رئیس جمهور روحانی، چند روز قبل در همایش سراسری قوه قضائیه طی سخنانی با مذمت مسئله «سیاهنمایی» و «ناامیدسازی» گفت:
اگر امید و اعتماد در مردم زنده بماند، هر مشکلی قابل حل و فصل است، اما اگر آینده را سیاه ببینیم و با سیاهنمایی بخواهیم پیش برویم، معلوم نیست چه خواهد شد.
****
/ «فدائیان برجام» میگویند مسئولیت وضع موجود با رهبری است!
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
۳۰ نفری که روحانی باید تکلیف جرم آنها را مشخص کند
رئیس جمهور روحانی، چند روز قبل در همایش سراسری قوه قضائیه طی سخنانی با مذمت مسئله «سیاهنمایی» و «ناامیدسازی» گفت:
اگر امید و اعتماد در مردم زنده بماند، هر مشکلی قابل حل و فصل است، اما اگر آینده را سیاه ببینیم و با سیاهنمایی بخواهیم پیش برویم، معلوم نیست چه خواهد شد.
وی با بیان اینکه امروز نیاز به امید داریم، تصریح کرد: سیاهنمایی اساساً و در ذات خود نیز کار نادرست و غلطی است و در برخی اشکال، اقدامی مجرمانه نیز به حساب میآید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، آقای روحانی در ادامه افزود:
«امروز قضات باید سیاهنمایی را همچون همیشه سیاهنمایی ببینند و اجازه ندهند که سیاهنماییها درباره نظام مردم را از آینده ناامید کند، دادستانهای کشور، امروز وظیفه سنگینتری برعهده دارند. رسیدگی به تخلفات کسانی که آشکارا درباره آینده سیاهنمایی کرده و تلاش میکنند امید مردم را از بین ببرند و در این راستا به دشمن کمک میکنند،نیازی به شکایت خصوصی ندارند.»
رئیسجمهور با بیان اینکه چرا امروز بعضی از مردم نسبت به آینده نگرانی دارند و ناامید هستند، گفت:
آیا جنس در بازار کم شده است؟ آیا درآمدهای ارزی و ریالی ما کم شده است؟ درآمد امسال ما در سه ماهه نخست نسبت به مدت مشابه پارسال ۵۰ درصد افزایش یافته و در برابر آن مخارج ما تنها ۴۴ درصد افزایش یافته و مجموع درآمد ارزی که امسال به خزانه واریز شده بیشتر از سال گذشته است. ما امسال مشکل آب داریم که برای آن هم هزار میلیارد تومان برای تامین آب روستاها و شهرهای کم آب اختصاص دادیم، اما مشکل کمبود ارز نداریم.
رئیس جمهور ادامه داد:
هیچ کمبود ملموس فیزیکی در زمینه کالاها یا ارز و ریال نداریم، پس چرا نگرانی وجود دارد؟ این همان چیزی است که اقتصاددانان آن را انتظارات تورمی توصیف میکنند و بنده به زبان سادهتر آن را سیاهنمایی آینده و ترساندن و نگران کردن مردم حتی بیش از واقعیت نسبت به آینده مینامم.[۱]
*هیچ منطق و ذهن تئوریکی نیست که در جریان رخدادهای ۶ سال اخیر در کشور باشد و با این سخنان مهم رئیسجمهور موافق نباشد...
یقینا زدودن آینده و تزریق ناامیدی در ذهن مردم، بزرگترین و خطرناکترین سلاحی است که دشمن در هر مقطعی به آن دست مییازد و به مثابه هدف اصلی در عملیاتهای مختلف سخت و نرم خود به آن میاندیشد.
قابل ذکر است که پیش از این، علی ربیعی، وزیر کار و از چهرههای امنیتی کابینه هم طی سخنانی تأکید کرده بود که تزریق ناامیدی یک «خیانت بزرگ» است.[۲]
ما در وبلاگ مشرق نیز از آنجا که پرونده قطوری در زمینه سیاهنمایی و تلاش کسانی برای القای ناامیدی را در مقابل مخاطبان محترم گشودهایم، پیش از این کراراً تأکید کردهایم که راه مقابله با این پروژه شوم که منجر به «فتنه اقتصادی» و «اعتراض ظالمانه» خواهد شد، در نظر گرفتن «پیوست امنیتی» و اِعمال حاکمیت در مقولات سیاهنمایی و ناامید سازی است.[۳]
اما میان این واقعیتها و صحبتهای تازه رئیسجمهور، اتمسفر و فضایی وجود دارد که ندیده گرفتن آن و یا بیتفاوتی در قبال آن اساساً منجر به ابتر ماندن درخواستهای روحانی و تهدیدات بیشتر علیه دولت و نظام اسلامی در پروژه سیاهنمایی است...
و آن اینکه مبدعان، راهبران و تغذیه کنندگان پروژه سیاهنمایی و ناامیدسازی مردم، چهرهها و معاریفی در ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان هستند.
کسانی که صحبتهای روحانی خواسته یا ناخواسته دقیقا متوجه آنهاست و مادام که به سیاهنمایی و «بحراننمایی» اشتهار داشته باشند و ناامیدسازی قاتق نانشان باشد، خواسته رئیسجمهور بر زمین خواهد ماند و البته شخص دولت نیز نخستین قربانی خواهد بود.
ما در ادامه به اسامی و گفتههای کسانی از این افراد که طی ۶ سال گذشته دائما در ذهن مردم پمپاژ شده اند اشاره میکنیم و از آنجا که بر اساس پیشبینی محافل تحلیلی، همین گفتهها منجر به اغتشاشات دیماه ۹۶ و چند تجمع اخیر شد و مشوّقین همین گفتهها نیز هماکنون در فکر «اغتشاش میلیونی»[۴] علیه نظام اسلامی هستند؛ قضاوت را درباره ادامه این روند، بر عهده دستگاههای دولتی، قضایی و امنیتی وامیگذاریم...
(برخی اسامی به دلیل اینکه در سطوح بالای دولت حضور دارند، ذکر نمیشوند _ منابع نزد مشرق محفوظ است.)
۱_ ...: دو مرتبه تأکید بر قرار داشتن کشور در «شرایط ته درّه»
۲_...: ۷۰۰ میلیارد دلار را در دولت قبل بردند و خوردند!
۳_ سعید حجاریان: تحریم و ما ادریک مالتحریم... روحانی زمین سوخته تحویل گرفت
۴_ محمدرضا تاجیک: این زمین (نظام جمهوری اسلامی) آفت زده است
۵_ آذر منصوری: مردم ناامید شدهاند
۶_ محمد درویش(از مدیران سازمان محیط زیست): اغلب مردم ۱۱ استان زاگرسی ایران از فقر معیشتی رنج میبرند
۷_مرتضی الویری: انقلاب به همه اهداف خودش دست نیافته است. در آرمانها و چشماندازی که از انقلاب ترسیم می شد به دنبال جامعهای بودیم که در آن تبعیض، فساد و فقر وجود نداشته باشد. ما به دنبال جامعهای بودیم که افراد آزادانه بتوانند دیدگاهها و نظرات خودشان را بدون محدودیت بیان کنند. ما به دنبال حرمت و کرامت ایرانی در داخل و خارج کشور بودیم. ما به دنبال عدالت اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی بودیم. به بسیاری از شاخصهایی که مدّ نظر انقلاب بوده است، نرسیدهایم
۸_جواد اطاعت: ایران در شاخصهای منفی از میانگین کشورهای همسایه نیز وضع بدتری دارد...متاسفانه ما در شاخصهای منفی مثل اعتیاد، بیکاری و تورم از میانگین کشورهای همسایه نیز اوضاع نامناسبتری داریم
۹_ عباسعلی نورا: رکود در حال تبدیل شدن به بحران است و کارشناسان اقتصادی ۱۰۰ درصد منتظر رکود تورمی هستند
۱۰_ مرتضی الویری: به نظر من در حوزه اقتصادی به دلیل گستردگی تحریمها و عمق مشکلات مدیریتی دولت عملا اقدام موثری نمیتواند در کوتاه مدت صورت دهد
۱۱_ محسن صفاییفراهانی: بانکهای ایران فلج و نیمهورشکستهاند
۱۲_ سعید لیلاز: هر روز بر جمعیت افراد زیر خط فقر ایران افزوده میشود
۱۳_ محسن رهامی: تحریمها اقتصاد ایران را فلج کرده است
۱۴_ مجید فراهانی: جامعه ما اکنون از نظر اقتصادی و اجتماعی درگیر عمیقترین بحرانهای داخلی است
۱۵_ محمد بهکیش (اقتصاددان): اراده سیاسی (در ایران) برای اصلاح اقتصادی ضعیف است
۱۶_ حمیدرضا جلاییپور: در حال حاضر در ونزوئلا، توزیع نان به کمک ارتش انجام شده و تورم به ۷۰۰ درصد رسیده است. خوشبختانه برجام توانست جلو ونزوئلایی شدن ایران را بگیرد.
۱۷_ رضا صالحیامیری: اگر مذاکرات ما به نتیجه نمیرسید و در حال حاضر برجام اجرایی نمیشد، شورای امنیت که برای فروش نفت ایران سقف یک میلیونی تعریف و حتی کشورهای دریافتکننده را هم مشخص کرده بود، تصمیم داشت اگر این مساله حل نشود هراز چند گاهی ۲۰ درصد ازاین میزان فروش را کاهش دهد. به اعتقاد من اگر برجام نبود ما به سمت وضعیت نفت در برابر غذا و دارو میرفتیم.
۱۸_ علی خرّم: آمریکا طرحی سه مرحلهای در ذهن دارد که مرحله اول آن اعمال تحریمهاست و سپس محدودیت برای ایران بهترتیبی که شبیه پروژه نفت در برابر غذای دوران عراق، کشورمان را ضعیفتر و فرتوتتر سازد و مرحله سوم تسلیم و اگر نشد درگیری نظامی بهوجود آورد. تجربهای که در مورد عراق بهکار برده شد و به اضمحلال این کشور انجامید.
۱۹_ محمدعلی ابطحی: کشور غرق در ناامیدی است
۲۰_ علیرضا بهشتی: نظام دچار بحران کارآمدی و مشروعیت شده است
البته ما در ادامه این فهرست نام ۱۱ تن دیگر مثل کیانوش راد، عبدی، جامساز، صوفی، علویتبار، خرمدره، اصغرزاده، شکوریراد، خاتمی، کولایی و ملکیان را نیز داریم که بویژه در مقاطع اخیر بر ناامیدی مردم و ناکارآمدی نظام تأکید کردهاند ولی برای جلوگیری از اطناب به آنها اشاره نکردیم.
به نظر میرسد رئیسجمهور روحانی که هماکنون در مقابل بازگشت بومرنگ ناامیدی و سیاهنمایی قرار گرفته است در یک دو راهی بزرگ قرار دارد...
او بیش از هرکسی میدانست و میداند که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران هیچگاه بیش از ۳۰ درصد نبوده است، ایران اسلامی به گواه بانک جهانی فقر مطلق ندارد، نرخ بیکاری در ایران کاهش یافته و بحرانی نیست، مایحتاج اصلی مردم با افزایش چندانی در قیمت مواجه نشده است، ضریب جینی ایران بهتر از آمریکاست و غیره.
اما با وجود تمام این دانستهها، سیاهنمایی کاری کرده است که مخالفان روحانی و طرفداران اثبات ناکارآمدی، دم از استعفای رئیسجمهور هم میزنند.
و حال سؤال اینجاست که روحانی که از یک سو در تهدید بومرنگ بازگشته از سیاهنمایی اطرافیان و حامیان خودش قرار گرفته و در طرف دیگر میداند دولت و آینده خودش اولین قربانی برخورد این بومرنگ خطرناک خواهد بود؛ آیا حاضر است خواسته مهم خود از قوه قضائیه را شخصاً عملی کند و با سیاهنماییهای اشاره شده به مثابه جرم به مقابله برخیزد؟!
این سؤالیست که رئیس جمهور برای پاسخ به آن فرصت چندانی ندارد...
***
سایت جماران: شهید بهشتی شجاعت این را داشت که اگر در مقابل امام به نتیجه رسید مطلبی درست است، اجرایش کند!
«غلامعلی رجایی»، مشاور مرحوم هاشمی به تازگی در مصاحبه با سایت جماران با اشاره به شهید بهشتی گفته است:
ایشان به امام بسیار اعتقاد داشت و امام را محور می دانست. اما در حالی که امام را یک شخصیت بی نظیر و ممتاز می دانست، مطیع چشم و گوش بسته ایشان نبود. معتقد بود که ما آنچه می فهمیم را به امام بگوییم، در نتیجه کاری را که ایشان گفت انجام دهیم. اما باید استدلال خودمان را هم داشته باشیم.
او میافزاید:
مرحوم بهشتی درباره بعضی مسائل اقتصادی با امام صحبت می کردند و تفاوت هایی در بعضی از دیدگاه های اقتصادی میان ایشان و امام وجود داشت. وی مجتهد بود و با امام نیز مسائل را مطرح می کرد. ایشان در عین حال که امام را معلم و مرجع خود می دانست، اما شجاعت این را هم داشت که اگر به این نتیجه رسید که مطلبی درست است، همان را اجرا کند.[۵]
*همانطور که آشکار است، تأکید اظهارات رجایی بر این است که شهید بهشتی، ولایتمداری به معنای ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشته و گاهی هم اگر به نتیجه میرسیده مطلبی درست است؛ همان را اجرا میکرده است!
و البته این یک ادعای گزاف و خلاف منطق برای کسی است که اگرچه امروز در میان ما نیست و به خیل شهدا پیوسته اما از ارکان رکین نظام اسلامی بوده و به قول رهبر معظم انقلاب، برای پیشبرد این انقلاب نیز زحمات زیادی کشیده است.
حجتالاسلام صدیقی، از مقامات قوه قضائیه درباره شهید بهشتی و نگاه او به ولایت فقیه میگوید: شهید بهشتی، ولایت فقیه را حاکمیت خدا می دید و در برابر آن تسلیم بود، لذا در مقابل هجمه های شدید مخالفان داخلی و خارجی منفعل نمی شد.[۶]
اظهارات رجایی همچنین درحالیست که تاریخ در زمینه مواضع شهید بهشتی پیرامون «ولایت فقیه» گنگ نیست و تصریحات فراوان و گوناگونی از آن شهید گرانقدر و البته مظلوم درباره مسئله ولایت فقیه و لزوم اطاعت از ولی فقیه وجود دارد.
تصریحاتی که شاهدیم علیرغم وجود آنها اما ادعا میشود که بهشتی در مقابل امام راحل کار خود را میکرد!
شهید بهشتی در یکی از صحبتهای خود درباره مسئله امامت و ولایت فقیه میگوید:
«ملت ایران، جامعه اسلامی، امت اسلام! ... راه رسیدن واقعی در همه تلاشها و حرکتهای اجتماعی به آرمانها و هدفهای الهی و انسانی امت، این است که در میان اصول زیربنایی انقلاب و حرکت، در هیچ مرحله از نقش خلاق، رهاییبخش و سعادتآفرین امامت غافل نمانیم. «امّا من کان من الفقها، صائناً لنفسه حافظاً لدینه، مخالفاً لهواء، مطیعاً لامر مولاه، فلعوام اَن یقلّدوه" این اصل امامت است. اگر امام، معصوم و منصوص و منصوبِ خدا باشد، تکلیف روشن است. در زمان غیبتِ آن امام، آن فقیه و عالم و اسلامشناس اصیل که "صائناً لنفسه" باشد، خوددار باشد ... یک چنین امام و رهبری است که شایستگی دارد تودهها دنبالهرو، مطیع دستور و فرمان او باشند.»[۷]
***
«فدائیان برجام» میگویند مسئولیت وضع موجود با رهبری است!
«علی شکوریراد»، دبیر کل حزب اصلاحطلب اتحاد ملت به تازگی طی اظهاراتی در همایش ملی احزاب با تأکید بر اینکه ایران در شرایط «بحران فزاینده» قرار گرفته و راه حل این بحران هم در دست روحانی نیست، گفته است:
اینجا مسئولیت بر عهده رهبری است و ایشان توان لازم را هم دارند!
به گزارش امتداد، او میگوید:
برای تدبیر عبور از این بحران سوال من این است که مسئولیت با کیست؟ آیا رهبری، مسئول است؟ آیا دولت مسئول است؟ مقام معظم رهبری اخیرا گفتند که اگرچه رئیس قوه قضاییه و رئیس صدا و سیما را خودشان تعیین می کنند، ولی مسئولیت عملکرد آنها بر عهده ایشان نیست. بنابراین به طریق اولی می گویند که مسئولیت عملکرد دولت هم بر عهده ایشان نیست. چرا که رئیس جمهور را مردم انتخاب کردهاند. البته ایشان مسئولیت نهادهای نظامی را پذیرفتند. اما عملاٌ رهبری مسئولیت هیچ کدام از قوا را نپذیرفتند. رئیس جمهور هم می گوید درست است که مردم او را انتخاب کردهاند، و او رئیس دولت و رییس جمهور است، ولی نهادهای عمومی خارج از دولت و قدرتی که خارج از دولت وجود دارد، چه بسا دولت موازی، اینها اجازه تحرک به او را نمی دهند. بنابر این دولت و رئیس جمهور هم از خودش سلب مسئولیت می کند. در این کشور معلوم نیست که ما باید از چه کسی مسئولیت بخواهیم. چون کسی که احساس مسئولیت بکند و مسئولیت بر گردن او باشد، عاملیت هم خواهد داشت. ولی طبق نظام سیاسی که ما داریم، رهبری در راس این نظام هستند و عاملیت دارند.
او تأکید کرده است:
«یک عاملیت در خارج از کشور وجود دارد که در اختیار ترامپ است. یک عاملیت در داخل کشور وجود دارد، که در اختیار رهبری است. ما می توانیم انتظار داشته باشیم که در این زمینه اقداماتی صورت بگیرد. رئیس جمهور شب گذشته عنوان کردند دو راه داریم، یا ما باید تسلیم شویم، یا اینکه با هم دعوا کنیم و از یکدیگر بپاشیم و یا با هم یکی شویم و ایستادگی کنیم. معلوم است هر عقل سلیمی دو راه اول را پیشنهاد نمی کند که این گونه باشد. ولی اگر بنا باشد که با هم یکی باشیم و بایستیم، چگونه می توان این فرایند را آغاز کرد و به انجام رساند و این دوران بحران را از سر گذراند. این راه حل لوازمی دارد. به نظر من در حقیقت اینجا مسئولیت با رهبری است«.
در ادامه اظهارات طولانی شکوریراد همچنین میخوانیم:
اگر این بحران فزاینده ما را به شرایط نفت در برابر غذا برساند، در آن شرایط معلوم است قانون اساسی دیگر کیلویی چند؟ کرامت شهروندان کیلویی چند؟ وقتی که مردم گرفتار نان و امنیت شان بشوند، دیگر به قانون اساسی و کرامت شان، حقوق شهروندی شان، انتخابات، حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان فکر نمیکنند.
این فعال اصلاحطلب در بخش پایانی اظهارات خود نیز به مسئله حصر اشاره کرده و گفته است:
ما در برابر یک قحطی قرار داریم. اگر آن خشکسالی هفت سالهای که در آن رویا بود و الان پیش روی ما هست، ما باید یوسفمان را از حصر بیرون بیاوریم و عزیز بداریم و با او مشورت کنیم. کارها را به او بسپاریم و از او بخواهیم که بیاید و در این شرایط کمک کند تا ملت یکپارچه شوند و در برابر سختی مقاومت و تدبیر کنند تا این دوران قحطی را از سر بگذرانیم.
*البته شکوریراد از چهرههای تندروی اصلاحطلبان است و بعید به نظر میرسد این حرفهای غیر عقلانی نظیر قرار داشتن کشور در بحران فزاینده و یا راه حل بودن رفع حصر و مسئولیت رهبری مورد تأیید همه چهرههای اصلاحطلب باشد.
چه اینکه محمدجواد حقشناس، عضو مبرّز حزب اعتماد ملی در همین همایش طی سخنانی تأکید کرده است که اصلاحطلبان بایستی مسئولیت خود در به مسند نشاندن روحانی را بپذیرند.[۸]
اما در مجموع باید اشاره کرد که گویا طاقت شکوریراد طاق شده و ترجیح داده است در راستای پروژه سیاهنمایی که در اپیزود یکم در بالا به آن اشاره کردیم؛ دیگر از ترجیعبند این روزهای سخنان برخی اصلاحطلبان مبنی بر اشاره به «دولت موازی/پنهان» و یا «روحانی واقعیتها را بگوید» استفاده نکند.
گزارههایی که سمت اشاره تمام آنها مقام معظم رهبری است و اصرار دارند که بیان کنند، جایی قویتر از دولت وجود دارد که اجازه کار کردن را نمیدهد و البته مسئول وضع موجودی که روحانی و اصلاحطلبان پدید آوردهاند نیز هست!
ما نیز پیش از این در مشرق به کرّات درباره این حرکت خزنده خطرناک، برای مخاطبان محترم مطالبی را ارائه کردهایم.
برخی محافل تحلیلی نیز از چند سال قبل پیشبینی کرده بودند که نه تنها برجام رئیسجمهور روحانی دچار شکست رسمی خواهد شد بلکه عدهای در جریان خاص، مسئولیت این شکست و اوضاعی که پس از آن پدید خواهد آمد را متوجه رهبری نظام خواهند کرد.
و اما اشاره به حقیقت جملات شکوریراد و تقلای او برای انداختن تقصیر کمکاریها و مشکلات بر عهده رهبری نظام...
در این باره اولا بایستی اشاره کرد که این اوج ناجوانمردی است که هنگامیکه بدمستیهای جریان سیاسی خاص در تمام عرصههای سیاسی و اجرایی کشور، نتیجه خود را عیان کرده و هنگامیکه وقت پاسخگویی به مردم است برای اینکه دولتیها و اصلاحطلبان بگویند طی ۶ سال گذشته چه کردهاند و چرا برخی مشکلات بروز کرده؛ به ناگاه زمزمههایی بلند شود مبنی بر اینکه مسئولیت و عاملیت با رهبری نظام است!
هر منطقی این را میفهمند که مسئول وضع موجود، مبدعین آن یعنی دولت و اصلاحطلبان هستند نه کس دیگر! و بنابراین آنها هستند که باید پاسخگو باشند نه دیگران.
در واقع آقای شکوریراد نخواسته آلزایمر سیاسی خود را عیان کند و بگوید یادش رفته روزهایی را که اصلاحطلبان میگفتند ما فدائیان روحانی هستیم، روحانی با برجامش کشور را نجات داد، باید دست روحانی و ظریف را بوسید و ما بابت روحانی تضمین میدهیم!
آقایان نباید فراموش کنند روزهایی را که برای برجام نامه تبریک مینوشتند، میگفتند مسئولیت برجام با خودمان است و حتی از خطوط قرمز نظام هم بخاطر برجام خودشان میگذشتند.
در گام دیگر نیز بایستی توضیح داد که اساساً در تئوریهای حکومتی و علم جمهور، مسئول یک حکومت (که در کشور ما ولی فقیه دارای این سمت است) تنها در حوزههایی که مستقیما مسئولیت دارد بایستی پاسخگوی وضع موجود آن حوزه باشد و در حوزه انتصابات یا مقاماتی که با رأی مردم انتخاب میشوند؛ مسئولیت مستقیم، صرفاً با منتصبین و منتخبین است نه با مسئول حکومت.
در واقع اگرچه رئیس حکومت از بابت انتصابات خود، باید اصول ظاهری و عقلانی را رعایت کند اما منطقی نیست هنگامی که یک کارگزار منتصب یا منتخب اشتباهی میکند، مسئولیت این اشتباه متوجه رئیس حکومت یا رهبری نظام باشد.
رئیس حکومت یا رهبری نظام در قبال اشتباهات منتصبین یا منتخبین فقط مسئولیت انذار و برخورد بر اساس مصالح جامعه را دارد و در عین حال مکلف به حفظ مهندسی سازه نظام است.
اینها واقعیتهاییست که گویا جریان سیاسی خاص قصد دارد آنها را از چشم مردم پنهان نگه دارد تا ضمن انکار نقش خود بعنوان مسببالاسباب وضع موجود، به هدف اصلی یعنی ایجاد فتنه اقتصادی و اعتراض ظالمانه نائل آید...
پ.ن: لازم به توضیح است که اوضاع کشور بر خلاف تأکید چهرههای جریان خاص، هرگز در شرایط بحرانی نیست و هیچیک از شاخصهای بحران نظیر قحطی غذا، ناامنی، گران شدن اقلام ضروری و یا ورشکستگی بانکهای بزرگ نیز در ایران دیده نمیشود. متأسفانه چیزی که وجود دارد، پروژه بحراننمایی از سوی کسانی است که خواسته یا ناخواسته برای شکل دادن به فتنه اقتصادی گام برمیدارند.