#تدبر_در_قرٱن #سوره_هود #بِسْمِ_اللَّهِ_الرَّحْمَنِ_الرَّحِیم _ وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ ﴿۷۷﴾
و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگین شد؛ [زیرا خود را برای دفع خطر از مهمانانش در برابر قوم تبهکارش توانمند نیافت،] وگفت: این روز سخت و دشواری است.
وَجَاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِنْ قَبْلُ کَانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ قَالَ یَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی أَلَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ ﴿۷۸﴾
و قومش شتابان به سویش آمدند [تا به خیال خود به مهمانانش دست درازی کنند، آن قومی] که پیش از آن کارهای زشت و ناپسند مرتکب می شدند، گفت: ای قوم من! اینان دختران من هستند، اینان [از نظر ازدواج] برای شما پاکیزه ترند، از خدا پروا کنید و مرا در میان مهمانانم رسوا نکنید؛ آیا از میان شما مردی راه یافته نیست؟
قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ ﴿۷۹﴾
گفتند: مسلماً دانسته ای که ما را به دخترانت هیچ حاجت و نیازی نیست و خوب می دانی که ما چه می خواهیم!!
قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ ﴿۸۰﴾
گفت: ای کاش برای مبارزه با شما قدرت و نیرویی داشتم یا به پناهگاهی استوار مأوی می گرفتم.
قَالُوا یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ ﴿۸۱﴾
[میهمانان] گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم، آنان هرگز به تو دسترسی پیدا نمی کنند، پس خانواده ات را در پاره ای از [همین] شب حرکت ده و نباید هیچ یک از شما به سوی شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زیرا عذابی که به تبهکاران می رسد به او هم خواهد رسید. یقیناً وعده گاهشان [برای دچار شدن به عذاب] صبح [فردا] است، آیا صبح نزدیک نیست؟
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ ﴿۸۲﴾
پس هنگامی که عذاب ما فرا رسید، بالاترین آن [سرزمین آلوده] را فروترینش نمودیم و بر آن سنگ هایی از نوع سنگِ گلِ لایه لایه فرو ریختیم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ ﴿۸۳﴾
[سنگ هایی] که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نیست. #صدق_الله_العلی_العظیم
...مؤتفکات (شهرکهاى قوم حضرت لوط(علیه السلام))
واژة مؤتفکات، محل نهایى مهاجرت حضرت لوط(علیه السلام)، سه بار در قرآن تکرار شده که دو بار آن به صورت جمع ویک بار به شکل مفرد آمده است:
أَلَمْ یَاْتِهِمْ نَبَاُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ اءِبْراهِیمَ وَاَصْحابِ مَدْیَنَ وَالْمُوْتَفِکاتِ؛[21] آیا گزارش ]حال[ کسانىکه پیش از آنان بودند: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مَدیَن و شهرهاى زیر و رو شده، به ایشان نرسیده است؟
وَجاءَ فِرْعَوْنُ وَمَنْ قَبْلَهُ وَالْمُوْتَفِکاتُ بِالْخاطِئَةِ؛[22] و فرعون و کسانى که پیش از او بودند و ]مردم[ شهرهاى سرنگونشده ]سدوم و عاموره[ مرتکب خطا شدند.
وَاَنَّهُ اَهْلَکَ عاداً الاُْولى * وَثَمُودَ فَما اَبْقى * وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ اءِنَّهُمْ کانُوا هُمْ اَظْلَمَ وَاَطْغى * وَالْمُوْتَفِکَةَ اَهْوى؛[23] و هماوستکه عادیان قدیم را هلاک کرد؛ و ثمود را ]نیز هلاک کرد[ و ]کسى را[ باقى نگذاشت؛ و پیشتر ]از همة آنها[ قوم نوح را، زیراکهآنان ستمگرتر و سرکشتر بودند؛ و شهرها]ى سَدُوم و عاموره[ را فرو افکند.
دربارة موقعیت جغرافیایى مؤتفکات گفتهاند آن، اردن فعلى24 است که بلاد قوم لوط بوده است و زمینِ آن رامقلوبه مىخوانند.25
البته عدهاى، از جمله حمدالله مستوفى قزوینى، بلاد قوم لوط را بنا به اکثر روایات، فلسطین، واقع در جنوب شرقىبیتالمقدس مىدانند. وى مىگوید: «و بلاد قوم لوط به اکثر روایات در فلسطین بوده است، در جنوب بیتالمقدسمایل به شرق...».26
... به نظر مىرسد مؤلف کتاب باستانشناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن، نظر قاموس کتاب مقدس را تأیید کردهاست؛ با این تفاوت که وى «سدوم» را شهر، و عموره و ادمه و صبوئیم و بالع (صوغر) را شهرکهاى اطراف سدوم ودریاى میّت (دریاى لوط) به شمار آورده است.36
عباس مهرین شوشترى در تعریف مؤتفکات مىنویسد: «مؤتفکات (اشاره به شهرهاى قوم لوط است به نام سدومو گومره Sodom - Gomorrah)».37
یوسف حریرى نیز مىنویسد: «بنابر قصص، سرزمین سدوم مرکب بود از شهرهاى سدوم، عموره، صوغر، صبوئیم(و بالع و یا ادمه)».38
به نظر مىرسد وى مرتکب اشتباهى شده و آن اینکه بر اساس دیگر منابع، بالع همان صوغر است؛ در حالى که وىصوغر را شهرى غیر از بالع مىداند. همچنین وى سرزمین سدوم را متشکل از چهار شهر یاد شده دانسته، در حالى کهبهتر بود به جاى سرزمین سدوم، نام سرزمین مؤتفکات را به کار مىبرد.
آیتالله جعفر سبحانى چنین مىنویسد:
حضرت لوط از کسانى است که به ابراهیم ایمان آورده بود و همزمان با مهاجرت ابراهیم از بابل، او نیز مهاجرت کرد، و هر کدامبه نقطهاى رفتند. لوط به سرزمینى که قرآن از آن به «مؤتفکات» یاد مىکند و از چهار شهر به نامهاى سدوم، عموره، صوغر وصبوئیم تشکیل یافته بود، مهاجرت کرد.[39]
وى سپس به جغرافیاى تاریخى این سرزمین اشاره کرده، مىنویسد:
امروز در سرزمین اردن دریایى است به نام «بحرالمیّت». محل این دریا قبلاً خشکى بوده و به خاطر زلزلهها، در گودى فرو رفتهو آب دریا به آنجا کشیده شده است و اخیراً در ساحل این دریاچه، شهرهاى قوم لوط پیدا شده است.[40]
...
آنچه از اخبار و حوادث ]گوناگون[ در قرآن آمده، امور و حقایق ثابتى است که در آنها دروغ، خطا یا اشتباهى راه ندارد؛ ماننداشتباهاتى که در کتب عهدین وجود دارد؛ زیرا قرآن وحیى الهى است، و ذرهاى در آسمان و زمین از چشم خداوند دورنمىماند، و خداوند خیانتها و انحرافهاى چشمها و مکنونات و پوشیدههاى سینهها را مىداند و حال و گذشته و آینده درنزد او یکسان است.[46]
از منظر مرحوم آیتالله معرفتŠ نیز آنچه در کتب عهدین آمده، اولاً، صرفاً جنبة تاریخنگارى دارد و هیچگونه تعهدى در قبال صحت و سقم قضایا در آن وجود ندارد. برعکس، قرآن از تاریخنویسى مىپرهیزد، مگر در جایىکه در هدایت مردم مؤثر باشد؛ ثانیاً، داستانهاى قرآن پاک و منزه است و مقام قداست پیامبران در آنها محفوظ ماندهاست؛ برخلاف قصص کتب عهدین که به انبیاى عظام توهین کرده است.47 نمونههاى بارز این توهینها،توهین به حضرت آدم و حوا‡،48 حضرت نوح(علیه السلام)،49 حضرت ابراهیمعلیهالسلام50 و دیگر پیامبران است. در اینجا، محض نمونه، به گوشههایى از داستان حضرت لوط(علیه السلام) که درکتب عهدین آمده اشاره مىکنیم:
در اصحاح نوزدهم از سفر تکوین دربارة داستان حضرت لوط(علیه السلام) با دو دخترش در کوه آمده است:
و دختر بزرگ به کوچک گفت: پدر ما پیر شده و مردى بر روى زمین نیست که برحسب عادت کلّ جهان به ما درآید * بیا تا پدرخود را شراب بنوشانیم و با او همبستر شویم تا نسلى از پدر خود نگاهداریم * پس در همان شب پدر خود را شراب نوشانیدندو دختر بزرگ آمده با پدر خویش همخواب شد و او از خوابیدن و برخاستن وى آگاه نشد * و واقع شد که روز دیگر بزرگ بهکوچک گفت اینک دوش با پدرم همخواب شدم امشب نیز او را شراب بنوشانیم و تو بیا و با وى همخواب شو تا نسلى از پدرخود نگاهداریم * آن شب نیز پدر خود را شراب نوشانیدند و دختر کوچک همخواب وى شد و او از خوابیدن و از برخاستن وىآگاه نشد * پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند * و آن بزرگ پسرى زاییده، او را موآب نام نهاد و او تا امروز پدرموآبیان است * و کوچک نیز پسرى بزاد و او را بن عمّى نام نهاد وى تا به حال پدر بنىعمّون است.[51]
این نمونة کوچکى است از دروغها، خرافات و تحریفات تورات محرَّف فعلى که چنین تهمتهاى ناروایى را در حقپیامبران و دیگر بندگان صالح خداوند روا مىدارد، اما قرآن کریم، که الفاظ و معارفش از جانب خداست، از هر گونهتحریف و نیز نسبتهاى ناروا به پیامبران‰ بهدور است.
...
حضرت لوط(علیه السلام) در میان قومى به پیامبرى مبعوث شد که برخلاف بیشتر قومهایى که داستانشان در قرآن کریمآمده و بتپرست و مشرک بودند، اعمال قبیحى چون همجنسبازى (لواط و مساحقه) انجام مىدادند، و طبیعى استکه تذکرات حضرت لوط(علیه السلام) در این زمینه باشد. آن حضرت مردم سرزمین سدوم را مخاطب قرار داده،مىفرماید: ... اَتَاْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ اَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ * اءِنَّکُمْ لَتَاْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛59«... آیا آن کار زشت]ى[ را مرتکب مىشوید که هیچ کس از جهانیان در آن بر شما پیشى نگرفته است؟ شما از روىشهوت، بهجاى زنان با مردان درمىآمیزید، آرى شما گروهى تجاوزکارید».
اما پاسخ قوم در مقابل موعظههاى حضرت لوط(علیه السلام) پاسخى بود همانند واکنش اقوام گذشته؛ یعنى تکذیب،انکار، تهدید، تمسخر و تقاضاى عذاب: وَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ اءِلاّ اَنْ قالُوا اَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ اءِنَّهُمْ اُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ؛60 «ولىپاسخ قومش جز این نبود که گفتند: "آنان را از شهرتان بیرون کنید، زیرا آنان کسانىاند که به پاکى تظاهر مىکنند"». آنانحضرت لوط و دخترانش را تهدید به اخراج از شهر و دیارشان کردند؛ زیرا ایشان تنها کسانى بودند که در آن شهر طلبپاکى و تقوا مىکردند. آنان حتى به جاى طلب رحمت و مغفرت، از حضرت لوط(علیه السلام) درخواست کردند که اگرراست مىگوید عذاب الهى را که وى آنها را از آن مىترساند، برایشان فرو فرستد:
فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ اءِلاّ اَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللهِ اءِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقِینَ * قالَ رَبِّ انْصُرْنِى عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ؛61 «و]لى[ پاسخقومش جز این نبود که گفتند: "اگر راست مىگویى عذاب خدا را براى ما بیاور". ]لوط[ گفت: "پروردگارا، مرا بر قومفسادکار غالب گردان"».
حضرت لوط(علیه السلام) هنگامى که از ایمان آوردن قوم خویش ناامید گشت و قطعى شد که تبلیغ وى در آنها تأثیرىندارد، بهناچار از خداوند متعال یارى و نصرت خواست تا او را بر قوم اسرافکارش پیروز گرداند، و در این هنگام،فرشتگان مأمور عذاب الهى وارد سرزمین سدوم شدند.
هنگامى که فرشتگان به صورت جوانانى خوشسیما وارد شهر سدوم شدند، حضرت لوط(علیه السلام) از آمدن آنهادلتنگ و ناراحت شد؛ چراکه مىدانست قومش با شنیدن خبر ورود عدهاى جوان خوشسیما به شهر، رهایشاننخواهند کرد. از این روى ناراحتى خود را چنین بیان فرمود که امروز، روز بسیار سختى است: وَلَمّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِىءَبِهِمْ وَضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقالَ هذا یَوْمٌ عَصِیبٌ * وَجاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ اءِلَیْهِ وَمِنْ قَبْلُ کانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ قالَ یا قَوْمِ هوُلاءِ بَناتِى هُنَّ اَطْهَرُ لَکُمْ فَاتَّقُوااللهَ وَلا تُخْزُونِ فِى ضَیْفِى اَلَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ * قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِى بَناتِکَ مِنْ حَقٍّ وَاءِنَّکَ لَتَعْلَمُ ما نُرِیدُ * قالَ لَوْ اَنَّ لِى بِکُمْ قُوَّةً اَوْ آوِى اءِلى رُکْنٍشَدِیدٍ؛62 «و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از ]آمدن[ آنان ناراحت، و دستش از حمایت ایشان کوتاه شد وگفت: "امروز، روزى سخت است". و قوم او شتابان به سویش آمدند، و پیش از آن کارهاى زشت مىکردند. ]لوط[ گفت:"اى قوم من، اینان دختران مناند. آنان براى شما پاکیزهترند. پس از خدا بترسید و مرا در کار مهمانانم رسوا مکنید. آیادر میان شما آدمى عقلرس پیدا نمىشود؟"گفتند: "تو خوب مىدانى که ما را به دخترانت حاجتى نیست و تو خوبمىدانى که ما چه مىخواهیم". ]لوط[ گفت: "کاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم یا به تکیهگاهى استوار پناهمىجستم"».
پس از مدتى که قوم از ورود جوانان خوشسیما باخبر شدند، با سرعت خود را به منزل حضرت لوط(علیه السلام)رساندند. حضرت لوط(علیه السلام) که چنین وضعیتى را مشاهده کرد، از قومش خواست تا از این کار دست بردارند، وبدین منظور، ازدواج با دختران خود را به آنان پیشنهاد داد؛ ولى آنها پیشنهاد حضرت را رد کرده، گفتند: تو خود نیکمىدانى که ما با دختران تو کارى نداریم و به چه منظورى بدینجا آمدهایم. لوط(علیه السلام) پس از اینکه با چنین پاسخىمواجه گردید، با حسرت هرچه تمامتر گفت: اى کاش نیرو یا تکیهگاهى مىداشتم تا با شما مبارزه مىکردم.
فرشتگان که ناراحتى حضرت لوط(علیه السلام) را دیدند و تا آن هنگام نیز خود را معرفى نکرده بودند به وى گفتند:ناراحت مباش، ما فرستادگان پروردگار تو هستیم. هرگز دست آنان به تو نخواهد رسید. پس خانوادة خود، بهجزهمسرت را شبانه از شهر خارج کن و کسى از شما پشت سرش را نگاه نکند؛ زیرا که هنگام نزول عذاب، صبح است ووقت تنگ، و اگر کسى برگردد و به پشت سرش نظرى بیفکند، چهبسا نتواند تا صبح خود را از محل نزول عذاب دورکند: قالُوا یا لُوطُ اءِنّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا اءِلَیْکَ فَاَسْرِ بِاَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَلا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ اَحَدٌ اءِلاَّ امْرَاَتَکَ اءِنَّهُ مُصِیبُها ما اَصابَهُمْ اءِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُاَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ؛63 «گفتند: "اى لوط، ما فرستادگان پروردگار توییم. آنان هرگز به تو دست نخواهند یافت.پس، پاسى از شب گذشته خانوادهات را حرکت ده ـ و هیچ کس از شما نباید واپس بنگرد ـ مگر زنت، که آنچه به ایشانرسد به او ]نیز[ خواهد رسید. بىگمان، وعدهگاه آنان صبح است. مگر صبح نزدیک نیست؟"»
...
چگونگى عذاب قوم لوط
در آیات قرآن به چند نوع عذاب اشاره شده که خداوند متعال قوم لوط را به آنها گرفتار کرد:
1. سنگباران: وَاَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ؛68 «و بر سر آنها بارانى (از سنگ) باراندیم. پس بد بارانى بودباران بیمداده شدگانِ (بىاعتنا به هشدار)».
در جاى دیگر نوع این سنگ را بارانى از سنگ و گِلِ نشاندار شده مىداند.69
2. زمینلرزة شدید: فَلَمّا جاءَ اَمْرُنا جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها؛70 «پس چون فرمان ما آمد، آن شهر را زیر و رو کردیم».
3. صیحة آسمانى به همراه دو عذاب یاد شده: فَاَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ؛71 «پس به هنگام طلوع آفتاب، فریاد]مرگبار[ آنان را فرو گرفت».72
پناهگاه حضرت لوط و همراهانش
در قاموس کتاب مقدس آمده است فرشتگان به اصرار فراوان حضرت لوط(علیه السلام)، به ایشان اجازه دادند تا بهقصبهاى کوچک به نام «بالع» فرار کند؛ قصبهاى که بعدها به صوغر تغییر نام یافت. پس از آن، لوط از صوغر رفت و درکوهستان موآب سکونت گزید.73
بنابر برخى قصص، شهر صوغر از عذاب الهى در امان ماند و حضرت لوط(علیه السلام) پس از هجرت از سدوم،رهسپار آنجا شد.74
بر اساس نظریات باستانشناسان، حضرت لوط(علیه السلام) و همراهانش، پس از خروج از شهر سدوم، به غارى درغور الصافى اردن پناه بردند که امروزه آن غار توسط موزة بریتانیا با همکارى وزارت سیاحت و باستانشناسى اردنکشف شده است.75
در پایان، حسن ختام مقاله را مزین مىکنم به حدیثى از امام جعفر صادق(علیه السلام) که مىفرماید:
ما من عبد یخرج من الدنیا یستحلّ عمل قوم لوط اءلاّ رماه الله کبده من تلک الحجارة تکون منیته فیها ولکنّ الخلق لا یرونه؛[76]هیچ بندهاى از دنیا بیرون نمىرود که حلال شمارد عمل قوم لوط را مگر آنکه خدا سنگى از سنگها بر جگر او مىزند کهمرگش در آن است و لیکن خلق آن را نمىبینند.
و در جایى دیگر مىفرمایند:
والعامل بها من الرجل... وهم بقیة سدوم، أما أنى لست أعنى بقیتهم أنهم ولده ولکن من طینتهم؛[77] و مرتکب این عمل... از بقیة سدوم است؛ نمىگویم که از فرزندان ایشان است و لیکن از طینت ایشان است.
« منبع مطالب :
جغرافیاى تاریخى داستان حضرت لوط
حوزه های تخصصی:حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
گفتنی است که در یک تحقیق که از سیمای جمهوری اصلامی نیز پخش شد.نوع سنگ هایی که قوم لوط با آن هلاک شدند فسفر سفید بوده که از بقایای بدست آمد قابل اشتعال به صورت گوی شکل بود.
حقوق الجیبیتی در کشورهای گوناگون
قوانینی که بر همجنسگرایان زن، همجنسگرایان مرد، دوجنسگرایان و تراجنسیتیها (الجیبیتی) تأثیر میگذارند، از کشوری به کشور دیگر تا حد زیادی متفاوتاند. از به رسمیت شناختن قانونی ازدواج با همجنس یا دیگر انواع روابط گرفته تا مجازات مرگ به عنوان مجازات برای روابط عاطفی/جنسی میان همجنسان یا مسائل هویتی.
حقوق الجیبیتی را سازمان عفو بینالملل به عنوان حقوق بشر و افرادی دیگر به عنوان حقوق مدنی در نظر میگیرند. قوانین مربوط به حقوق الجیبیتی شامل موارد زیر است، هرچند به موارد زیر محدود نیست:
- به مردانی که با مردان رابطهٔ جنسی دارند امکان اهداء خون داده شود.
- روابط میان همجنسان را دولت به رسمیت بشناسد (مانند ازدواج همجنسان یا اتحاد مدنی).
- به الجیبیتی اجازهٔ سرپرستی فرزند داده شود.
- والدین الجیبیتی به رسمیت شناخته شوند.
- قوانین ضد زورگویی و تبعیضزدایی از دانشآموزان برای حفاظت از کودکان و/یا دانشآموزان الجیبیتی وضع گردند.
- برابری در قوانین مهاجرت وجود داشته باشد.
- قوانین ضد تبعیض برای اشتغال و مسکن الجیبیتی وضع شود.
- قوانین جرایم مربوط به نفرت وضع شوند که مجازاتهای کیفری برای خشونت با انگیزه تعصب علیه الجیبیتی در آنها افزایش یافته باشد.
- قوانین مربوط به برابری در سن رضایت برای آمیزش وجود داشته باشند.
- دسترسی برابر به فناوری کمک باروری وجود داشته باشد.
- دسترسی به جراحی تغییر جنسیت و درمان جایگزینی هورمونی وجود داشته باشد.
- به رسمیت شناختن و منطبق شدن قوانین با جنسیت تغییر یافته
- قوانین مربوط به گرایش جنسی و خدمت در ارتش اصلاح شوند.
از آوریل ۲۰۱۶، نوزده کشور، که عموماً در قارهٔ آمریکا و اروپای غربی واقع شدهاند، ازدواج میان همجنسان را به رسمیت میشناسند و (اگر نه همه) بیشتر قوانین فوق را برای شهروندان الجیبیتی خود تضمین کردهاند.
قوانین ضد الجیبیتی شامل موارد زیر است، هرچند که به این موارد محدود نمیشود: قوانین لواط که رابطهٔ جنسی رضایتمندانه میان افراد همجنس را جرمانگاری میکند و برای آن جریمه، زندان یا مجازات اعدام در نظر میگیرد؛ قوانین ضد روابط همجنس میان زنان؛ و سن بالاتر رضایتمندی برای آمیزش با همجنس نسبت به آمیزش با جنس مخالف.
در سال ۲۰۱۱، شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد برای نخستین بار قطعنامهای را به تصویب رساند که در آن حقوق الجیبیتی را به رسمیت شناخت؛ این قطعنامه، گزارشی از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل را به همراه داشت که در آن مواردی از نقض حقوق الجیبیتی از جمله جرایم مربوط به نفرت، جرمانگاری همجنسگرایی و تبعیض، مستندسازی شده بود. در ادامهٔ این گزارش، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، همهٔ کشورهایی که قوانینی برای محافظت از حقوق الجیبیتی نداشتند را تشویق به تصویب چنین قوانینی کرد.
از ماه مهٔ ۲۰۱۶، ۱۶ کشور قوانین سن رضایت نابرابر برای روابط میان همجنس در قیاس با جنس مخالف دارا هستند.
از ماه مهٔ ۲۰۱۶، ۷۳ کشور به همراه ۵ حوزهٔ قضایی محلی دارای قوانینی هستند که همجنسگرایی را جرمانگاری میکند، که عموم این کشورها نیز در آسیا و آفریقا واقع شدهاند. در سال ۲۰۰۶ تعداد این کشورها ۹۲ بود.
حقوق دگرباشان جنسی (LGBTQ) در سالهای اخیر مورد بحث بسیاری از مجامع بینالمللی و همینطور دولتها بوده است. در برخی کشورها دگرباشان تحت حمایت قانون هستند و برخی از حقوق آنان از جمله حق ازدواجشان به رسمیت شناخته میشود. در مقابل کشورهایی هستند که نه تنها حقوق آنان را به رسمیت نمیشمارند، بلکه سعی در محدود ساختن حقوق این افراد دارند.
دگرباشان جنسی به افرادی اطلاق میگردد که گرایش و رفتار جنسی متفاوتی از دگرجنسگرایان دارند. LGBTQ اختصاری از کلمات همجنسگرای زن (Lesbian)، همجنسگرای مرد (Gay)، دوجنسگرا (Bisexual)، تراجنسی (Transgender) و کوئیر (Queer) است.
همجنسگرایی از سال ۱۹۵۲ در لیست اختلالات روانی قرار داشت، اما در سال ۱۹۷۳ از «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)» خارج و پس از آن به تدریج از سایر پروتکلهای جهانی سلامت حذف شد.
آلمان و هلند اولین کشورهایی بودند که قوانینی برای حمایت از حقوق دگرباشان جنسی از جمله قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان، مقابله با تبعیض در زمینه اشتغال، مسکن، آموزش و پرورش و مبارزه با قلدری برای محافظت از دگرباشان را تصویب و اجرا کردند.
با این وجود تمام کشورهای اروپایی روند یکسانی در زمینه به رسمیت شناختن حقوق دگرباشان را طی نکردهاند. گزارشهای جدید در این باره حاکی از آن است که تلاشها برای حفظ حقوق دگرباشان جنسی در کشورهای اروپایی در سالهای اخیر نزولی بوده است.
«شاخص اروپای رنگینکمانی (Rainbow Europe Index)» که حقوق این افراد را در کشورهای اروپایی اندازهگیری میکند، در آخرین گزارش خود ۴۹ کشور حوزه اروپا را براساس میزان توجه به این مساله رتبهبندی کرده است. این رتبهبندی از صفر (نقض شدید حقوق بشر و تبعیض) تا صد (احترام به حقوق بشر و برابری کامل) درصد است.
نگاهی دقیقتر به نقشه اروپا نشان میدهد حقوق همجنسگرایان در کشورهای شمالی، غرب و جنوب غربی اروپا در بالاترین سطح قرار دارد و در مقابل کشورهای اروپایی واقع در شرق و جنوب در پائینترین سطح در رابطه با رفع تبعیض علیه دگرباشان جنسی قرار گرفتهاند.
کشور آذربایجان با امتیازی کمتر از ۵ درصد بدترین رتبه در برابری حقوقی دگرباشان را به خود اختصاص داده است. ارمنستان، ترکیه و موناکو نیز از دیگر کشورهای اروپایی با رتبه پائین یودند. در مقابل، مالتا با امتیاز ۹۱ درصد بالاترین رتبه را در میان کشورهای اروپایی کسب کرده است. بلژیک، نروژ و بریتانیا نیز به ترتیب در صدر این فهرست پس از مالتا قرار گرفتند.
رتبه بندی حمایت از همجنس گرایی در کشورهای اروپایی و غیره اروپایی
مالتا،بلژیک،نروژ،بریتانیا،فنلاند،فرانسه،پرتغال،دانمارک،اسپانیا،سوند،هلند،آلمان،اتریش،یونان،
ایرلند،کرواسی،اسلوونی،لوکزامبورگ،ایسلند،مجارستان،استونی،سوئیس،مونته نگرو،آندورا،آلبانی،کوزوو،بوسنی و هرزگوین،صربستان،چک،قبرس،اسلواکی،ایتالیا،گرجستان،بلغارستان،رومانی،اوکراین،لیتوانی،لهستان،
لیختنشتاین،لتونی،مقدونیه،بلاروس،مولداوی،سن مارینو،روسیه،موناکو،ترکیه،ارمنستان،آذربایجان
گردآورنده : #ققنوس_بی_بال_در_اوج_آسمان