آیا تغییر جنسیت، «تغییر در خلقت خدا» نیست؟ با توجه به آیه: "... فلیغیرن خلق الله..."، (نساء، 119)، آیا تغییر جنسیت حرام نیست؟ به عبارت دیگر، این خدای متعال است که برخی را پسر و برخی را دختر آفریده است، آیا با تغییر جنسیت، خلقت خداوند متعال دست کاری نمیشود؟
تغییر در آفرینش
آیه 119 سوره ی نساء
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَءَامُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ ٱلْأَنْعَٰمِ وَلَءَامُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ ٱللَّهِ ۚ وَمَن یَتَّخِذِ ٱلشَّیْطَٰنَ وَلِیًّۭا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًۭا مُّبِینًۭا
و آنها را گمراه میکنم! و به آرزوها سرگرم میسازم! و به آنان دستور میدهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جای خدا ولّیِ خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده است.
تغییر در آفرینش
آیه 119 سوره ی نساء
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَءَامُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ ٱلْأَنْعَٰمِ وَلَءَامُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ ٱللَّهِ ۚ وَمَن یَتَّخِذِ ٱلشَّیْطَٰنَ وَلِیًّۭا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًۭا مُّبِینًۭا
و آنها را گمراه میکنم! و به آرزوها سرگرم میسازم! و به آنان دستور میدهم که (اعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جای خدا ولّیِ خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده است.
تفسیرنورجمله «لاُمنینّهم» به معناى القاى آرزوهاى پوچ و بیجا است.
شکافتن گوش حیوان، از برنامههاى خرافى جاهلیّت بود که پس از آن، سوار شدن و ذبح و هر استفادهاى را از آن حیوان حرام مى پنداشتند.
تأکیدهاى بسیار شیطان بر گمراه ساختن مردم، که در این دو آیه آمده، هشدارى بر صاحبان ایمان است.
عبارت «من عبادک نصیباً مفروضاً» را دو گونه مى توان معنا کرد:
الف: بعضى از بندگان را گمراه مىکند.
ب: از هر بنده اى لحظاتى را شیطانى مىکند.
در روایتى مىخوانیم: جمله «فلیغیّرنّ خلقاللّه» تغییر دین خدا را نیز شامل مىشود. <373>
1- شرک ورزیدن در دام شیطان قرار گرفتن است. «ان یدعون من دونه الاّ اناثا... لاتّخذن من عبادک»
2- ریشه ى همه ى شقاوتهاى شیطان، ملعون شدن اوست. «لعنه الله»
3- شیطان، دشمن دیرین انسان است، به هوش باشیم در دام او نیفتیم. «لاتّخذن»
4 - شیطان براى گمراهى انسان، آخرین تلاش خود را مىکند. (تمام آیهى 119)
5 - شیطان، همه را نمىتواند گمراه کند. «لاتخذن من عبادک»
6- شیطان، خالقیّت خدا را قبول دارد. «عبادک»
7- خطر وسوسه ها، جدّى و دائمى است، دشمن خود را بشناسیم. (حرف لام که بر سر تمام افعال آمده است نشانه جدّى بودن خطر است). «لاتخذنّ...»
8 - شیطان، هر کس را به نحوى گمراه مىکند. بدعت در دین، تغییر در آفرینش. «لامنّینّهم، فلیبتّکنّ، فلیغیّرنّ»
9- آرزوهاى طولانى از القائات شیطان است. «لأمنّینّهم»
10- شیطان، ابتدا در فکر و روح انسان اثر مىگذارد، سپس او را تسلیم خود مىگرداند. (جملهى گمراه کردن و آرزوى طولانى ابتدا مطرح شده، سپس فرمان دادن) «لاضلنّهم و لامنینّهم و لامرنّهم»
11- انسان فطرتاً در مسیر حقّ است. کلمه «اضلال» در جایى بکار مىرود که قبلاً مسیر حقّ باشد. «لاضلنّهم»
12- شیطان مردم را به حرام کردن حلال هاى الهى دعوت مىکند. «فلیبتّکنّ اذان الانعام»
13- آرزوها زمینه اطاعت پذیرى از شیطان است. «لاُمنینّهم و لامرنّهم»
14- خرافات، از القائات شیطانى است. «فلیبتّکنّ اذان الانعام»
15- اسلام، اجازه ى بى مصرف ماندن یک حیوان را نمىدهد تا چه رسد به بى مصرف ماندن انسانها. «فلیبتّکنّ اذان الانعام»
16- تغییر مخلوقات (نظیر زن را به مرد و مرد را به زن تبدیل کردن) کار حرام و شیطانى است. «فلیُغیّرنّ خلق اللَّه»
17- اطاعت از شیطان در حقیقت پذیرش ولایت اوست. «یتّخذ الشیطان ولیّاً»
18- تنها خداوند شایسته ولایت بر انسان است. «و من یتّخذ الشیطان ولیاً من دون اللَّه فقد خسر خسراناً مبیناً»
آیا تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خدا نیست؟
متن کامل پرسش
آیا تغییر جنسیت، «تغییر در خلقت خدا» نیست؟ با توجه به آیه: "... فلیغیرن خلق الله..."، (نساء، 119)، آیا تغییر جنسیت حرام نیست؟ به عبارت دیگر، این خدای متعال است که برخی را پسر و برخی را دختر آفریده است، آیا با تغییر جنسیت، خلقت خداوند متعال دست کاری نمیشود؟
پاسخ اجمالی
تغییر جنسیت دارای اقسام گوناگون است و دقیقاً باید محل نزاع و گفت و گو روشن باشد. همه صاحب نظران با تغییر جنسیت دو جنسیها یا خنثیها (Hermaphrodite) موافقاند. اما تغییر جنسیت در بیماران تراجنسیتی (ترانس سکشوال Transsexual) مورد اختلاف شدید صاحب نظران است. حقوق دانان سنی و کلیسای مسیحی با این نوع تغییر جنسیت مخالفاند، اما امام خمینی (قدس سره) در کتاب "تحریرالوسیلة" معتقد است که تغییر جنسیت حرام نیست. علاوه بر این، بیش از ده تن از فقیهان معاصر شیعه؛ معتقدند تغییر جنسیت جایز است. به اعتقاد این عده از فقیهان شیعه، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خدا نیست. به عبارت دیگر، هیچ دلیلی بر حرمت این عمل جراحی وجود ندارد. آیه فوق به بحث مورد نظر ما؛ یعنی تبدیل مذکر به مؤنث یا برعکس مربوط نمیشود و استشهاد به این آیه برای اثبات حرمت تغییر جنسیت، ناصواب است. علاوه بر این، اگر بنا باشد صرفاً ظاهر آیه شریفه، مبنا و ملاک باشد و تغییر در مخلوقات حرام باشد، لازم میآید که تمام تغییرات و تبدلات که ابنای بشر در اشیای جهان به وجود میآوردند، حرام و مصداق کار شیطانی باشد! بر اساس روایاتی که از امام باقر و امام صادق (ع) به ما رسیده است، منظور از "خلق الله"، "دین الله" است. به عبارت دیگر، هرگاه "دین خدا" تغییر کند و در آن تحریف و تبدیل پدید آید، تغییر در خلق خدا به وجود آمده است.
پاسخ تفصیلی
یکی از پرسشهای اساسی در بحث "تغییر جنسیت"، مسئله جواز یا عدم جواز، یا روایی یا ناروایی و یا قانونی و غیر قانونی بودن این عمل جراحی است. طبیعی است که گروهی از صاحب نظران با تغییر جنسیت موافق، و عده دیگری با آن مخالفاند، ولی دقیقاً باید محل نزاع و گفت و گو روشن باشد و این که چه نوع تغییر جنسیتی جایز و چه نوع آن غیر مجاز است.
اقسام تغییر جنسیت
تغییر جنسیت دارای اقسام گوناگون است. حداقل دو گروه خواهان تغییر جنسیت هستند که از این قرار است:
1. تغییر جنسیت در دو جنسیها (Hermaphrodite).
این افراد دارای آلت تناسلی از هر دو جنس هستند. از این رو، دارای اختلال هویت جنسی یا ابهام در جنسیت هستند. در جراحی تغییر جنسیت، یکی از دو آلت تناسلی که ضعیف، یا کوچک و یا غیر مناسب تشخیص داده شود، حذف و آلت دیگر تقویت و جایگزین میشود. این نوع تغییر جنسیت از گذشته تاکنون وجود داشته و اساساً برای آن هیچ مخالفی وجود ندارد؛ چرا که بیماری آنان محرز و ثابت است، حتی حقوق دانان سنی و کلیسای مسیح که با تغییر جنسیت مخالف هستند، با تغییر جنسیت گروه دوجنسیها مخالفتی ندارند و در واقع، تغییر جنسیت به عنوان معالجه و درمان، و خروج دوجنسیها از بلاتکلیفی جنسی است.
2. تغییر جنسیت در تراجنسیتی ها (ترانس سکشوال، خنثای روانی، Transsexual).
برخی بیماران روحی، خود را متعلق به جنس مخالف میدانند. امروزه ما با برخی بیماران روحی و روانی رو به رو هستیم که از نظر فیزیکی هیچ گونه اختلال جنسیتی ندارند، ولی حاضر به پذیرش جنسیت فعلی خویش نیستند. به عبارت دیگر، این گروه بیماران روانی، مردانی هستند که خود را زن میدانند، و یا زنانی هستند که خود را مرد میدانند. این بیماری تقریباً در بیشتر کشورهای دنیا مشاهده شده است، و مخصوص جغرافیای خاصی نیست. گاه این بیماران به خودکشی دست میزنند که حداقل سه مورد آن در ایران گزارش شده است. به گفته عده ای از روان شناسان، برای برخی از این بیماران، هیچ راه درمانی جز تغییر جنسیت وجود ندارد.
تغییر جنسیت در بیماران تراجنسیتی (Transsexual) مورد اختلاف شدید صاحب نظران است.
امام خمینی معتقد است تغییر جنسیت حرام نیست. ایشان می گویند: ظاهر آن است که تغییر جنسیت مرد به زن، یا زن به مرد، و نیز تغییر جنسیت خنثی (یا دوجنسی) به یکی از دو جنس مرد یا زن حرام نیست.[1]
علاوه بر این، بعد از انقلاب اسلامی ایران، و در سال 1984 م، شخصی به نام فریدون که گرفتار بیماری تراجنسیتی بود، پیش امام خمینی رفته و بیماری روانی و روحی خویش را برای ایشان توضیح داد و خواهان دریافت مجوزی برای تغییر جنسیت شد. امام خمینی در فتوای خویش برای وی چنین نوشت:
"تغییر جنسیت با تجویز طبیب مورد اعتماد اشکال شرعی ندارد. ان شاء الله در امان بوده باشید و کسانی که شما ذکر کردهاید امید است مراعات حال شما را بکنند.[2]
فریدون به استناد این فتوا، تغییر جنسیت داد و به یک زن تبدیل شد و نام «مریم» را برای خود برگزید.
بعد از امام خمینی (ره)، رهبر مذهبی و سیاسی ایران، یعنی آیت الله سید علی خامنه ای نیز به جواز تغییر جنسیت فتوا داد.[3] علاوه بر این، حدود ده تن از مجتهدین و فقیهان شیعه به جواز تغییر جنسیت معتقد شدهاند که نام برخی از آنان، از این قرار است: آیت الله سید علی سیستانی؛ آیت الله ناصر مکارم شیرازی؛ آیت الله محمد فاضل لنکرانی (ره)؛ آیت الله حسین علی منتظری؛ آیت الله محمد ابراهیم جناتی؛ آیت الله یوسف صانعی؛ آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی؛ آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی؛ آیت الله محمد آصف محسنی؛ آیت الله محمد مؤمن؛ آیت الله محسن خرازی و ... .[4]
به اعتقاد این عده از فقیهان شیعه، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خدا نیست و اساساً هیچ دلیلی بر حرمت این عمل جراحی وجود ندارد. به عبارت دیگر، با توجه به ادله چهارگانه شرعی، یعنی: "قرآن کریم، روایات اسلامی، عقل و اجماع"، دلیلی برای حرمت تغییر جنسیت وجود ندارد.
در مقابل، عده ای از صاحب نظران اهل سنت و کلیسای مسیحی به حرمت تغییر جنسیت، معتقد شدهاند. از نظر آنان، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خدا است. برخی از صاحب نظران اهل سنت، به آیه: "...فلیغیرن خلق الله..." استناد کردهاند. به اعتقاد آنان، بر اساس این آیه شریفه، تغییر جنسیت، تغییر در خلقت خداوند متعال بوده، و قرآن کریم از آن به عنوان یک عمل شیطانی یاد میکند، بنابراین حرام است.
در ادامه آیه را همراه با ترجمه ذکر کرده و آن گاه به صورت مختصر درباره شأن نزول و تفسیر آن سخن خواهیم گفت.
"وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبیناً"؛ و البته گمراهشان میکنم و آرزوهای باطل در دلشان میافکنم و به آنان فرمان میدهم تا گوشهای چارپایان را بشکافند. و به آنان فرمان میدهم تا خلقت خدا را دگرگون سازند. و هر کس که به جای خدا شیطان را به دوستی برگزیند زیانی آشکار کرده است.[5]
بررسی آیات قبل از آیه 119 سوره نساء
برای بررسی مفهوم و مقصود "تغییر خلق الله" به سه آیه قبل از آیه مورد بحث توجه میکنیم تا مقصود آیه مورد نظر از "تغییر خلقت خدا" روشن تر گردد.
1. آیه 116 سوره نساء: در این آیه شریفه، به اهمیت گناه بزرگ شرک اشاره شده است؛ گناهی که غیر قابل عفو و بخشش بوده و هیچ گناهی بالاتر از آن متصور نیست، مضمون این آیه با کمی تفاوت در آیه 48 سوره نساء نیز آمده است.[6]
2. آیه 117 سوره نساء: در این آیه، به این نکته اشاره شده است که مشرکین به قدری کوتاه فکرند که خالق و آفریدگار جهان هستی را رها کرده و در برابر موجوداتی سر تعظیم فرود میآورند که کمترین اثر مثبتی ندارند، بلکه گاهی همانند شیطان ویران گر و گمراه کننده نیز هستند.[7]
3. آیه 118 سوره نساء: در این آیه شریفه، شیطان لعنت شده است و این که شیطان گفته است: از بندگان تو سهم معینی خواهم گرفت.
آیه 119 که آیه مورد بحث ما است، در این باره است که شیطان چگونه از بندگان نصیب و بهره میبرد.
با توجه به آیه مورد بحث، میتوان فهمید که "تغییر در خلقت" تنها تغییر ظاهری و فیزیکی نیست، بلکه تغییر بر دو قسم است: 1. تغییر ظاهری و فیزیکی، 2. تغییر معنوی؛ مانند: گمراه ساختن انسانها و سرگرم ساختن آنها به آرزوها.
در هر حال، هر دو نوع تغییر در این ویژگی شریک هستند که در راستای اهداف شیطان و باعث دور ساختن فطرت انسانها از بندگی خداوند متعال است. بنابراین، هر نوع تغییر و تحریفی که به انگیزه شیطانی و اهداف و کارهای غیر الاهی صورت پذیرد، مذموم و غیر شرعی است.
در زمان جاهلیت قبل از اسلام، هرگاه شتر چند بار میزایید، گوش آن را میبریدند و یا شکاف میدادند و آن را در راه بت قرار میدادند. از آن پس، از سوار شدن و ذبح آن خودداری میکردند و در واقع، شتر در راه بتها وقف میشد! در مواردی، چشم حیوان را در میآوردند و آن را در راه بتها قرار میدادند!
خداوند متعال، در آیات مورد نظر، از این گونه کارها نهی کرده و آن را تغییر در خلق الله میداند؛ چه این که هدف از خلق این گونه حیوانات، استفاده از گوشت آنها و بهره برداری از سواری و حمل بار است. این گونه نعمتها، برای استفاده انسانها آفریده شده است، تا توان لازم برای عبادت و بندگی خداوند پیدا کنند. در غیر این صورت از اهداف خلقت دور افتادهاند.
تغییر در خلقت به طور مطلق نمیتواند ناپسند و ناشی از خواست و کار شیطان باشد؛ چرا که انجام برخی کارها از قبیل: ختنه کردند، قطع کردن بند ناف جنین، چیدن موهای زائد بدن و کوتاه کردن موهای سر، از اموری است که قانون گذار الاهی نه تنها ما را از انجام آنها باز نداشته، بلکه به انجام آن نیز امر کرده است.
بر اساس روایاتی که از امام باقر و امام صادق (ع)[8] وارد شده است، منظور از "خلق الله"، "دین الله" است، به قرینه آیه: "لاتبدیل لخلق الله"[9] که به معنای: "لاتبدیل لدین الله" است. به عبارت دیگر، هرگاه دین خدا تغییر کند و در آن تحریف و تبدیل پدید آید، تغییر در خلق الله به وجود آمده است.
براین اساس، "تحریم حلال" و "تحلیل حرام"، تغییر دین خداوند و مصداقی از تغییر خلق الله است، که خداوند متعال، در آیه مورد نظر، از این گونه کارها نهی کرده است، و آن را تغییر در خلق خدا میداند.
بنابراین، آیه شریفه بر این مطلب ناظر است که برخی اشیا به منظور خاص و امور ویژه ساخته شده است، و هرگاه از مسیر اصلی منحرف شود، تغییر در خلقت الاهی است. برای مثال، شترها برای استفاده از گوشت و یا سواری آفریده شدهاند و هرگاه انسانها، به خیال واهی آن را بر خود حرام کنند، تشریع و بدعت گذاری بوده و تغییر مذموم است.[10]
به عبارت دیگر، آیه شریفه ناظر بر این نکته است که هر نوع تغییر و تبدیل که به منظور تشریع و بدعت گذاری در دین و شریعت باشد، حرام و مذموم است؛ از این رو؛ مثلاً شهوت که باید در مسیر ازدواج قرار گیرد اگر در مسیر غیر ازدواج صرف شود، این تغییر مذموم است.[11]
با این توضیح، روشن میشود که آیه تغییر (نساء، 119) به بحث مورد نظر ما، یعنی تبدیل مذکر به مؤنث و برعکس، مربوط نمیشود و استشهاد به این آیه برای اثبات حرمت تغییر جنسیت ناصواب است، همانگونه که بیش از ده تن از فقیهان شیعه که به جواز تغییر جنسیت فتوا دادهاند، از این آیه شریفه، حرمت تغییر جنسیت را استفاده نکردهاند.
علاوه بر این، اگر بنا باشد صرفاً ظاهر آیه شریفه مبنا و ملاک باشد و تغییر در مخلوقات حرام باشد، لازم میآید که تمام تغییرات و تبدیلهایی که ابنای بشر در اشیای جهان به وجود میآوردند، حرام و مصداق کار شیطانی باشد؛ مانند: حفر تونل در کوهها، تصرف در جنگلها، ورود به اعماق زمین و استفاده از معادن و نفت و گاز، ورود به کره ماه و مریخ و هزاران تغییرهایی که در طبیعت به دست انسانها صورت میپذیرد.
ممکن است در مقابل گفته شود که این موارد استثنا شده و آیه تغییر این مصادیق را در بر نمیگیرد. در این حالت باید گفت: سخن فوق موجب تخصیص اکثر است؛ یعنی لازم میآید در ابتدا گفته شود: هر نوع تغییر در مخلوقات الاهی و اشیای جهان حرام است، آن گاه میلیاردها تغییر و تبدیل که به دست انسانها صورت میگیرد استثنا گردد و در تحت عام، تنها چند مورد باقی میماند که شامل خصاء، بریدن گوش، درآوردن چشم و مانند آن است.
مضافاً به این که قریب به اتفاق موارد، تغییر جنسیت به دلیل بیماری جسمی و یا بیماری روحی صورت میگیرد. هرگاه تغییر جنسیت به منظور معالجه بیمار باشد و راه دیگری برای درمان وجود نداشته باشد، آیا هم چنان میتوان پای فشرد و معتقد شد که تغییر جنسیت، تغییر در خلق الله است و یک کار شیطانی محسوب میشود؟!
[1] امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج 2، ص 626 (مسائل مستحدثه)، مؤسسة دار العلم، چاپ اول، قم.
[2] ر.ک: محمد مهدی کریمی نیا، بررسی فقهی و حقوقی تغییر جنسیت (پایان نامه)، بخش ضمائم.
[3] ر.ک: آیت الله خامنه ای، رسالة اجوبة الاستفتائات، ص 70؛ مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه، گنجینه آرای فقهی و قضایی، پاسخ سؤال 5256.
[4] ر.ک: محمد مهدی کریمی نیا، بررسی فقهی و حقوق تغییر جنسیت (پایان نامه)، بخش ضمائم.
[5] ترجمه از آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 134.
[6] ر.ک: آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 4، ص 132.
[7] همان، ج 4، ص 135.
[8] به نقل از: علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 96.
[9] روم، 30.
[10] ر.ک: محمد قائنی، المبسوط فی المسائل الطبیة، ج 1، ص 220.
[11] همان.
منبع: اسلام کوئست