ققنوس بی بال در اوج آسمان

سیاسی،فرهنگی،تاریخی ،مذهبی و اجتماعی

بیانات امام خامنه ای در دیدار با مردم آذربایجان شرقی- حسینیه ی امام خمینی رضوان الله علیه

...ملّت ایران ایستاده‌اند، مجتمع هستند. حالا یک عدّه‌ای یاد گرفته‌اند تعبیرات «آشتی ملّی، آشتی ملّی» [را گفتن]؛ این حرفها به نظر من معنی ندارد؛ مردم مجتمعند، با هم متّحدند؛ آنجایی که پای اسلام در میان است، پای ایران در میان است، پای استقلال در میان است، پای ایستادگی در مقابل دشمن در میان است، مردم با همه‌ی وجودشان ایستاده‌اند.

...چرا میگویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ این تعبیرات را روزنامه‌ها پَروبال میدهند، متوجّه نیستند که اشکال ایجاد میکند. وقتی شما میگویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد؛ [درحالی‌که] قهری وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهایی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمیکنیم، و با آن کسانی که با اصل انقلاب بدند، میگویند اصل نظام هدف ما است، میگویند انتخابات بهانه‌ی ما است؛ که البتّه آنها عدّه‌ی معدودی‌اند، عدّه‌ی کمی‌اند؛ در مقابل اقیانوس عظیم ملّت ایران آنها یک قطره‌اند؛ چیزی نیستند....

بنده باید از همه‌ی ملّت ایران از صمیم قلب تشکّر کنم. امسال بیست‌و‌دوّم بهمن برای انقلاب و برای نظام اسلامی و برای ایران اسلامی آبرو شد.

...نابسامانی داریم؛ کجای دنیا و کدام کشور همه‌ی مسائلش تامّ‌و‌تمام درست شده و حل شده است؟ نابسامانی‌ها همه‌جا وجود دارد، ما هم داریم -حالا من اشاره خواهم کرد- از آنها صرف‌نظر هم نمیکنیم...

به مسئولین عرض میکنم که این حضور مردمی در بیست‌و‌دوّم بهمن را به حساب گلایه نداشتن آنها از فعّالیّتهای ما مسئولین به حساب نیاورید. مردم گله‌مندند؛ از بسیاری از چیزهایی که در کشور میگذرد، مردم گله‌مندند. مردم با تبعیض میانه‌ای ندارند؛ هرجا تبعیض ببینند، احساس ناراحتی و رنج میکنند. هرجا کم‌کاری ببینند همین‌جور، هرجا بی‌اعتنائی به مشکلات ببینند همین‌جور، هرجا پیش نرفتن کارها را ببینند همین‌جور؛ مردم گله‌مندند. بیست‌ودوّم بهمن حساب خودش را دارد؛ ایستادگی مردم در مقابل دشمنِ کمین‌کرده‌ی برای بلعیدن ایران یک حرف است که این در بیست‌ودوّم بهمن ظاهر شد، امّا توقّعات آنها از ما مسئولین یک حرف دیگر است.

همه- آخر سال باید نشان بدهند که در این سال برای اقدام و عمل چه کردند؛ نگویند باید چنین بشود، باید بگویند چنین شد؛ این را باید مشخّص بکنند.

...نمیشود مشکلات مردم و گلایه‌های مردم را نادیده گرفت؛ مسئولین باید جدّی بگیرند. مسئله‌ی بیکاری مهم است، مسئله‌ی رکود مهم است، مسئله‌ی گرانی مهم است؛ اینها مسائلی است که وجود دارد. البتّه مسئولین تلاش میکنند، ما می‌بینیم امّا ظرفیّتها بیش از اینها است.

ادامه مطلب...
۲۸ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

اقسام صدقه

حضرت رسول (ص) فرمودند: صدقه بر پنج قسم است

اول و آن صدقه ای است که به فقراء و مساکین دهند که تندرست باشند که یک برابر حساب می شود

دوم و آن صدقه ای است که به درویش  وبینوا یا مریض علت دار دهندکه  یکی به هفتاد برابر حساب می شود

سوم وآن صدقه ای است که به فقیر و بینوای وابسته خویش دهند یکی به هفتصد برابر حساب می شود

چهارم وآن صدقه ای است که به عالم و دانشمند صالح پرهیزکار دهند یکی به هفت هزاربرابر حساب می شود

پنجم وآن صدقه ای است که به فقیران عیال وار و ضعیفان بی کس وکار دهند یکی به هفتصد هزار برابر حساب می شود.

برگرفته از کتاب جامع التمثیل نوشته محمدجبله رودی صفحه ی 272

۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

حضرت مهدى(ع)در ایران و عراق / کتاب عصر ظهور/معرفی نویسنده از ویکی پدیا

بیان کلّى روایات منابع اهل سنت این است که حضرت از مکّه به شام و قدس مى‌رود و برخى دیگر بیانگر این است که حضرت نخست به عراق و سپس بسوى شام و قدس حرکت مى‌نماید.و تنها یکى دو روایت در نسخۀ خطى ابن حماد وجود دارد که مى‌گویند:امام(ع)ابتدا به جنوب ایران مى‌آید تا ایرانیان و رهبر خراسانى آنان و فرماندۀ سپاه وى شعیب بن صالح با حضرت بیعت نمایند و آنگاه به اتفاق ایرانیان در منطقۀ بصره به نبرد

عصر ظهور جلد 1 ، (صفحه 328)


علیه سفیانى مى‌پردازد و سپس وارد عراق مى‌گردد و در مجموع،آنچه از روایات استفاده مى‌شود این است که آغاز نهضت ظهور امام(ع)شهر مکه و هدف آن قدس مى‌باشد

*****

معرفی نویسنده ی کتاب

او به تشویق سید عبدالحسین شرف الدین به مدرسهٔ دینی رفت و زیر نظر شیخ ابراهیم سلیمان درس‌های مقدماتی را گذراند. در سال ۱۹۵۸ میلادی در چهارده سالگی به شهر نجف رفت و دروس مقدمات و سطح را در نزد محمد تقی فقیه، سید علاء بحرالعلوم، شیخ باقر ایروانی و سید محمدباقر حکیم خواند و در درس خارج سید ابوالقاسم خویی و سید محمد باقر صدر شرکت کرد.

سراسقف کلیساهای لبنان پس از مطالعه عصر ظهور اقدام به چاپ و توزیع پنج هزار نسخه از آن در میان جوانان مسیحی کرد چرا که معتقد بود آنچه در کتاب مذکور دربارهٔ بازگشت عیسی مسیح و همکاری او با مهدی موعود در دوران ظهور آمده باعث رشد معنویت و امید میان آن‌ها می‌شود.

ادامه مطلب...
۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»

ناگفته‌های مردی که نیم قرن در کنار شاه بود

ارتشبد حسین فردوست؛ دوست صمیمی‌ای که رضاخان برای پسرش برگزید و او را همراه ولیعهد به سوئیس برای تحصیل در کالج «له‌روزه» فرستاد. فردوست در میان نسل اول و دوم انقلاب آن‌قدر معروف بود که پس از چاپ کتاب خاطراتش، برای خرید آن صف بسته شود و با ۳۱ بار تجدید چاپ و در حدود دویست هزار نسخه، در فهرست کتاب‌های پُرشمارگان قرار بگیرد.

ادامه مطلب...
۱۷ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان

از بد عملان و بدکیشان و اهل فسق و فجور کناره جوی و به قول آنان اعتماد نشاید نمود

(کتاب جامع التمیثل ص190 و191تآلیف محمدجبله رودی)

از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است

از شیخ عبداله شنیدم که گفت:

روزی به صحرا رفته به دامن کوهی رسیدم نا گاه مار سیاه و عظیمی نزد من آمد وگفت از تو امان می طلبم،که یکی قصد

[جان] من کرده است.[او] این[فرد] است که از عقب می آید،شیخ او را زیر عبا پنهان نمود!در ساعت«درآن لحظه» دهقانی بیل بدوش رسید.

گفت:ماری از خیل ما گریخت«از دست ما گریخت» به کدام طرف رفت؟

شیخ گفت: از عقبِ گریخته نباید رفت.!

آن مرد به فرموده ی شیخ عبداله [انصاری] برگشت.-پش مار را گفت تو نیز بیرون آی و به راه خود برو؛مارگفت:

به کجا بروم تو با من نیکی کردی تا در عوض تو را زخم نزنم نخواهم رفت!

شیخ گفت:از من درگذر و راه خود گیرو برو؛مار گفت:نمی روم تا تو را زخمی نزنم!

شیخ گفت:مرا از شغل و ذکر خدا باز مدارو وقت مرا ضایع مکن؛مارگفت:ذکر وفکر؛ تو را می شاید؛که عمل تو است و زخم و نیش زدن عادت ما است و تو بر خود ستم کردی! جزع و فزع نکن که در مثال است« از جزع و فزع دشمن فریب مخور که دشمن کار خود می کند و دشمن را امان نباید داد »

چرا بی حربه«سلاح» و رفیق در این صحرا آمدی؟

شیخ گقت:رفیق من خداست و حربه ی من ذکراو و مار گفت:رفیق تو که خداست بطلب و ذکر که حربه ی است بیا[و]رتا با هم جدل کنیم!

شیخ گفت:ای مار مرا مهلت بده تا دو رکعت نماز کنم.مار مهلت داد.

[شیخ]دو رکعت نماز کرد«خواند» دو دست به دعا برداشت و با خضوع و خشوع گفت:

«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السّوء»

شیخ مدتی سر به سجود برد چنان گویی صدایی از غیب به او گفت:(ذکر ذاکرحفظ جان ذاکراست)

....

و خود فرموده ای که«... خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند» ومن تکیه بر این قول کردم،اگر چه این مار غدَار ظالم است اما تو قادر و توانایی که رفع شرَ او کنی-پس گفت ای دشمن بیا و هر چه خواهی بکن!مار حلقه زده بود و خود را بدامن شیخ انداخت و گردن کشید تا به گردن شیخ نیش بزند!

شیخ گفت«یا حیَ و یا قیَوم» دست دراز کرد و گردن مار را گرفت و قوت کرد«با تمام نیرو» چنان که چشم های مار از جای در آمد. وبه زنهار و جزع افتاد و امان خواست.!

شیخ گفت:تو خود گفتی از جزع و فزع دشمن فریب مخور که دشمن کار خود می کند و گفتی دشمن را امان نباید داد.

پس لب بالا و لب زیر مار بگرفت و قوت کرده تنه اش را دو قسمت نمود و بینداخت و سجده ی شکر بجای آورد....

پس ای مومن این تمثیل برای آن است که از بد عملان و بدکیشان و اهل فسق و فجور کناره جویی و به قول آنان اعتماد نشاید نمود و دوستی با این طایفه نکنی و دائم به ذکر خدا مشغول باشی که خاصیت فکر و ذکر باعث رستگاری است و حق تعالی در قرآن مجید فرموده« فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ   - سوره ی بقره آیه 152» پس همیش به ذکر خدا مشغول باش و هرگز از ذکر او غافل مشو.

 این تمثیل و داستانک را تایپ نمودم که نباید به قول آمریکا و انگلیس خیث اعتماند نمود که اگر چنین کنی حماقت را به حد نهایت رسانیده ای

 

 

 

۰۹ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ققنوس بی بال در اوج آسمان