[آورده اند که نخستین کسى که کار زشت همجنس بازى را در میان قوم لوط انجام داد، شیطان بود. آن موجود فریبکار در سیماى جوانى زیبا وارد آن شهر شد و آنان را به این کار ناپسند وسوسه وتشویق نمود]

(و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبه المجرمین آیه84 ):

(و آنگاه بر آنان بارانی عجیب باریدیم ،پس بنگر که سرانجام گنه کاران چگونه بود)           

 و در آخر خطاب به پیامبراسلام می فرماید:

(فانظر کیف کان عاقبه المجرمین )،یعنی ای محمد(ص ) از عاقبت این گنه کاران عبرت بگیر،البته ظاهر خطاب با پیامبر است ، اما در واقع مراد امت آنجناب می باشند.

#تدبر_در_قرآن #سوره_الاعراف

» تفسیر المیزان خلاصه«

(و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبه المجرمین آیه84 ):

(و آنگاه بر آنان بارانی عجیب باریدیم ،پس بنگر که سرانجام گنه کاران چگونه بود)

              از عبارت فهمیده می شود که عذاب آنان به وسیله نوعی باران عجیب و غریب و شدیدبوده ، بارانی از سنگها و کلوخ که در آیه 83 سوره هود آنرا توضیح داده ومی فرماید:

(و امطرنا حجاره من سجیل منضود مسومه عند ربک و ما هی للظالمین ببعید) (وسنگهایی از گل سخت چیده شده نشاندار بر آنها باراندیم و چنین عذابی ازستمگران دور نیست )

 و در آخر خطاب به پیامبراسلام می فرماید:

(فانظر کیف کان عاقبه المجرمین )،یعنی ای محمد(ص ) از عاقبت این گنه کاران عبرت بگیر،البته ظاهر خطاب با پیامبر است ، اما در واقع مراد امت آنجناب می باشند.

[آورده اند که نخستین کسى که کار زشت همجنس بازى را در میان قوم لوط انجام داد، شیطان بود. آن موجود فریبکار در سیماى جوانى زیبا وارد آن شهر شد و آنان را به این کار ناپسند وسوسه وتشویق نمود]

 ازتفسیر مجمع البیان

از حضرت باقرعلیه السلام آورده اند که: لوط حدود سى سال در میان آن جامعه گناهکار به سر برد و همواره آنان را به راه درست و پرواى از گناه فراخواند. او از آن مردم نبود، بلکه از جاى دیگرى براى ارشاد و هدایت آنان آمد، امّا آن تیره بختان نه سخنان آسمانى واصلاحگرانه او را شنیدند و نه ازاو پیروى نمودند، و نه گامى در راه  اصلاح و پاکسازى دورن و برون جامعه خویش از گناه برداشتند.

آنان دچار اشتباهات بزرگى بودند؛ از کارهاى نادرستشان این بود که به نظافت و بهداشت بها نمى دادند، و خویشتن را از جنابت[= بعداز خروج منی از انسان و بعد از آمیزش] پاک نمى ساختند. مردمى بسیار تنگ چشم و بخیل بودند و همین تنگ نظرى و بخل، آنان را به دردى بى درمان گرفتار ساخت که دچار انحراف جنسى شدند و کارشان به جایى رسید که تمایل به جنس مخالف در خود احساس نمى کردند و از ازدواج لذّت نمى بردند و گرایش به همجنس در میانشان رواج یافت.

در این مورد آورده اند که آنان در منطقه اى میان مصر و شام زندگى مى کردند و کاروان هایى که از مصر به شام یا از شام به مصر مى رفت، در شهر آنان فرود مى آمد، و همواره میهمانان و مسافران بسیارى بر آنان وارد مى شد. و از آنجایى که مردمى تنگ نظر و از میهمان گریزان بودند، بر آن شدند که بلایى عبرت آموز برسر میهمانان آوردند تا دیگر هرگز میهمان ناشناس و بیگانه اى در شهرشان فرود نیاید. با آلوده شدن به این گناه زشت، بیمارى شوم همجنس خواهى و همجنس گرایى در میانشان ریشه دوانید و گسترش یافت و کار به جایى رسید که این آفت، و بیمارى به صورت عادى یا ارزش در آمد.

در این میان لوط مردى سخاوتمند و بلند نظر بود و از میهمانان با کرامت و با ادب پذیرایى مى کرد و قومش او را از این کار باز مى داشتند و بر او خرده مى گرفتند. کار به جایى رسید که به او هشدار دادند که اگر از مهمان نوازى دست نکشد، دست تجاوز به سوى میهمانانش گشوده و آنها را رسوا خواهند ساخت. آن حضرت به ناگزیر از آن پس، آمدن میهمان را از آنان پوشیده مى داشت و مدتى نیز به این صورت بود تا خدا تصمیم به کیفر و عذاب آن زشتکاران گرفت؛ از این رو فرشته وحى را به همراه گروهى از فرشتگان به سوى آنان فرستاد.

آنها نخست بر  حضرت ابراهیم (ع)وارد شدند. او گوساله اى سربرید و غذایى فراهم ساخت امّا هنگامى که غذا را پیش روى آنان نهاد، نخوردند، او ناراحت و ترسان شد، امّا آنان گفتند: اى ابراهیم، ما غذا نمى خوریم؛ چرا که فرشته ایم و از سوى پروردگارت به سوى قوم لوط مى رویم.

از آنجا حرکت کردند و به حضرت لوط وارد شدند. او به آبیارى مزرعه اش مشغول بود که میهمانان آمدند - پرسید شما که هستید و از کجا مى رسید؟

پاسخ دادند: ما مسافریم و امشب را در خانه شما میهمانیم.

لوط گفت: مردم این شهر زشت کردار و همجنس گرایند و دست تجاوز به مال دیگران مى گشایند و من نمى توانم امنیّت شما را تضمین کنم.

گفتند: ما مراقب خود هستیم.

آن حضرت به ناگزیر به خانه آمد و از همسرش خواهش کرد که آمدن میهمانان را نهان دارد، و او پذیرفت. امّا میان او و مردم شهر نشانى بود که روزها با بلند کردن دود از روى بام، آمدن میهمان را به آگاهى همشهریان مى رساند و شامگاهان با شعله ور ساختن آتش. از این رو با اینکه با لوط عهد بسته بود که جریان آمدن میهمانان را پوشیده دارد و امنیّت آنان را به خطر نیفکند، با نمایش نشانه و علامت مورد اشاره، جریان را به آگاهى آنان رسانید و چیزى نگذشته بود که خانه آن پیامبر بزرگ به محاصره درآمد و آن کوردلان با وقاحت باور نکردنى هدف خود را اعلان کردند و از لوط خواستند تا میهمانانش را تسلیم آنان سازد.

در این شرایط بحرانى بود که فرشته وحى با نواختن بال خود بر چشمان آن کوردلان، نیروى بینایى را از آنها گرفت و به آنان فهمانید که کیفر خدا در راه است. آنگاه به لوط خاطر نشان ساخت که به همراه خاندانش - جز همسرش - از آن شهر بیرون رود.

اوگفت: چگونه با وجود محاصره خانه ام مى توانم بیرون روم؟

فرشته وحى خطّى از نور در برابر دیدگان او قرار داد و به او گفت: شما از همین راه بروید که هیچ کسى نمى تواند شما را برگردانده و یا از رفتن باز دارد.

او و خاندانش از آنجا بیرون رفتند و سپیده دم نیز از راه رسید. درست در آن لحظه بود که جبرئیل بالهاى خویش را گشود و از هر سوى شهر بر آن زد و آن را به خواست خدا از جاى برکند و به گونه اى بالابرد که صداى زوزه سگها و بانگ خروس هاى آن را،آسمانیان شنیدند؛ و آنگاه شهر را وارونه ساخت و از پى آن خداى فرزانه بارانى از سنگ بر آن شهر باراند که سنگى بزرگ نیز بر سر زن لوط برخورد و او را نابود ساخت.

گفتنى است که به باور برخى ،شهر بر سر مردم آن وارونه گردید و همه را نابود ساخت، امّا بر کسانى که بیرون از شهر بودند از آسمان سنگ بارید.

«کلبى» آورده است که نخستین کسى که کار زشت همجنس بازى را در میان قوم لوط انجام داد، شیطان بود. آن موجود فریبکار در سیماى جوانى زیبا وارد آن شهر شد و آنان را به این کار ناپسند وسوسه وتشویق نمود و آنگاه بود که این زشتکارى بتدریج در آنجا گسترش یافت به گونه اى که زمین از شرارت و زشتکارى آنان به بارگاه خدا شکایت برد و امان خواست. آسمان نیز با شنیدن صداى دادخواهى زمین به شکایت برخاست و امان طلبید و از پى آن دو، عرش به گریه آمد، و آنجا بود که پیام رسید که اى آسمان، اینک بر آن تبهکاران بارانى از سنگ بباران! و به زمین فرمان رسید که آنان را فروبر؛ و آنها هم فرمان آفریدگار خود را به انجام رساندند.

 

 » تفسیر نمونه«

 

در این (با توجه به آیات قبل) آیه اشاره بسیار کوتاه و پر معنى به مجازات شدید و وحشتناک این قوم کرده مى گوید: ((ما بارانى بر آنها فرستادیم )) (اما چه بارانى ؟! بارانى از سنگ که آنها را در هم مى کوبید و نابود مى کرد) (و امطرنا علیهم مطرا) .

گرچه در آیه فوق نوع این باران بیان نشده است اما از ذکر کلمه مطرا (بارانى ) به طور سربسته روشن مى شود که از باران هاى معمولى نبوده بلکه بارانى از سنگ بوده چنانکه در آیه 83 سوره هود آمده است .

((اکنون تماشا کن ببین سرانجام کار مجرمان به کجا کشید)) (فانظر کیف کان عاقبة المجرمین ).

گر چه روى سخن در اینجا به پیامبر است اما پیدا است که هدف عبرت گرفتن همه افراد باایمان مى باشد.

مشروح سرگذشت این جمعیت و همچنین ضررهاى گوناگون عمل شنیع ((لواط و همجنس گرائى )) و حکم آن از نظر قوانین اسلام در ذیل آیات سوره هود و حجر بیان خواهد شد.

 

تفسیر نور

هلاکت قوم لوط، با بارش سنگ‏هاى آسمانى بر سرشان بود، سنگ‏هایى از گِل همانند کلوخ چنانکه در سوره‏ى هود مى‏فرماید: «وامطرنا علیهم حجارة من سجّیل منضود مسوّمة عند ربّک» <175> 1- تغییر راه فطرت، (ارضاى جنسى از طریق مردان و همجنس‏بازى،) تغییر نعمت را به دنبال دارد. به جاى باران، پاره سنگ مى‏بارد. «وامطرنا علیهم مطراً» در دعاى کمیل مى‏خوانیم: «اللّهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغیّر النعم» 2- قهر الهى مخصوص آخرت نیست، گاهى نیز در همین دنیاست. «امطرنا» 3- از تاریخ وسرنوشت دیگران عبرت بگیریم. «فانظر... عاقبة المجرمین» 4- قهر خداوند مخصوص یک دسته از مجرمان نیست، همه‏ى مجرمان به هوش باشند که سنّت الهى استثنا بردار نیست. «عاقبة المجرمین»

 

تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن

وَ أَمْطَرْنٰا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ اَلْمُجْرِمِینَ باران را مطر نامند،و تشبیه عذاب قوم لوط به مطر اشاره است به اینکه عذاب قوم لوط مثل باران بر آنها سنگ ریزه باریدن گرفت،و اینکه(مطرا)را نکره آورده براى این است که آن باران عذاب بوده نه باران رحمت

و خطاب به پیمبرش نموده که اى رسول نظر کن،و شاید مقصود مؤمنین باشند یا هر خواننده قرآن که از این داستان ها چشم دل باز کنید و ببینید که عاقبت کافرین چگونه بوده

 

 

 

سؤال: در آیات پیشین [آیه های 76 تا 80 سوره الاعراف]، هرکدام از نوح، هود و صالح، قومش را به پرستش خداى یکتا فراخواند؛ امّا لوط در این آیات، قوم خود را به خوددارى کردن از گناه، فرا مى خواند آیا این کار بدان معناست که قوم لوط یکتاپرست بودند؛ لکن این عمل زشت را انجام مى دادند؟

 

پاسخ: قوم لوط کافر بودند و او آنان را به یکتاپرستى فراخواند و نیز از کفر و شرک نهی شان کرد؛ چنان که آنها را ازکار زشت لواط بازداشت. کافر بودنِ قوم لوط به دلیل این سخن خداست که مى گوید:

«قوم لوط پیامبران را تکذیب کردند آن گاه که برادرشان لوط گفت: آیا پروا نمى کنید؟ من براى شما پیامبرى امین هستم از خدا بترسید و از من اطاعت کنید»

اینکه لوط به این اخلاق ناپسند آنها توجّه بیشترى کرد، بدان سبب بود که در میان آنها شیوع داشت و منجر به پدیدار شدن گناهانى دیگر شده بود و نیز آنان را به سرکشى و دشمنى با حق وادار مى کرد و این جرئت را به آنها مى داد که پیامبران و فرستادگان الهى را تکذیب کنند.

تمام مذاهب اسلامى و ادیان الهی بر حرمت لواط، وحدت نظر دارند و اینکه این عمل از گناهان کبیره محسوب مى شود؛ امّا در مجازات آن اختلاف دارند مذهب حنفى مى گوید: مجازات لواط تعزیر است، آن هم به اندازه اى که حاکم صلاح بداند سایر مذاهب مى گویند: مجازات لواط ، کشتن است؛ زیرا در روایت آمده است: «هرکس را دیدید که عمل قوم لوط را انجام مى دهد، پس هم فاعل را بکشید و هم مفعول را»

 

شایستۀ یادآورى است که دولت انگلیس عمل لواط [ همجنس بازى] را مجاز اعلام کرد و مجلس عوام انگلیس هم آن را در سال 1967، تصویب کرد روزنامۀ  الاهرام در تاریخ 1967 به نقل از روزنامۀ تایمز چاپ لندن نوشت:

گروهى از شخصیت هاى سرشناس در انگلستان به جهت تصویب شدن قانون همجنس بازى، جشنى عمومى برگزار کردند و این عمل زشت را در برابر دیدگان صدها نفر از تماشاچیان انجام دادند بى تردید، وجود خانم ها و دختران در این مراسم بر شادمانى و تازگى آن افزوده بود!