توبه چیست؟آیه و ترجمه 17و18سوره ی نساء
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى ا.. لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَـئِکَ یَتُوبُ ا.. عَلَیْهِمْ وَکَانَ ا.. عَلِیماً حَکِیماً«17»
در حقیقت، (پذیرش) توبه که (طبق وعده الهى) بر عهده خداوند است، براى کسانى است که کار زشت را از روى نادانى انجام مىدهند، سپس به زودى (پیش از معاینه مرگ) توبه مىکنند، آنهایند که خداوند توبهشان را مىپذیرد، و خدا همواره دانا و حکیم است
وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ کُفَّارٌ أُوْلَـئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا «18»
و براى کسانى که همواره گناهان را مرتکب مىشوند تا چون مرگ یکى از آنان فرا رسد (یقین به مرگ پیدا کند یا حواس ظاهرشان آثار عالم برزخ را درک نماید) گوید: من الآن توبه کردم و نیز براى آنان که در حال کفر مىمیرند (پذیرش) توبه نیست آنهایند که برایشان عذابى دردناک آماده کردهایم.
تفسیرنمونه
اکـنـون بـبـیـنـیـم مـنـظـور از ((جـهـالت )) چـیـسـت ؟ آیـا هـمـان جهل و نادانى و بى خبرى از گناه است ، و یا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناک آن مى باشد؟
کلمه ((جهل )) و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قراین استفاده مـى شـود کـه مـنـظور از آن در آیه مورد بحث طغیان غرایز و تسلط هوسهاى سرکش و چیره شدن آنها بر نیروى عقل و ایمان است ، و در این حالت ، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بـیـن نـمـى رود، امـا تـحـت تاءثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر مى گـردد، و هـنـگـامـى کـه عـلم اثـر خـود را از دسـت داد، عـمـلا بـا جهل و نادانى برابر خواهد بود.
ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشـمـنـى انـجـام گـیـرد، چـنـیـن گـنـاهـى حـکـایـت از کـفـر مـى کند و به همین جهت توبه آن قبول نیست ، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
در واقـع ایـن آیـه هـمـان حقیقتى را بیان مى کند که امام سجاد (علیه السلام ) در دعاى ابو حـمـزه بـا تـوضـیـح بیشترى بیان فرموده است آنجا که مى گوید:
«خداى من ! هنگامى که به معصیت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انکار خداوندیت نکردم و نـه بـه خاطر خفیف شمردن امر تو بود و نه مجازات تو را کم اهمیت گرفتم و نسبت به آن بـى اعـتـنـا بـودم و نه وعده کیفرت را سبک شمردم بلکه خطایى بود که در برابر من قرار گرفت و نفس اماره ، حق را بر من مشتبه کرد و هوى و هوس بر من چیره شد».