ققنوس بی بال در اوج آسمان

سیاسی،فرهنگی،تاریخی ،مذهبی و اجتماعی

این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم

داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن!
هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.
می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
بردار یکی بشینه.
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!
گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟
همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم.
یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند گفتم: آقای راننده!
زد رو ترمز.
گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه!
ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!
گفتم: چرا؟! دیدم.
ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم!
چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ،
انگولکش نکنن ،
خط نندازن روشو ...
گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن.
این ماشین عمومیه!
کسی چادر روش نمی کشه!
اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
"منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

ناگفته‌های بادامچیان از برخوردهای شهید بهشتی با میرحسین موسوی

شهید بهشتی در مورد سردبیری میرحسین موسوی می‌گفت: روزنامه جمهوری اسلامی ارگان رسمی حزب جمهوری اسلامی است ولی آقای موسوی افکار حزبی را در آنجا منعکس نمی‌کند.

 

کد مطلب: 63701

 پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی - سیدمحمدمهدی توسلی: عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سالگرد انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی با ما به گفت‌وگو نشست. گفت‌وگویی صمیمی و دوستانه که بارها در حین مصاحبه می‌گفت من را به آن دوران بردید و گاهی هم اشک در چشمهایش جمع می‌شد؛ مخصوصا جایی که از نحوه شهادت 72 تن از هم حزبی‌های خود را تعریف می‌کند حال و هوایش عوض می‌کند و با افسوس می‌گوید من مشغول هماهنگی با مسئول حزب جمهوری اسلامی در کرمانشاه بودم و به جلسه نرفتم مگرنه من هم شهید شده بودم.

اسدالله بادامچیان؛ نامی آشنا در سپهر سیاسی کشور که سابقه حزبی‌اش به موتلفه اسلامی و حزب جمهوری اسلامی برمی‌گردد و هنوز هم از فعالیت‌های حزبی دست نکشیده و می‌گوید بیشتر وقتم را در حزب موتلفه اسلامی سپری می‌کنم.
البته برای مصاحبه به بنیاد فرهنگی هفتم تیر رفتیم و 2 ساعت و نیم پای خاطرات شنیدنی و ناگفته‌های عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی نشستیم. مطالبی که برای اولین بار از بادامچیان نقل شد. وی در مورد مخالفت شهید بهشتی با میرحسین موسوی حرف می‌زند و برای اولین بار نظر شهید بهشتی را در رابطه با سردبیری میرحسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی مطرح می‌کند.
همچنین بررسی ویژگی‌های شخصیتی شهید بهشتی، بررسی فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی، دلایل برخورد گروه‌های ضد انقلاب و تروریستی با حزب جمهوری اسلامی و تدابیر شهید بهشتی در برهه‌های مختلف انقلاب اسلامی از دیگر محورهای گفتگوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با اسدالله بادامچیان بود که مشروح آن را در زیر می‌خوانید

ادامه مطلب...
۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

مدّعیان دروغین قضاوت

ازخطبه ی17نهج البلاغه

2.روانشناسى مدّعیان دروغین قضاوت


در میان مردم، با نام قاضى به داورى مى نشیند، و حلّ مشکلات دیگرى را به عهده مى گیرد، پس اگر مشکلى پیش آید، با حرف هاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغین، آماده رفع آن مى شود.

سپس اظهارات پوچ خود را باور مى کند، عنکبوتى را مى ماند که در شبهات و بافته هاى تار خود چسبیده، نمى داند که درست حکم کرده یا بر خطاست اگر بر صواب باشد مى ترسد که خطا کرده، و اگر بر خطاست، امید دارد که رأى او درست باشد.
نادانى است، که راه جهالت مى پوید،

کورى است که در تاریکى گمشده خود را مى جوید،

از روى علم و یقین سخن نمى گوید،

روایات را بدون آگاهى نقل مى کند،

چون تند بادى که گیاهان خشک را بر باد دهد، روایات را زیر و رو مى کند، که بى حاصل است.

به خدا سوگند، نه راه صدور حکم مشکلات را مى داند، و نه براى منصب قضاوت أهلیّت دارد

آنچه را که نپذیرد علم به حساب نمى آورد، و جز راه و رسم خویش، مذهبى را حق نمى داند،

اگر حکمى را نداند آن را مى پوشاند تا نادانى او آشکار نشود،

خون بى گناهان از حکم ظالمانه او در جوشش و فریاد میراث بر باد رفتگان بلند است.

به خدا شکایت مى کنم از مردمى که در جهالت زندگى مى کنند و با گمراهى مى میرند،

در میان آنها، کالایى خوارتر از قرآن نیست اگر آن را آنگونه که باید بخوانند، و متاعى سود آورتر و گرانبهاتر از قرآن نیست اگر آن را تحریف کنند،

و در نزد آنان، چیزى زشت تر از معروف، و نیکوتر از منکر نمى باشد.

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

شناخت بدترین انسانها

از خطبه ی 17 نهج البلاغه

دشمن ترین آفریده ها نزد خدا دو نفرند:

مردى که خدا او را به حال خود گذاشته، و از راه راست دور افتاده است، دل او شیفته بدعت است و مردم را گمراه کرده، به فتنه انگیزى مى کشاند و راه رستگارى گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است. بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتى هاى خود نیز مى باشد.

و مردى که مجهولاتى به هم بافته، و در میان انسان هاى نادان امّت، جایگاهى پیدا کرده است، در تاریکى هاى فتنه فرو رفته، و از مشاهده صلح و صفا کور است. آدم نماها او را عالم نامیدند که نیست، چیزى را بسیار جمع آورى مى کند که اندک آن به از بسیار است، تا آن که از آب گندیده سیراب شود، و دانش و اطّلاعات بیهوده فراهم آورد.

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

جز پروردگار خود، دیگرى را ستایش نکنید

از خطبه ی16 نهج البلاغه

3.سرگردانى مردم، و ضرورت تقوا


آن کس که بهشت و دوزخ را پیش روى خود دارد، در تلاش است.

برخى از مردم به سرعت به سوى حق پیش مى روند، که اهل نجاتند،

و بعضى به کندى مى روند و امیدوارند،

و دیگرى کوتاهى مى کند و در آتش جهنّم گرفتار است.

چپ و راست گمراهى، و راه میانه، جادّه مستقیم الهى است که قرآن و آثار نبوّت، آن را سفارش مى کند، و گذرگاه سنّت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) است

و سرانجام، بازگشت همه بدان سو مى باشد .
ادّعا کننده باطل نابود شد،

و دروغگو زیان کرد،

هر کس با حق در افتاد هلاک گردید.

نادانى انسان همین بس که قدر خویش نشناسد.

آن چه بر أساس تقوا پایه گذارى شود، نابود نگردد.

کشتزارى که با تقوا آبیارى شود، تشنگى ندارد.

مردم به خانه هاى خود روى آورید، مسائل میان خود را اصلاح کنید، توبه و بازگشت پس از زشتى ها میسّر است.

جز پروردگار خود، دیگرى را ستایش نکنید

و جز خویشتن خویش دیگرى را سرزنش ننمایید.

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان