(آمریکا توسط گندم در ایران نفوذ می کند همچنان که حضرت آدم توسط شیطان از بهشت رانده شد و راه نفوذش آسان تر شد-ققنوس بی بال در اوج آسمان)
اگرچه ساخت مجسمهی دیگری تا زمان وقوع این رویداد در ایران برای ویکتور ممکن نبود، اما من دربارهی مزیتهای پذیرش دعوتم برای سخنرانی، میاندیشیدم. چندین مورد از ذهن من گذشت؛ اولاً این را فوقالعاده یافتم که علم بیوتکنولوژی - اصلاح ژنتیکی محصولات، که بهعنوان یک موضوع اختلافی بین ایالات متحده و متحدان اروپایی و همچنین حتی بین خود آمریکاییها مطرح است - ممکن است موضوعی را عرضه کند که ایرانیها و آمریکاییها بتوانند در آن زمینهی مشترک پیدا کنند. همچنین میتوانستم ببینم که این دعوت با میراث تاریخی کشاورزی آیووا و تجربههای زندگی خود بورلاگ در ساختن درک از طریق مبادلات کشاورزی و مقابله با گرسنگیگره خورده است.
هنگامی که از معاون وزیر خارجه - ویلیام بِرنز - هم در این زمینه پرسیدم، مخالفتی نداشت؛ اما حتی اگر شرکت من در این رخداد در ایران مناسب به نظر میرسید، اینکه عناصر امنیتی وزارت خارجه، صدور ویزا برای یک سفیر سابق یا کارمند وزارت خارجه آمریکا را تأیید کنند، بسیار نامحتمل به نظر میرسید. در نهایت اگر من ویزا هم میگرفتم، آیا واقعاً میتوانستم بهموقع آنجا باشم؟ آخر 24 آگوست، درست دو روز قبل از آن مراسم در ایران، دخترم در انگلیس داشت ازدواج میکرد؛ پس از آن مراسم ازدواج، من و همسرم برنامه داشتیم که یک «ماه عسل» را - که 40 سال با تأخیر مواجه شده بود - در یونان بگذرانیم.
با همهی این مشکلات من مطمئن بودم که نورمن میخواست من بروم! بنابراین فرمهای روادید برای همسرم و خودم را پر کردم و همراه با پذیرش این دعوت به آنجا فرستادم. همانطور که انتظار میرفت، بیش از یک ماه بدون هیچ واکنشی (در مورد ویزا) گذشت. مطمئن بودم که هرگز پاسخی نخواهد آمد، و به هیچ وجه، حتی یک سخنرانی هم آماده نکردم. اما 19 آگوست - در زمانی که ما خانه را بهسوی پروازمان به انگلستان ترک کردیم - تلفن همراه من با تماسی از تهران زنگ خورد و ویزا تأیید شد.
در خلال جشنهای قبل از مراسم عروسی در لندن، من و کارکنانم در «دسمونیز» با اشتیاق روی سخنرانی و اسلایدهای پاورپوینت کار کردیم؛ همزمان تلاش میکردیم با استفاده از کارت اعتباری آیووایِ من یک بلیط ایرلاین برای تهران تهیه کنیم – که خود تجربه جالبی بود.
ما در روز 26 آگوست - روزی که قرار بود صحبت کنم - پروازی که در ایران در ساعت 2 بامداد فرود آمد، را پیدا کردیم. پس از یک شبِ بسیار کوتاه، به محوطهی پژوهشکدهی بیوتکنولوژی کشاورزی ایران در کرج منتقل شدیم؛ که در آنجا به وزیر کشاورزی محمود حجتی و حجتالاسلام آقای حسین سعیدیان، نماینده رسمی رهبر عالی کشور در سازمانهای کشاورزی، معرفی شدیم. آنها در مورد پیشینهی من سؤالات زیادی داشتند و خیلی لبخند نزدند.
در روز جمعه با حضور تعدادی از مسئولین ادارات دولتی میز خدمت در مصلای نمازجمعه در آغاز هفته ی دولت ایجاد شد این برنامه با حضور معاون استانداری و فرماندار سبزوار در قبل از خطبه ها اجرا گردید این میز خدمت بعداز اقامه ی نماز جمعه ی نیز ادامه یافت در این برنامه آقای مهندس موسوی ریاست مرکز آموزش فنی و حرفه ای به پاسخ گویی مراجعین پرداخت
التَّواضُعُ أَن تُعطِی النّاسَ مَا تُحِبُّ أَن تُعطاه
فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.
المحجة البیضاء ، ج 5 ، ص 225