میکرد نظام به راحتی حاضر بود به او بدهد اما یک ریال نگرفت و ادعا نکرد! اصلاً به ذهنش نرسید که به خاطر خدمتی که می کند پولی طلب کند و کشور را به توان غنی سازی 20% رساند! این همان الگوهای انقلابی است.صراط: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید: اگر امثال شهید شهریاری به عنوان الگو معرفی شوند، صاحبان حقوق های نجومی مدعی نمیشوند.
سعید جلیلی در نشست سالانه دفتر تحکیم وحدت سخنرانی کرده که مهم ترین بخش های اظهارات او به نقل از فارس به شرح زیر است:
* اگر امثال شهید شهریاری به عنوان الگو معرفی شوند، صاحبان حقوق های نجومی مدعی نمی شوند!
اگر شما امروز میبینید کسی برای یک کار بیخود حقوقهای نجومی میگیرد و مدعی مردم و نظام هم می شود در همین دانشگاه شهید بهشتی، اسوههایی بودند که این گونه عمل کردند. عزیزی مثل شهید شهریاری پیدا میشود که استاد همین دانشگاه بود و برای کاری که میخواست انجام بدهد اگر میلیاردها تومان طلب میکرد نظام به راحتی حاضر بود به او بدهد اما یک ریال نگرفت و ادعا نکرد! اصلاً به ذهنش نرسید که به خاطر خدمتی که می کند پولی طلب کند و کشور را به توان غنی سازی 20% رساند! این همان الگوهای انقلابی است.
یکی از مواردی که امروز می تواند به همین شفافسازی و روشنگری کمک کند، موضوع هستهای است. اتفاقاً جنبش دانشجویی میتواند در یک حرکت دقیق همین موضوع را شفافسازی بکند. ادعاهایی که در این زمینه میشد و نگاهها و رویکردهایی که در این زمینه وجود داشت را مرور کنید.
خواهش میکنم این نگاهها و رویکردها وقتی که بررسی میشود بر اساس حب و بغض نباشد. بالاخره در یک موضوع مهمی در کشور نگاههای مختلفی آمدند و مدعی شدند. ان شاءالله هم همه آنها صادقانه و با قصد خیر بوده است اما بالاخره یک مسیری طی شده و گذشت زمان، رفتار طرف مقابل و خیلی چیزهای دیگر امروز نشان میدهد که کدام نگاه درست بوده است. این هم نه از باب این که حالا بخواهیم مچ یک کسی را بگیریم و بگوییم دیدی اشتباه کردی! نه، برای این که آن اشتباه تکرار نشود و دوباره از آن مسیر دچار اشتباهات دیگری نشویم. آن چیزی که نگرانکنندهتر است «تکرار اشتباه» است.
شاید یکی از برکات چند سال اخیر این بود که رویکردها به صورت شفاف مطرح شد. کسانی می گفتند که اگر ما در این موضوع این طوری عمل میکردیم تحریمها برطرف میشد!
امروز همان افراد بیان میکنند که : " آمریکاییها آن طور که توقع میرفت عمل نکردند" ! "خب توقع یک سیاستمدار چیست؟ این است که بیاید بر اساس توهم در یک مسیر حرکت بکند و از دشمن انتظار داشته باشد؟ توقع چه چیزی میرفت؟ شما بر چه مبنایی آن توقع غلط را داشتید؟ پس حداقل امروز بگویند در این مسیر اشتباه کردیم.
این باید مشخص بشود. شفافسازی یعنی این. کسی نمیخواهد شما را محاکمه کند اما سؤال این است که شمایی که می گفتید با عقب نشینی ما تحریم ها لغو می شود امروز مسئولیت هزینه هایی که به کشور تحمیل شد را برعهده می گیرید؟
ابتدا گفته شد مذاکره می کنیم تا چرخ کارخانه ها بچرخد، امروز می گویند برجام باعث شد چرخ تانکها نچرخد!
در ابتدا بیان میشد که باید با یک رویکردی وارد مذاکرات بشویم که مثلاً چرخ کارخانهها بچرخد. خب در شفافسازی یک سؤال همین است که آیا اولاً آن زمانی که این ادعا مطرح شد، اگر چرخ کارخانهای نمیچرخید چه میزان با برنامه هسته ای ما ارتباط داشت؟
دوم این که بر فرض که آن نچرخیدن چرخ کارخانه ها مرتبط با این مساله بود، پس چرا امروز یک دفعه حرفهای گذشته فراموش میشود و ادعا میشود ما این مسیر را رفتیم برای این که چرخ تانکها به سوی ما نچرخد و جنگ نشود؟! مگر قرار نبود امروز چرخ کارخانه ها بچرخد؟
* در انتخابات ریاست جمهوری جدا از این که زید میآید یا عمرو، مهم این است که آن فضا یک فضای صحیح باشد. یک فضایی باشد که در آن موضوعات به خوبی تبیین و روشن بشود و کسی نتواند بحثی را مبتنی بر توهم بیان بکند. آن چیزی که به نظر من مهم است و باید دغدغه باشد ایجاد چنین فضایی است نه حضور ایکس یا ایگرگ! نباید در انتخابات ها فضاهایی ایجاد شود که افرادی با کمک رسانه های غربی فضاهای کاذب و دروغین را به جامعه القا و تحمیل کنند.
* برجام یک سند مشخص 140 صفحه ای است و اگر پیوستهایش را کنار بگذارید، کل آن 20 صفحه است. همه شما به راحتی میتوانید آن را مطالعه و بررسی بکنید. من در حد فهم خودم سال گذشته نقدهایی را چه در مجلس و چه در محیط های دیگر بیان کردم و ان شاءالله اگر صادقانه باشد، سعی ما این بود از روی خود سند بگوییم ما از متن این را میفهمیم که این مقدار از تحریم ها باقی می ماند.
سال قبل صادقانه گفتم تحریم ها لغو نمی شود، امروز بررسی کنید که تحریم ها لغو شد یا باقی ماند؟
به صراحت در بندهای خود برجام راجع به تحریمها آمده که این میزان عمده از تحریمها باقی میماند. یادم هست پارسال در همین ایام یکی از روزنامهها صفحه اولش تیتر زد که فلانی میگوید تحریم ها باقی میماند و فلانی میگوید باقی نمیماند. واقعاً آرزوی ما این بود که حرف ما غلط باشد و تحریم ها باقی نماند! اما یک سال گذشته و باید مشخص شود که آیا تحریم ها باقی ماندند یا نماندند؟ و در ادامه نیز آیا باز باقی میمانند یا نمیمانند؟ وقتی که یک ادعایی میشود، این ادعا باید در بوته آزمون قرار بگیرد.
* امروز خود این دوستانی که از برجام حمایت می کردند می گویند برجام این اشکالات را هم دارد! قبلا می گفتند با توافق هسته ای میخواهیم چرخ کارخانهها بچرخد و فشار تحریمها برداشته بشود، حالا میگویند : " نه! اصلاً قرار نبود! این چه توقعی است که شما داشتید"؟ ! پاسخ این است که این توقع را که خود شما مطرح کردید. کسی که نمیخواست ما فعالیت هستهای مان را متوقف کنیم و مثلاًدر راکتور اراک بتون بریزیم! شما گفتید میخواهیم تحریمها را برداریم و فشارها مربوط به هسته ای است و مانع اقتصاد کشور و پیشرفت است! بعد امروز میگویید اصلاً نباید این توقع را داشته باشیم؟ اصلاً کی این توقع را مطرح کرد و دامن زد ؟ شفافیت و صدق در رفتار و گفتار این است که پای حرف خود بایستیم.
* آینده برجام را چند بار دیگر هم گفتم. در برجام یک خلل و فرج جدی وجود دارد که باید به گونهای عمل کرد که برای کشور کمترین تهدید باشد. یکی از آن چیزهایی که امروز دارد خودش را به خوبی نشان میدهد این است که آنها به زعم خودشان برجام را به مثابه ابزاری برای مهار ایران نگاه میکنند، برای اینکه یک اهرم فشاری را بالای سر ایران نگه دارند.
* بند سی و هفت برجام را که میخوانید، یکی از بحثهایش این است که دو طرف نسبت به هم اگر ایرادی داشتند چه کنند؟ اگر شما یک طرف قضیه بودید و آمدید همه تعهداتتان را اجرا کردید و طرف مقابل تعهداتش را انجام نداد و اختلافی پیش آمد بر اساس بند سی و هفت اگر ایران آمد نسبت به طرف مقابل ایراد داشت به محض این که ایران از طرف مقابل شکایت کرد، ظرف 60 روز باید جلسهای تشکیل بشود که آن میزان تحریمی هم که لغو شده، لغو آن ادامه پیدا بکند یا نه؟!
حالا اگر فقط یک کشور دارای حق وتو با این مخالفت کرد وتو میشود. یعنی اگر مثلاً شما از آمریکا شکایت دارید و شکایت کردی که چرا تعهدات آمریکا انجام نشد، باید ظرف شصت روز شورای امنیت جلسهای تشکیل بدهد. در باره این که آیا آن مواردی را که به اصطلاح خودشان تعلیق و لغو کردهاند ادامه پیدا کند یا نه. یکی هم مخالفت بکند همه آنها دوباره سر جای خودش برمیگردد!
* با چنین اهرمی که او برای خودش درست کرده چه چیزی برایش مانع و بازدارنده است؟ این که بفهمد با ملتی مواجه است که اینها در این موضوع یکپارچه میایستند. نمیترسند از این که دوباره او بگوید همه قطعنامهها برمیگردد. این جا است که دیگر باید همه حتی کسانی هم که موافق برجام هستند، آنها هم باید در این جا این نگاه را به طرف مقابل القا بکنند که ما نمیترسیم. این آن چیزهایی است که درباره آینده برجام اهمیت دارد و باید به آن اهتمام لازم را داشت.
* سوال دیگری پرسیده اند که شما در سخنرانی تان گفتید در اندیشه دینی بنبست وجود ندارد. پس چرا در مذاکرات هستهای جنابعالی بنبست بوجود آمد؟
چون من این را بارها توضیح دادم، دیگر توضیح مفصل نمیدهم ولی یک اشاره مختصری میکنم. شما میتوانید به عنوان ناظر ارزیابی بکنید که این ادعا درست است یا غلط. از سال 87 که اولین دور گفتگوها با 5+1 شروع شد تا سال 92 روندی طی شد که طرف مقابل قدم به قدم عقب مینشست.
در سال 87 در اولین دور گفتگوها امریکا میگفت مادامی که ایران قطعنامهها را اجرا نکند من در گفتگوها شرکت نمیکنم. چون ایران یک دولت یاغی است! ولی همان امریکا ادعای خودش را نقض کرد و در اولین دور مذاکرات با ایران شرکت کرد.
در ادامه هم آنهایی که تا قبل سال 84 بیان میکردند ایران باید تأسیسات هستهایش را که تعلیق شده، تعطیل و بعد تخریب بکند (که بعد هم دیدید در آن بتون ریختند) به جای اینکه با ما سر غنی سازی 3% چانه زنی کنند روی 20% گفتگو می کردند. آنهایی که راجع به نطنز صحبت داشتند میگفتند حالا بیایید راجع به فردو صحبت بکنیم!
* یادم هست در پایان گفتگوهای ژنو یک در سال 87 که یک مصاحبه مشترک با آقای سولانا داشتیم، یک خبرنگاری از یکی از رسانههای آمریکایی سؤال کرد که چرا مذاکرات اینقدر طولانی شده؟ من آن جا بیان کردم که یکی از چیزهایی که در عرصه دیپلماسی بسیار اهمیت دارد، حوصله و صبر راهبردی است و مثال قالی ایرانی را زدم و گفتم این قالی ایرانی که میبینید این قدر زیبا و محکم و مستحکم است ، دیر بافته میشود اما در نهایت یک محصول زیبا و محکم میشود. دیپلماسی هم این گونه است!
* اتفاقا یکی از تلاشهایی که آنها داشتند این بود که جامعه و کشور ما را دچار دستپاچگی کنند و به قول خودشان موضوع هستهای ایران را به یک موضوع مهم امنیتی در جهان تبدیل کنند! برای همین می گفتند جامعه جهانی نگران است! ما هم تلاش میکردیم که بگوییم نه! چنین چیزی نیست و دو سوم جامعه جهانی در اجلاس عدم تعهد بارها بر حق هستهای ایران و صلحآمیز بودن هستهای ایران تأکید کرده اند، پس جامعه جهانی شما نیستید!
* در ثانی فعالیت های ما دارد زیر نظر آژانس و دوربین ها آن کار میکند، کجای این موضوع تهدید امنیت جهانی است؟ خود شما میگویید اگر ایران چند سال دیگر کار بکند به زعم خودتان شاید بتواند یک بمب بسازد! در حالی که رژیم صهیونیستی همین الآن کلاهکهای هستهای زیادی دارد که خود آنها را هم شما در اختیارش گذاشتهاید. و اصلا خود شما هر کدامتان صدها کلاهک هستهای دارید! این تهدید جهانی است!
یکی از غلطهای راهبردی در عرصه دیپلماسی این است که خود ما دستپاچه بشویم. آنها به صراحت بیان می کردند عقربه ساعت فعالیتهای هستهای ایران تندتر از عقربه فعالیت فشارهای ماست! یعنی این فشارها مانع پیشرفت ایران نتوانسته بشود.
[در پاسخ به اینکه «چرا در مقاطعی مثل انتخابات ائتلاف خوبی از سوی اصولگرایان شکل نمیگیرد؟ یا اگر ائتلافهایی شکل میگیرد جواب نمیدهد؟»]
وقتی که ما میگوییم ائتلاف و وحدت نیروهای انقلاب، سؤال این است که حول چه چیزی؟ وحدت انقلابی یا قبیلگی؟ چون تمام ادعای ما این بود که میخواهیم صادقانه عمل بکنیم. ما نمیخواهیم یک وحدت قبیلگی داشته باشیم. مثلاً بگوییم هر کس هر نگاهی و هر فکری دارد بیاید وحدت کنیم چون مهم این است که ما مثلاً این کرسی را بگیریم! این که با صدق تطابقی ندارد.
بر اساس صدق، ما می گوییم یک آرمانی داریم، یک حرفهایی داریم و اصلاً خیلی عملیتر؛ یک برنامهای برای اجرا داریم مثلاً در همین موضوع هستهای. و آن این است که مقاومت جواب میدهد و موجب پیشرفت کشور میشود. اگر کسانی که این نگاه را دارند می شود با آنها وحدت کرد اما حالا هر کس بخواهد یک جور عمل بکند و ما باز هم بگوییم باید وحدت کنیم، این غلط است و این میشود وحدت قبیلگی!