علیها السّلام آنگاه على علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام ساعتى با هم گریستند، و على علیه السّلام سر فاطمه علیها السّلام را به سینهاش گرفت، سپس فرمود: اکنون وصیّتهاى خود را آنچه مىخواهى براى من بگو، که مطابق آن رفتار خواهم کرد، و دستور تو را بر کارهاى خودم، مقدّم مىدارم.
فاطمه علیها السّلام فرمود: «اى پسر عموى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله! خداوند بهترین پاداش را از جانب من به تو عنایت فرماید» ، آنگاه چنین وصیّت کرد:
نگاهی بر زندگی چهارده معصوم علیهم السلام
نویسنده: قمی، عباس
موجود در کتابخانه های:: سیره معصومین
ناشر: ناصر
محل و سال نشر: قم ؛ ۱۳۸۰
١ -بعد از من با «امامه» دختر خواهرم زینب ازدواج کن ١ .
٢ -تابوتى (مناسب و پوشانندۀ بدن) برایم فراهم کن.
٣ -هیچکس از کسانى که در حقّ من ظلم کردند و حقّ مرا غصب نمودند، در تجهیز جنازهام حاضر نشوند.
۴ -هیچکدام از آنها که به من ظلم کردند و پیروانشان (!) در نماز بر جنازهام شرکت ننمایند.
۵ -جنازهام را شبانه، هنگامى که دیدههاى مردم در خواب فرو رفته، به خاک بسپار.
در کتاب مصباح الأنوار، از امام صادق علیه السّلام روایت شده، فرمود:
هنگامى که فاطمه علیها السّلام در ساعات آخر عمر قرار گرفت، به على علیه السّلام چنین وصیّت کرد: هنگامى که از دنیا رفتم:
١ -غسل بدن مرا خودت به عهده بگیر و (به کفن) تجهیز کن.
٢ -خودت بر جنازهام نماز بخوان.
٣ -خودت مرا در میان قبر بگذار، و لحد مرا بچین، و بر قبرم خاک بریز و روى قبر را صاف کرده و مساوى با زمین هموار کن.
۴ -آنگاه در کنار سرم، مقابل صورتم بنشین و:
فاکثر من تلاوة القرآن و الدّعاء فانّها ساعة یحتاج المیّت الى انس الاحیاء، و انا استودعک اللّه
: «و بسیار قرآن بخوان و دعا کن، چرا که آن ساعت، ساعتى است که میّت به مأنوس گرفتن با زندگان، نیاز دارد، و من تو را به خدا مىسپارم» .
۵ -تو را در مورد فرزندانم سفارش مىکنم که به آنها خوبى کن.
سپس دخترش امّ کلثوم را به سینهاش چسبانید، و به او فرمود: «هنگامى که این دختر به حدّ بلوغ رسید، اثاثیّۀ خانه، مال او باشد، و خداوند نگهدارش گردد» .